چهارشنبه ۱۸ اسفند ۱۴۰۰ - ۱۷:۰۳
نظامی حتی یک بیت به زبان ترکی ندارد

پژوهشگر همدانی در دومین برنامه از هفته ادبی «حدیث عشق» گفت: نظامی فارسی‌گو است. یک بیت ترکی هم ندارد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، در استان همدان، دومین برنامه از هفته ادبی «حدیث شیرین» با موضوع مرزهای فرهنگی ایران با نگاهی به دوره نظامی با حضور میرهاشم میری، شاعر آیینی، پژوهشگر و ویراستار همدانی، خلیلی، مسئول انجمن ادبی بوعلی در سالن اجتماعات اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان همدان از سوی انجمن ادبی بوعلی برگزار شد.

میرهاشم‌ میری، گفت: ملت‌های صاحب تمدن و فرهنگ، فقط مرزهای جغرافیایی ندارند؛ بلکه دارای مرزهای فرهنگی هستند. مرزهای جغرافیایی به مرزهای شناخته شده یک کشور گفته می‌شود. اگر نقشه امروزی ایران را در نظر بیاوریم، آن حدود و ثغوری که شرقش افغانستان و پاکستان است و جنوبش خلیج فارس و دریای عمان و غربش عراق و ترکیه و شمالش آذربایجان و ارمنستان و ترکمنستان؛ مرزهای جغرافیایی ایران است. اگرچه این مرزهای جغرافیایی نیز در طول تاریخ تحت تاثیر تحولات تاریخی همیشه دچار تحول و تغییر شده است. اگر به نقشه‌های تاریخی ایران نگاه کنیم و حدود و ثغور هر سلسله شاهنشاهی را مقایسه کنیم، در دو سلسله به ندرت حدود و ثغور برابری می‌بینیم. زیرا همیشه جنگ، کشورگشایی، دست‌اندازی و تجاوز رخ داده است و همه این فعل و انفعالات تاریخی حدود و ثغور این شاهنشاهی‌ها را تغییر می‌داده است.

وی افزود: در تاریخ ایران، گسترده‌ترین حوزه جغرافیایی قبل از اسلام مربوط به سلسله هخامنشی و پس از اسلام  ازآن سلسله سلجوقی بوده است. با این وجود هیچگاه مرزهای جغرافیایی ایران با مرزهای فرهنگی آن یکسان نبوده و همیشه مرزهای فرهنگی بسیار گسترش‌یافته‌تر و بسیار پهناورتر از مرزهای جغرافیایی و سیاسی بوده است. بخشی از این سرزمین‌ها که الان دیگر در حوزه مرزهای جغرافیایی ایران نمی‌گنجند در دوره‌هایی درون این مرزها بوده‌اند. مثلا قفقاز که اکنون شامل آذربایجان، ارمنستان، گرجستان، داغستان و بخش‌هایی از روسیه به استناد نقشه‌های موجود در دوره‌هایی جزئی از مرزهای جغرافیایی ایران بوده است. یا در شرق دریای خزر ترکمنستان، کشورهای قرقیزستان، ازبکستان، تاجیکستان و بخش‌هایی از قزاقستان نیز در دوره‌هایی درون مرزهای جغرافیایی ایران قرار داشتند. آناتولی(ترکیه امروزی) تا دارد انل (دریای مدیترانه) و تا جایی که آسیا را از اروپا جدا می‌کند، از حدود و ثغور جغرافیایی ایران بوده است. اما با وجودی‌که مرزهای جغرافیایی به این گستردگی بوده، مرزهای فرهنگی گسترش بسیار بسیار فراتری داشته است.

