کتاب «ساحل خونین اروند» روایتی داستانی از خاطرات سه پسرخاله غواص، شهید محسن باقریان و شهیدان مهدی و محمدرضا صالحی، از سوی انتشارات شهید کاظمی منتشر شد.
محمدرضا بعد از پسرخالهاش محسن، پیک گردان 410 لقب گرفت و مهدی فرمانده دسته ویژه شد. در همان شب عملیات کربلای چهار، ترکشی گلوی مهدی را میشکافد و او را آسمانی میکند. پیکر مطهرش این شهید خیلی زود به خانه برمیگردد؛ اما محمدرضا مفقود میشود. 9 سال بعد همانطور که به مادرش قول داده بود به همراه داییاش؛ شهید سیدجلال سجادی پیکرش شناساییو به میهن اسلامی باز میگردد و استخوانهایش کنار برادر به خاک سپرده میشود.
سردار شهید حاج قاسم سلیمانی درباره گردان 410 گفت: «گردان 410 یک ستاره درخشان در لشکر 41 ثارالله بود. ستاره زهرهای بود که همه نور آن را میدیدند. دلیل برجستگی این گردان یکی فرماندهان آن بودند و دیگری بچههایی که آنجا تجمع کرده بودند که عصاره به تمام معنای فضلیتهای مختلف بودند ... وقتی وارد گردان میشدیم نمیتوانستیم تصور کنیم که اینجا حوزه علمیه است یا نشانههای کوچکی از صدر اسلام است یا فضای کعبه است که تعدادی مشغول ذکر و دعا هستند.»
قسمتی از وصیتنامه شهید محمدرضا صالحی
«و اما و اما ...
ای رهبر من، ای کسی که نامت مانند گلبولهای قرمز در داخل رگهایم شعله میزند، ای مردی که مرا از تاریکیها به حقیقت روشنی کشانید، ای عزیز امت محمد ص ، و ای تبلور کامل شیعه، هر چند که در طول این چند سال حتی یکبار توفیق دیدن رویت را از نزدیک نداشتم، ولی دلم خیلی میخواست زیارتت کنم و اگر میشد بر پشت دستانت بوسهای از ته قلب بزنم تا بلکه بتوانم عشق یک بسیجی نسبت به رهبرش را ابراز کنم. خدا شما را برای ملت ایران حفظ کند.
در پایان این وصیتها نمیتوانم یادی از مولایم حسین (ع) نکنم، نمیدانم چند وقتی است که عشق به کربلا وجودم را گرفته و نام حسین قلبم را میفشارد و اشک از دیدگانم میریزاند و امیدوارم که حسین(ع) مرا به حضور بپذیرد.
کتاب «ساحل خونین اروند» به قلم رضا کشمیری در قطع رقعی و 192 صفحه از سوی انتشارات شهید کاظمی منتشر شد.
علاقهمندان میتوانند از طریق سایت رسمی انتشارات شهید کاظمی (https://nashreshahidkazemi.ir/) و یا ارسال نام کتاب به سامانه پیام کوتاه 3000141441 آن را تهیه کنند.
نظر شما