همچنین در این روز در بخش جنبی این رویداد، دو نشست تخصصی، یکی با عنوان «پلیفونی در غزل و الزامات آن» با حضور حسن صادقیپناه و دیگری با عنوان «ضرورت پژوهش در غزل معاصر» با حضور بهمن بنیهاشمی و سیده کبری موسوی قهفرخی، در سالن کنفرانس شهرداری بندر گناوره برگزار شد که با اقبال اهالی ادبی این شهر روبهرو شد.
در نشست نخست که با عنوان «پلیفونی در غزل و الزامات آن» برگزار شد، صادقیپناه به واکاوی اهمیت پلیفونی در غزل پرداخت و الزامات آن را به غرلسرایان جوان معرفی کرد.
حسن صادقیپناه در حاشیه این نشست تخصصی به خبرنگار ایبنا گفت: غزل امروز در مقایسه با غزل دهه 70 و 80 پیشرفتی نداشته و حتی در برخی موارد پسرفت داشته است ولی با همه اینها در برخی از زمینهها شاهد حرکتهایی روبهجلو در غزل بودهایم؛ در این میان، یک ایراد بزرگ در غزلسرایان امروز میبینیم، آن هم نبود مکاشفه و رسیدن به جهان خاص و شگفت خود در غزل است. از دید من، آفرینش در غزلهای این شاعران نسبت به غزلسرایان دهه 70 و 80 کمتر شده است.
این منتقد ادبی و شاعر ادامه داد: متاسفانه غزلسرایان جوان زیادی درگیر لفظ شدهاند و به همین دلیل از مکاشفه فاصله گرفتهاند. شاید تبلیغ سیستماتیک یک نوع غزل مبتنی بر لفظ و کلام موجب شده که ما امروز کمتر با غزلسرای مکاشفهگر و خلاق روبهرو شویم؛ ولی از برخی جهات در غزل امروز حرکتهای روبهجلویی میبینیم، مثل نوآوریهایی که در ساختار غزل صورت گرفته است. بیشک این ساختارشکنیهای جزئی مفید هستند. از نظر زبانی هم در این چند دهه غزل چه از نظر دایره واژگان و چه از نظر نحو دچار تحول شده است؛ زیرا زبان زنده است و دائم در تکاپوست، بنابراین تغییر در آن طبیعی است.
سراینده مجموعه غزل «و چای دغدغهی عاشقانه خوبی است» در پاسخ به این پرسش که آیا ساختارشکنیهای زبانی غزلسرایان جوان به تمامیت غزل خدشه وارد نکرده است؟، توضیح داد: ساختارشکنی اگر هنجارهای زبان را به چالش بکشد، ارتباطی با قالب غزل ندارد؛ اینجا چالش با زبان در همه قالبهای شعری است که از دید من این اقدامی مجاز است. بنابراین هر کسی هر اتفاق زبانی در شعر ایجاد کند، قابل دفاع است؛ ولی به شرطی که حرفهای باشد. اما در خصوص ساختارشکنیهایی که در قالب بیرونی انجام میشود، تا جایی که تمامیت غزل را به هم نریزد، قابل پذیرش است. برای مثال، حسین جلالپور در غزل تعداد ارکان را در یک بیت بیشتر میکند یا تعداد مصارع را از دو به سه تغییر میدهد و... این نوآوریها قابل پذیرش است و میتوان پذیرفت که سرودههایش همچنان غزل است؛ ولی اگر مثنوی بگوید و بعد ادعا کند که غزل است، کسی چنین چیزی را نمیپذیرد یا اگر شاعری قالبی مسمطگونه بگوید یا به دلیل جای قوافی بگوید این غزل است، پذیرفتنی نیست.
