فرشته ندری ابیانه استاد دانشگاه بوعلیسینا سخنرانی خود را با عنوان «حكمت عملی از منظر بوعلیسینا» ارایه كرد و گفت: ادعای من از طرح مسئله حكمت عملی از دیدگاه ابنسینا تعامل میان عقل و نقل و حكمت عملی است.
او ادامه داد: آنچه كه عقل در كلیات مطرح میكند مصادیق و نمونه های عملی آن را در آموزههای نقلی، قرآن، سنت و سیره معصومین دنبال میكنیم و نسبت میان حكمت نظری و حكمت عملی مطرح میشود. آنچنان كه دوستداران علم و حكمت میدانند، حكمت نظری شناخت هستها و نیستها است و حكمت عملی انجام بایدها و نبایدها است. اینكه چه نسبتی میان حكمت نظری و حكمت عملی هست و اینكه آیا بایدها و نبایدها از هستها و نیستها برگرفته میشود از مباحثی است كه امروزه هم مورد توجه است.
او افزود: از دیدگاههای حكمای مسلمان از جمله بوعلیسینا تعامل میان حكمت عملی و نظری برقرار است. بزرگان فلسفه اسلامی به تبع فیلسوفان یونانی و دیگر فلاسفه در نقاط مختلف جهان در اعصار مختلف این بحث و تعامل میان حكمت عملی و حكمت نظری را مطرح میكنند. آنچنان كه ما از دیدگاه قرآن با دو اصطلاح ایمان و عمل صالح روبرو هستیم «ان الانسان لفی خسر الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات» كه مصادیق «تواصوا بالحق» به شناخت و «تواصو بالصبر» به عمل مربوط میشود. بنابراین با قبول نسبت میان حكمت عملی و نظری یادآور میشوم كه شاخههای حكمت نظری عبارت است از: الهیات، ریاضیات و طبیعیات و شاخههای حكمت عملی نیز شامل اخلاق، تدبیر منزل و سیاست مدن است كه ابنسینا به این امور پرداخته و آثار گرانبهایی در این زمینه دارد.
ندری ابیانه با بیان اینکه در ارزیابی آرای فارابی و بوعلیسینا نقاط امتیاز و اشتراك این دو اندیشمند بزرگ را بیان میكند توضیح داد: نخست از دیدگاه فارابی سیاست بر اخلاق تقدم دارد. اما از دیدگاه ابنسینا اخلاق مقدم بر سیاست است. دوم آنچه كه فارابی مطرح میكند مثالی و ایدهآل است و آنچه كه ابنسینا مطرح میكند عینیت و خارجیت دارد.
به گفته این محقق فلسفه نقاط اشتراك این دو فیلسوف بیان وحدت میان عقل و نقل است كه عقل چه كمكی به دین میتواند بكند؟ و دین چه كمكی به عقل میكند؟ و چه كمكی به انسان میكند؟ و انسان چه استفادهای از این دو ابزار میكند؟ در اینجا به كتاب « سیری در حكمت عملی ( ارسطو- فارابی- بوعلیسینا) اشاره میكنم كه پیش از این نگاشتهام و مباحث این دو جلسه را مبتنی بر این این کتاب بیان خواهم کرد.
مهمترین آراء اخلاقی ابنسینا
این مدرس دانشگاه گفت: ابنسینا در رسالههای « تهذیب الاخلاق» و « مقالة فی الاخلاق»به مباحث اخلاقی میپردازد:
1- اصلاح جامعه در گرو اصلاح فرد است: ابنسینا معتقد است كه اصلاح جامعه در گرو اصلاح فرد است. فارابی معتقد است در جامعه صالح، فرد صالح تربیت میشود، در حالی كه ابنسینا از فرد مشروع سخن میگوید و خیلی عینی و مصداقی به راههای اصلاح فرد اشاره میكند.
2- اصلاح نفس مقدم بر اصلاح جسم است: ابنسینا این مفروض را پذیرفته است كه اولویت با نفس است و باید توجه انسان به اصلاح نفس باشد و بیشتر از جسم به نفس توجه كند.
3- چگونگی اصلاح نفس: انسان معمولا دچار غفلت است و عیوب خود را نمیبیند. همان طوریكه انسان برای كشف عیوب ظاهری از آئینه كمك میگیرد، باید از دوست خردمند در كشف و اصلاح عیوب نفس كمك بگیرد بهگونهای که مومن آئینه مومن است. بوعلی به داشتن دوست شفیق و منتقد تأكید میكند زیرا آن را یكی از راههای اصلاح نفس میداند.
4- اولویت امر صاحبان مقام و ریاست: افراد به خاطر اینكه به مسئولیت، مقام و ریاست میرسند گرفتار دو گروه هستند؛ چاكرانی كه از ترس تملق میكنند و متملقانی كه به طمع افتاده و تملق میكنند كه امتیازی كسب نمایند. رؤسا و مسئولین همیشه در معرض این دو گروه دروغگوی اطراف خود هستند. مسئولین بیش از سایرین باید از دوست خردمند استفاده كنند.