حکومت استعمارگر بریتانیا با زبان فارسی مبارزه می‌کرد
این پژوهشگر ادامه داد: شبه‌قاره پهناور هندوستان که اکنون به چهار کشور هند، پاکستان، بنگلادش و سریلانکا تقسیم شده، هیچ‌وقت حکومت ایرانی نداشته است؛ البته در مرزهای شمال غربی مدتی غزنویان حکومت داشتند اما هیچ حکومت ایرانی فراتر از رود سند وجود نداشته است، اما زبان فارسی در این شبه‌قاره گسترده چندین قرن به‌عنوان زبان رسمی، اداری، حکومتی، دیوانی و ادبی آن سرزمین بوده است. همچنین در ایالتی در شمال کشور چین که امروز به نام «سین کیانگ» معروف و در ادبیات فارسی «کاشغر» نامیده شده است، طبق بررسی‌های تاریخی هیچ‌وقت حکومت ایرانی نداشته اما مرزهای فرهنگی ایرانی و زبان فارسی، هنوز در آنجا اعتبار دارد. طبق اسناد موجود، حکومت استعمارگر بریتانیا با زبان فارسی در شبه قاره هندوستان بیشترین مبارزه را کرده است. با زبان فارسی پیش از استعمار بریتانیا زبان رسمی و اداری و دیوانی هند بود، به‌شدت مقابله کردند و سعی کردند حوزه‌های نفوذ زبان فارسی را محدود کنند و تا مقدار زیادی موفق شدند و آن را محدود کردند. به‌طوری‌که اکنون زبان فارسی آن جایگاه پیشین را در سرزمین مورد بحث ندارد. اما هنوز هم در هند و پاکستان خانواده‌هایی که می‌خواهند به جامعه نشان دهند از تشخص فرهنگی والایی برخوردارند؛ به فرزندانشان زبان فارسی می‌آموزند. همچنین هنوز هم در شبه‌قاره شاعران فارسی‌گو بسیار داریم. نویسندگانی‌ که هنوز به فارسی کتابت می‌کنند در آن سرزمین نام‌آور هستند.

وی ادامه داد: طبق اسناد موجود در تاجیکستان (که اکنون نیز زبانشان فارسی است) عاملین حاکمیت استالین به شدت در مقابله با زبان فارسی کوشیدند و آثار فارسی را به عمد نابود کردند و به آتش کشیدند. مردم فارسی‌زبان تاجیکستان کتاب‌ها را لابه‌لای کهنه‌دیوارهای کاهگلی پنهان می‌کردند تا به دست عمال استالین نیفتد و سوزانده نشود. با وجود تمام این‌ها زبان فارسی در تاجیکستان هنوز زبان رسمی است. عبید رجب، شاعر تاجیک، شعری دارد که دکتر خانلری پس از سفر به تاجیکستان و ملاقات با شاعران آن خطه در مجله «سخن» منتشر کرد که شعری است سوزناک و نشاندهنده تمام درد و زجر فارسی‌زبانان تاجیکستان در برابر محدودیت‌ها و محرومیت‌های تحمیلی و سیاست‌های جبارانه نظام استالینی است.

« هر دم به روی من
گوید عدوی من
کاین لفظ دری تو چون دود می رود
نابود می شود
باور نمی کنم باور نمی کنم باور نمی کنم»
شاعر ویژگی‌های زبان را برمی‌شمرد و شروع می‌کند از لطافت‌های زبان فارسی می‌گوید و در آخر می‌پرسد «ممکن است که این‌ها نابود شود؟» و پاسخ می‌دهد که «هرگز نابود نمی‌شود».
 
میری گفت: وقتی از مرزهای فرهنگی حرف می‌زنیم؛ منظور آن سرزمین‌هایی است که یا به فارسی تکلم می‌کنند اما جزء سرزمین فعلی ایران نیستند، یا در آنجا هنوز شعر فارسی سروده می‌شود یا سروده می‌شده یا کتابتی به زبان فارسی پدید می‌آید یا پدید می‌آمده و هنوز هم اندیشمندانی از آن سمت مرزهای جغرافیایی در جایی مثل پاکستان که زبان رسمی آنان اردو است، می‌گویند «زبان فارسی هویت ما است». البته ناگفته نماند که 90 درصد واژگان اردو فارسی است. این حوزه فرهنگی تا کجا بوده است؟ برخی از این سرزمین‌هایی که زبان فارسی در آن رواج پیدا کرد و شاعران و نویسندگان فارسی‌گو در آن پدید آمدند و آثاری را پدید آوردند و در تاریخ ادبیات از آن‌ها و آثارشان یاد می‌شود؛ برخی در روزگارانی حاکمیت ایرانی داشته‌اند مثل منطقه قفقاز، آسیای میانه و تا حدودی آناتولی، اما آیا هیچ‌وقت در شبه جزیره بالکان یعنی در یونان، آلبانی، یوگسلاوی سابق که خود به هفت کشور تقسیم شد، حکومت ایرانی وجود داشته؟ یعنی ایرانی‌ها تا بالکان پیش رفتند؟ پس چگونه در بوسنی و هرزگوین که یکی از این سرزمین‌های بالکان است، زبان فارسی به قدری رواج داشته که شخصیت محترمی مثل «سودی بوسنوی» بر آثار کلاسیک فارسی شرح نوشته است؟