این شاعر و منتقد ادبی با تاکید بر اینکه «پلیفونی (چندآوایی)» مشخصه غزل امروز ایران نیست، بلکه «مونوفونی (تکصدایی)» ویژگی آن است، افزود: متاسفانه ما در این زمینه پسرفت داشتهایم و نتوانستهایم در غزل به چندصدایی و دیالوگ برسیم؛ چراکه خطابهگویی در غزل ما بیشتر شده و پلیفونی کم شده است. اگر بخواهم پلیفونی را بر اساس سه اصل در تعریف باختین تعریف کنم عبارت است از: 1) وجود شخصیتها با تنوعی از صداهای مستقل و همزمان است. 2) وجود کاراکترها با نقطهنظرهای متفاوت است که بهطور مستقل و ارزشهای یکسان در اثر نمود پیدا میکند و 3) مولف کاراکترها را قضاوت نمیکند و این کار را به مخاطب میسپارد تا او حقیقت را بر اساس تضارب آرای کاراکترها کشف کند. این سه اصل یک اثر ادبی را پلیفونی و چندصدایی میکند که این نمونهها را خیلی کم در غزل داریم.
صادقیپناه گفت: حسین جلالپور شش یا هفت کار پلیفونیک موفق داشت ولی اینکه ما چرا پلیفونی را در غزل امروز کم داریم، به خاطر این است که چندصدایی برآمده از زیست بوم است، بنابراین جامعهای که تکصداست در آن شعر پلیفونی کم اتفاق میافتد؛ چراکه دیدگاههای متفاوت نمیتوانند آزادانه در ادبیات در کنار هم قرار بگیرند.
وی در پاسخ به پرسش دیگری مبنی بر اینکه آیا شما هم بر این باور هستید که معناگریزی در غزل شاعران جوان زیاد شده است؟، گفت: اتفاقا به معناگریزی در غزل امروز توجه چندانی نشده است؛ البته من معناگریزی را در شعر بیمعنایی نمیدانم، بلکه تاویلپذیری میدانم؛ یعنی مولف معنی قطعی خود را به متن دیکته نمیکند و اجازه تاویل به مخاطب میدهد. بنابراین اگر معناگریزی را بهمعنای تاویلپذیری بدانیم، در غزل امروز در مقایسه با غزل دهه 70 و 80 کمتر شده است. به عبارتی، خطابهگویی و مونوفونی در غزل امروز بیشتر شده و در عوض فضاسازیها، شخصیتپردازیها و نشانهگذاریها که برای تغییرپذیری شعر و آزاد گذاشتن مخاطب در ایجاد معنا به کار میرفت، در آن کمتر شدهاند؛ ولی اگر به معناگریزی با دیدی فرمالیستی بخواهیم نگاه کنیم که تنها فرمی که کلمات روی کاغذ ایجاد میکنند، مهم است و معنا اصلا مهم نیست، ما اصلا در غزل چنین چیزی نداریم ولی اگر به معنای تاویلپذیری باشد، میتواند یک امتیاز برای غزل باشد که البته این امتیاز در غزل امروز بسیار کمتر شده است.
این شاعر افزود: قرار نیست که در همه آثار شاعر پلیفونی اتفاق بیفتد، بلکه بسته به نظر شاعر که میخواهد یک تراژدی را خلق و اندیشه و احساس مخاطب را در مواجه با تراژدی درگیر کند، ممکن است سروده وی پلیفونی شود یا مونوفونی، چون پلیفونی امتیاز نیست و تنها در برخی از شعرها اتفاق میافتد.
صادقیپناه تاکید کرد: نمونههای پلیفونی که در برخی از غزلهای حسین جلالپور وجود دارد، میتواند بهعنوان یک الگوی خیلی خوب برای آموزش پلیفونی در غزل معرفی شوند. حتی در زمینه شعر عاشقانه که پلیفونی کردن متن کار بسیار سختی است، حسین جلالپور در یکی از غزلهایش این کار را انجام داده است که من آن را به عنوان یک الگو به شاعران جوان در چگونه پلیفونی کردن یک شعر عاشقانه توصیه میکنم.