اما این دوست كه میخواهد انسان را نصیحت كند باید شرایط نصیحت را داشته باشد كه ابنسینا شرایط نصیحت كردن را اینگونه مطرح میكند: با ملاحظات، مدارا و رفق باشد. اگر انتقادی نسبت به كسی داریم در خلوت بگوئیم تا این نقد و نصیحت اثرگذار باشد. از امثال استفاده كنیم و از تندگویی پرهیز شود. به میزان رغبت طرف مقابل توجه شود. اگر طرف مقابل صاحب مقام، مسئولیت و جاه و مكنت است از پرگویی پرهیز كنیم.
5- لزوم محاسبه: محاسبه، روش عملی اصلاح اخلاق است. اگر نیكیها افزون شود انسان به خود پاداش دهد و اگر بدیها بیشتر شد جزا دهد و این نسبت میان نظام پاداش و جزا است. این مسئله مورد توجه ابنسینا برای اصلاح نفس انسان است كه آن را با مثال بهشت و جهنم مطرح میكند.
6- نقش عادت در تثبیت اخلاق: انسان باید به خوبیها عدت كند تا خوبیها در او افزایش یابد. كار نیكو كردن از پر كردن است.
رابطه متقابل عملكرد سیاست مدن و اخلاق
او تاکید کرد: رابطه متقابل عملكرد سیاست مدن و اخلاق مردم بر یكدیگر است. مردم همانگونه هستند كه رؤسا هستند و رؤسا آنگونه هستند كه مردم هستند. ارتباط میان اخلاق و سیاست بسیار تنگاتنگ است كه در آثار شیخ الرئیس دیده میشود.
این محقق با بیان اینکه نظریه اصلی ابنسینا اعتدال است كه با موضوع اعتدال از زمان ارسطو با آن آشنا هستیم كه فارابی و ابنسینا و دیگران نیز بر آن تأكید كردهاند یادآور شد: خداوند در انسان سه قوه شهوت، غضب و عقل را قرار داده كه اگر هر كدام بر دیگری غلبه كند مایه غفلت و ضلالت است. اگر در اعتدال باشد موجب سعادت انسان است. غضب برای قوه شهویه، شجاعت برای قوه غضب و متانت برای قوه عقل مطرح بودهه و جمع میان آنها فرزانگی است. اعتدال مورد تأیید و تأكید ابنسینا است و این مسائل را به صورت امثال در بخشهایی از آخر شفا مطرح میكند.
او افزود: ابنسینا در خصوص ازدواج مطرح میكند که چرا باید ازدواج آسان و طلاق سخت باشد. و چرا چیزی حلال و حرام است. این نظریات مبتنی بر تفكر دینی نظریه اعتدال است و همان گزارش عقلی ارسطو را در آموزههای قرآن، سنت، سیره معصومین و عقل بیان میكند.
چگونگی مسیر تعیین مصادیق اعتدال
به گفته ندری ابیانه اعتدال به شرایط زمانی، مكانی فرد بستگی دارد و یك نقطه خاص نیست. همان طور كه انسان ذوالمراتب است، اعتدال نیز ذوالمراتب است و اصل؛ در واقع پرهیز از افراط و تفریط است.
او توضیح داد: اگر ارزیابی میان آرای فارابی و ابنسینا داشته باشیم، باید گفت كه فارابی بیشتر حكمت نظری را مطرح میكند، در حالی كه ابنسینا در آثارش مستقیم وارد ذكر مثالهای عینی و خارجی میشود و حكمت او كاملاً عملی است. شاید ابنسینا فردی برونگرا و جمع گرا بود و چون با صاحبان مقام در ارتباط بوده عیوب آنها را میدیده است و اهل تعمل بوده است؛ اما فارابی فردی منزوی و اهل تأمل بوده است.
این محقق با بیان اینکه نقطه اشتراك فارابی و ابنسینا در تاثیر مفاهیم و آموزههای دینی در آراء اخلاقی آنهاست زیرا اخلاق صرفاً فلسفی نیست، بلكه اخلاق دینی است گفت: خانواده سنگ بنای تشكیل اجتماع است و ورود به مباحث اجتماعی ممكن نیست مگر با گذر از مباحث خانواده. ارسطو و شاگردان او به موضوع خانواده پرداخته و وظایف فرد نسبت به خانواده را بیان میكنند.
او ادامه داد: انسان علاوه بر خودش نسبت به دیگران مسئولیت دارد و در درجه اول این بحث خانواده قرار دارد. خداوند در قران میفرماید خودتان و خانواده خود را از در افتادن در آتش نگه دارید. ابنسینا در رساله «تدابیر المنازل او السیاسات الاهلیة» به این موضوع پرداخته و در این خصوص مطرح میكند: نخست، اهمیت اخلاق و لزوم استفاده از پاداش و كیفر برای نظارت بر اجرای اخلاقی، تا فرد خودش اصلاح نشده چگونه میتواند بر سایر اعضای خانواده تاثیر بگذارد. حتی در مسائل تدبیر منزل نكته اول؛ تأكید بر اخلاق است و اگر فرد كوشید و خود را اصلاح كرد و خواست تشكیل خانواده دهد.