جنگ داخلی افغانستان بر سر حاکمیت زبان است
وی افزود: به مخاطبانی که قصد مطالعه در این باره دارند فقط یک کتاب معرفی می‌کنم. یک کتاب 6 جلدی در قطع رحلی و قطری قابل توجه با‌عنوان «دانشنامه ادب فارسی» به سرپرستی مرحوم حسن انوشه. این کتاب شش جلد در هشت مجلد دارد. جلد چهارم این کتاب 3 مجلد است. اگر به کشورهای اطراف نیز نگاه کنیم؛ نام بیشتر شهرها از عشق‌آباد و دوشنبه گرفته تا بغداد فارسی است. یک جلد از این کتاب به افغانستان اختصاص دارد. زبان افغانستان فارسی است اما دو گویش عمده دارد که در طول تاریخ گویشوران آن با هم ناسازگار بودند. الان جنگ داخلی افغانستان بیش از آن‌که جنگ مذهبی و قومی باشد، جنگ زبانی است. تا جایی که مطالعاتم اجازه قضاوت می‌دهد؛ این جنگ حاکمیت زبانی است. در طول تاریخ پشتون زبان‌ها با دری‌زبانان می‌جنگند. البته گاهی کشمکش‌های مذهبی هم با آن همراه شده و مسائلی ایجاد کرده که در تاریخ معاصر افغانستان فصل غم‌انگیزی را باز کرده است.

این پژوهشگر بیان کرد: در این مرزهای فرهنگی پادشاهانی مثل سلطان سلیم عثمانی پدید آمدند که خود دیوان فارسی با 2000 بیت شعر دارد. دقت کنید که سلطان سلیم، سلطان عثمانی و با ایران در جنگ بود و به آن لشکرکشی کرده اما عشقش به زبان فارسی به قدری زیاد بوده که به زبان فارسی شعر گفته است. (منبع این مطلب از استاد احمد آتش پژوهشگر ترکیه‌ای است.) در این مرزهای فرهنگی اتفاقات عجیب و غریبی افتاده است. یکی از این اتفاقات این‌که فرهنگ لغات فراوانی پدید آمده در مقاله‌ای از مرحوم سعید نفیسی که در مقدمه برهان قاطع آمده است، تا آن زمان (حدود 60 سال پیش) 200 فرهنگ لغت به زبان فارسی معرفی شده است. 90 درصد از این فرهنگ‌های لغت خارج از مرزهای امروزی ایران تالیف شده است. حدود 70 درصد مولفان این فرهنگ لغت‌ها ایرانی نبودند. مثل محمد پاشا که فرهنگ آنندراج را پدید آورد که حدود 7 جلد است.

نظامی به اصل عشق اعتقاد داشته است 
میری با اشاره به اینکه این مطالب مقدمه‌ای بود برای بیان مطالبی درباره حکیم نظامی گنجوی، افزود: نظامی در دوره‌ای می‌زیست که به دلیل اضمحلال دولت سلجوقی، حکومت‌های جدایی پدید آمده بود، یعنی ایران در یک دوره ملوک‌الطوایفی به سر می‌برد که بخشی در دست خوارزمشاهیان، بخشی در دست اتابکان لرستان، بخشی در دست اتابکان فارس و ... بود. البته زبان رسمی تمام این بخش‌ها فارسی بود. نظامی در گنجه متولد شده و رشد کرده بود و می‌زیست و وفات کرد. اما وابسته هیچ‌کدام از دستگاه‌های حکومتی نبود. خسرو و شیرین را به اتابک ایلدگز تقدیم کرده و لیلی و مجنون را به شروان‌شاه اخستان بن منوچهر. شروان‌شاهان از نسل عرب بودند و در زمان هارون‌الرشید طایفه‌ای از اعراب در شروان حاکمیتی از طرف خلیفه عباسی داشتند و آنجا ماندند و تحت تاثیر فرهنگ ایرانی قرار گرفتند؛ به‌گونه‌ای که نام فرزندانشان را از نام‌های فارسی برگزیدند مثل منوچهر، قباد و اخستان. با این وجود علاقه خود را به فرهنگ عرب فراموش نکرده بودند. شروان‌شاه خسرو و شیرین را خواند و از آن لذت برد و خواست داستان لیلی و مجنون که داستانی از تبار او بود، با هنر نظامی عرضه شود.