این شاعر یادآور شد: امروز در غزل تعداد محدودی از غزلسرایان جوان فقط میتوانیم غزل منسجم و محکم را مشاهده کنیم که در عین حال که اِلِمانهای غزل مدرن را رعایت میکنند، زبان محکمی را هم دارند ولی متاسفانه تعداد غزلسرای خوب در این دهه در مقایسه با دهه گذشته کمتر شده است. این شاعران اغلب در تصویرسازی تخیل خوبی دارند ولی در زبان سست هستند یا به عکس به زبان خوب توجه میکنند ولی صرفا به لفظ میپردازند و در تکنیکهای روایتسازی، تصویرسازی، آفرینش شخصیتها و فضاها و... میلنگند.
صادقیپناه در خصوص اینکه مهمترین ملزومات غزل امروز کدام هستند، توضیح داد: اینگونه نیست که بتوانیم بگوییم که امروز مهمترین ملزومات غزل کدام است، چراکه در این زمینه یک دامنه وسیعی نسبت به شخص شاعر تعریف میشود. برای مثال، یک نفر در غزل به مضامین اجتماعی میپردازد، یک نفر دیگر به مضامین عاشقانه توجه دارد. بنابراین ملزومات و زبان هر کدام از این مضمونها متفاوت است، در عین حال زبان برآمده از زیستبوم خود شاعر است. بنابراین نمیتوان یک حکم قطعی برای همه غزلسرایان صادر کرد. در حقیقت این خود غزلسرا است که زبان و فضاهای شخصیاش را عرضه میکند و تعریف تازهای از شعر خود ارائه میکند.
وی ادامه داد: ولی اگر بخواهیم بهصورت کلی به این مبحث نگاه کنیم، باید بگویم که غزل امروز باید به زبان امروز باشد. از دید من غزلسرایانی که امروز در غزل نگاه به سبکهای هندی و عراقی دارند، در جرگه غزلسرایان امروز نمیگنجند. هرچقدر هم شعرشان خوب باشد، ولی متعلق به این دوره نیستند.
صادقیپناه تصریح کرد: ولی نمیتوانیم بگوییم که پلیفونی مشخصهای برای غزل امروز است. همچنین ممکن است شاعری چه در زبان، چه در فرم و چه در قالب بیرونی آن، معتقد به ساختارشکنی نباشد ولی غزلش، غزل امروز است. در خصوص مضامین شعری هم یک نفر بیشتر اجتماعیسرا است و یک نفر عاشقانهسرا که این الزامات شخصی شاعر در سرودن غزل است. ولی به صراحت میتوانم بگویم که زبان مهمترین الزام غزل امروز است که یا باید به زبان امروز باشد یا زبان رو به جلو و آینده باشد که زبان اجتماع را به دنبال خود بکشد؛ چراکه اگر واپسگرا باشد، قطعا نمیتوان این غزل را غزل امروز دانست.
این منتقد ادبی در پایان گفت: خیلی خوشحال هستم که قالب غزل بهعنوان قالب غالب و مورد توجه در شعر فارسی مطرح است. با وجود هجمههایی که در گذشته نسبت به این قالب صورت گرفت و پایان و مرگ آن را خیلیها اعلام کردند اما همچنان این قالب زنده است و حرکتهای روبه جلویی دارد، هر چند این حرکت برخی اوقات سریعتر بوده مثل دهه 70 و 80؛ ولی در دهه 90 کُندتر شده که البته این فراز و فرودها برای هر قالب شعری طبیعی است ولی امیدوارم که غزلسرایان جوان که استعداد خوبی دارند با کشف و شهود، مطالعه، تجربه و خطر کردن بیشتر حرکت روبهجلوی خود را ادامه بدهند، بههر حال غزل در طول قرنها زنده و پویا بوده و در ادامه هم فکر میکنم همینگونه باشد؛ چون به ذائقه موسیقایی و ادبی ایرانیان بسیار نزدیک و خوشایند است.
نظر شما