دوم؛ تأمین اقتصاد خانواده وظیفه مرد است و ابنسینا بر این موضوع تأكید میكند؛ زیرا بوعلیسینا با تربیتی كه در خانواده و جامعه به عنوان تربیت دینی دارد، مرد را موظف به تأمین اقتصاد خانواده میداند.
استواری در نظام درآمدها و هزینهها(دخل و خرج) باید هماهنگ باشد، هزینهای كه باید صرف خود فرد و خانواده شود باید كافی باشد. بخشی از هزینه باید صرف امور خیریه، بخشی نیز باید برای روز مبادا كه در زندگی هركسی رخ میدهد ذخیره شود زیرا دلیلی ندارد همه درآمد را فرد خرج كند، درآمد همیشه باید بیشتر از هزینه باشد.
ابنسینا میگوید درآمد باید براساس استحقاق باشد، عدالت اقتصادی باشد تا فرد و خانواده و جامعه به اصلاح برسد. در این زمینه باید اصول رفق، عفت و مدارا رعایت شود.
سوم؛ اصل سطح اعتدال، این روزها در خصوص حقوق اقشار مختلف جامعه بحث میشود كه یكسان سازی حقوق از این مباحث است كه باید این مسئله به نحوی انجام شود كه استحقاق، رفق و مدارد در نظر گرفته شود. بعضی از شدت سیری و برخی نیز از شدت گرسنگی در حال اضمحلال و از بین رفتن هستند. سطح اعتدال را ابنسینا به گونهای در خانواده و جامعه مطرح میكند كه تمام این مباحث برای امروز كاربرد دارد و مورد نیاز جامعه امروزی است.
او گفت: ابنسینا در خصوص صناعات درآمد میگوید: یكم؛ صناعات قوای نفس كه در این زمینه مثال میزند كسب درآمد از طریق ارث است كه دائمی نیست. دوم صناعات ادبی و هنری. سوم صناعات بدنی است كه در واقع تجارت را نیز در بر میگیرد. ابنسینا معتقد است كه صناعات ادبی و هنری بر دیگر صناعات درآمد ارجحیت دارد. صنعتگر جایگاه خود را در جامعه دارد.
در رابطه همسرداری؛ مرد را مسئول خانواده دانسته و تعادل بین عقل و نقل را مورد تأكید قرار میدهد. ابنسینا معتقد است مرد هر ویژگی و فضیلتی كه دارد باید زن نیز داشته باشد. هوش، عفت، سازگاری، مصلحت اندیشی از جمله فضائلی است كه ابنسینا برای زن و مرد و همسرداری بر میشمارد و روشهای موفقیت در همسرداری را مطرح میكند.
ندری ابیانه با بیان اینکه ابنسینا برای همسرداری سه اصل هیبت، احترام به زن و اشتغال زنان به امور مهم را مطرح میكند توضیح داد:
هیبت: مرد باید دارای شایستگیها و اولویتهای در زندگی باشد كه اعضای خانواده بر آن تكیه كنند. اگر این قضیه نباشد و مرد شایستگیهای لازم را نداشته باشد نمیتواند جایگاه خود را حفظ كند و موازنه خانواده به هم میخورد و خانواده بی سرپرست و بد سرپرست میشود.
احترام به زن: ابنسینا معتقد است مردی كه احترام همسر خود را حفظ نكند توازن زندگی از بین میرود.
اشتغال زنان به امور مهم: ابنسینا به اشتغال زنان توجه دارد كه باید از استعدادها و توانمندیهای زن اگر درست استفاده شود به هرز نمیرود و باید مورد تایید عقل و نقل باشد.
تربیت فرزندان: تربیت فرزند از دیدگاهه ابنسینا بسیار كاربردی و عملی است و به حقوق متقابل اولیاء و فرزندان نسبت به یكدیگر پرداخته است. ابنسینا زمان آغاز تربیت فرزندان را از زمان گرفتن كودك از شیر میداند و معتقد است كه والدین باید قبل از اینكه كودك به سن بلوغ برسد تربیت او شروع شود. مربی كودك باید دارای شرایط باشد و نمیتوان تربیت كودك را به مربی كه خصایص منفی دارد سپرد. لزوم آشنایی كودك با مهارت زندگی از وظایف والدین است تا استعدادهای طبیعی و علایق آنها منطبق با آموزههای دینی و اخلاقی باشد.
او گفت: آخرین وظیفهای كه ابنسینا برای والدین در تربیت فرزندان قائل است این است كه از كودكی به فرزندان كار كردن را بیاموزند و برای این كار كردن امتیازی قائل شوند تا كودك نسبت به كار كردن تشویق شود. والدین فرزندان را برای زندگی بهتر در جامعه مسئولیتپذیر تربیت كنند.
نظر شما