این محقق ادامه داد: شروان‌شاه با فرستادن پیکی نزد نظامی از  او خواست که داستان را به نظم بکشد. نظامی در ابتدا نپذیرفت و با صراحت گفت: «هنر من این است که در باغ‌ها و دره‌های سرسبز صدای پرندگان را بشنوم و از وجود رودخانه‌ها لذت ببرم و دلدادگی را در چنین فضایی به تصویر بکشم. قصه‌ای در ریگزارهای عربستان چیزی برای فضاسازی شاعرانه ندارد.» پسرش محمد که آن زمان 14 ساله بود او را برای سرودن این قصه متقاعد می‌کند و نظامی سر انجام می‌پذیرد و می‌گوید:
«اما چه کنم هوا دو رنگ است       
اندیشه فراخ و سینه تنگ است    
بر شیفتگی بند و زنجیر      
باشد سخن دراز دلگیر».

میری بیان کرد: جالب است که چون نظامی به اصل عشق اعتقاد داشته است به این باور می‌رسد که عشق با تقدسی که دارد، فرقی ندارد که در ریگزارهای عربستان بروز کند یا در باغ‌های ایرانی. وقتی به نظم کشیدن لیلی و مجنون را شروع می‌کند، در زیبایی و ظرافت و فضاسازی شاعرانه از خسرو و شیرین چیزی کم نمی‌گذارد. نظامی فارسی‌گو است. یک بیت ترکی هم ندارد. شاعری به نام نظامی در قرن یازدهم، یک دیوان ترکی داشت. 
 

در ادامه این نشست خلیلی، ضمن انتقاد از آشنا نبودن نسل جوان با حکیم نظامی گنجوی گفت: خوشبختانه امسال وزارتخانه و ادارات کل فرهنگ و ارشاد اسلامی برنامه‌های متعددی را در نظر گرفتند. یکی از دلایلی که نسل جوان با این شاعر آشنا نیستند، کم‌کاری‌های چند سال گذشته است. صدا و سیما و مطبوعات و به‌خصوص در کتاب‌های درسی از شناساندن این شاعر به نسل جوان کوتاهی کرده است. به یاد دارم  در کتاب‌های درسی نسل ما اشعار بزرگان چاپ شده بود. به یاد دارم که داستان سلطان سنجر و پیرزن را همه حفظ بودیم. به کسی حکیم گفته می‌شود که سخنانش بر پایه خرد  و عقل باشد و همین دلیلی شده تا واژه حکیم به نام نظامی افزوده شود. در خمسه، نظامی از تمام علوم و فنون عصر خود استفاده کرده است.

وی با اشاره به مدفون بودن نظامی در گنجه که زمانی جزئی از ایران بوده، گفت: به قولی می‌گویند که نظامی اهل تفرش بوده است. تفرش زمانی زیرمجموعه قم بوده. حکیم نظامی در اسکندرنامه می‌گوید: « چو دُر گرچه در بحر گنجه گمم/ ولی از قهستان شهر قمم». برخی برای اثبات به این بیت استناد می‌کنند. به هر روی 63 سال عمر کرد. از مشخصات حکیم نظامی بلندبالا بودن او بوده که سنگ قبر طویلی داشته است و طرز تفکری منحصرفرد برای زمان خود یعنی تفکر تک‌همسری داشته است و خود نیز تک‌همسر بوده است.


در این نشست، تعدادی از اعضای انجمن ادبی بوعلی و انجمن ادبی میلاد شعرهایی از نظامی خواندند. در پایان نیز از فعالان شعرخوانی در این برنامه تقدیر شد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها