شنبه ۲۷ فروردین ۱۴۰۱ - ۰۸:۱۱
دست گذاشتن بر مسائل فرعی از اصلی‌ترین انحرافات بازگشت به قرآن است

زمانی که ما می‌گوییم بازگشت به قرآن یعنی بازگشت به پیام‌های اصلی قرآن. آن پیام‌هایی که حیات و زندگی جامعه به آن‌ها وابسته است و عامل آن است که مردم به سمت دین بروند یا از آن دوری کنند.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) قرآن کریم معجزه رسول اکرم(ص) و کتاب آسمانی آخرین دین الهی است. شناخت قرآن و نحوه برخورد مسلمانان با آن همواره از موضوعات بسیار مهم در تفکر اسلامی بوده و هر گونه گفتمان‌سازی در بستر دین اسلام لاجرم باید نسبتی با این کتاب آسمانی داشته باشد. در ادامه گفت‌و‌گوهای ایبنا با محوریت بازگشت به قرآن کریم، این بار پای صحبت‌های سید محمد علی ایازی قرآن پژوه و استادیار دانشگاه علوم و تحقیقات تهران نشسته‌ایم.

بازگشت به قرآن کریم یکی از موضوعات مورد توجه نواندیشان دینی با دغدغه‌های اجتماعی بوده است که ما آن را در آرای متفکرانی چون سید جمال‌الدین اسدآبادی می‌بینیم. این شکل از مواجهه با قرآن چگونه شکل گرفته و ادامه مسیر داده است؟
مسئله اولیه در طرح بازگشت به قرآن، شرایط و چالش‌های مسلمانان بوده است. سید جمال‌الدین اسدآبادی از علاقه مردم به قرآن آگاه بود، او می‌دانست قرآن توسط مردم هم به صورت شخصی خوانده می‌شود و هم در موقعیت‌های مختلف اجتماعی چون سر مزار، مجالس ترحیم و .. علاوه بر این، افراد بسیاری نیز مجالس قرائت قرآن برگزار می‌کنند. اما حرف اولیه او این بود که چرا با وجود این علاقه و حضور قرآن، مسلمانان اکنون در شرایطی قرار گرفته‌اند که از لحاظ اجتماعی و علمی عقب افتاده‌اند و کشورهایشان در استبداد، دیکتاتوری و وابستگی به ابرقدرت‌ها گرفتار آمده؟ چرا این کشورها مشکلات عمده سیاسی، اجتماعی و اقتصادی دارند؟ ریشه این عقب‌ماندگی‌ها در کجاست؟

سخن او این بود که وقتی ما به صدر اسلام رجوع می‌کنیم، می‌بینیم مردمی که در آن دوره زندگی می‌کردند چه شرایطی داشتند و زمانی که اسلام آمد و قرآن وارد زندگیشان شد، چه تحول مثبتی ایجاد کرد. او می‌گفت اگر امروز قرآن برای ما آن نتیجه را ندارد، به این خاطر است که این شکل از قرآن خواندن و برخورد ما با قرآن، برخورد درست و مناسبی نیست و قرآن در متن زندگی‌مان قرار نگرفته و حضوری در آن ندارد. سخن سید جمال‌الدین اسدآبادی تقریبا این بود که وقتی ما می‌گوییم بازگشت به قرآن، مقصودمان بازگشت به شناخت قرآن، معارف قرآن و کاربرد سازی قرآن در زندگی مسلمانان است. بعد از سید جمال الدین نیز ما متفکران مانند محمد عبده در دیار مصر و در ایران مصلحان بزرگ با این محوریت اندیشه داشته‌ایم که وقتی قرآن در زندگی و جامعه و سیاست ما حضوری ندارد قرآن مهجور شده است. از جمله معاصرترین، مرحوم امام خمینی(ره) است که مسئله مهجوریت قرآن را مطرح کرده‌اند. مهجوریت خود بحثی قرآنی است که از متن قرآن گرفته شده است. آیه 30 سوره فرقان می‌فرماید: « وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا» پیامبر اسلام(ص) شکایت می‌کند که پروردگارا قوم من این قرآن را رها کردند و مهجور گرفتند. در حقیقت وقتی شناخت درستی از قرآن نیست و عمل به آن در زندگی نیست، قرآن مهجور شده است. البته منظور این نیست که آن‌ها قرآن نمی‌خوانند یا مثلا در کشور مسابقات قرآن برگزار نمی‌شود، جلسات قرآن نیست، قرآن چاپ نمی‌شود یا قرآن خطی‌های قشنگی ندارد، یا تفسیر و تحقیق درباره آن نمی‌­شود. نه هیچ کدام از این‌ها مطرح نیست، بلکه مسئله این است که قرآن واقعا جایگاه خود را پیدا نکرده است. امروز می‌بینیم، سخنرانی‌های مذهبی بسیاری برگزار می‌شود، در بسیاری از این جلسات، ده‌ها خواب تعبیر و ده‌ها قصه عجیب و غریب تعریف می‌شود اما سخنی از قرآن به میان نمی‌آید، امروزه متاسفانه در بسیاری از مجالس دینی آن منزلتی که باید برای قرآن وجود داشته باشد، وجود ندارد.

بنابراین در این چند دهه و حتی با وجود تاکیدی که امام خمینی(ره) بر مهجوریت قرآن داشته‌اند، این موضوع به شکل موفقی مورد توجه و عمل قرار نگرفته است؟
بله همین طور است. امروزه توجهات بسیاری به سر و صورت و ظواهر دین و شعائر مذهبی شده است. اما پیام‌های اصلی قرآن همچنان مهجور مانده است. برای مثال یکی از موضوعات بسیار پر اهمیت در قرآن و یکی از پایه‌های اصلی پیام‌های قرآن کریم بحث عدالت است، همانطور که می‌فرماید: «لَقَد أَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَيِّناتِ وَأَنزَلنا مَعَهُمُ الكِتابَ وَالميزانَ لِيَقومَ النّاسُ بِالقِسط» همه پیامبران آمده‌اند تا زمینه تحقق عدالت در جامعه را فراهم کنند اما در حال حاضر عدالت در جامعه ما چه نقشی دارد؟ کرامت انسان چه جایگاهی دارد؟ حقوق انسان چه اهمیتی دارد؟ اخلاق قرآنی، گذشت چه جایگاهی دارد؟ امروز ما اگر با مسئله دین‌گریزی مواجهه هستیم، باید ریشه‌هایش را در کجا بجوییم؟ زمانی که ما می‌گوییم بازگشت به قرآن یعنی بازگشت به پیام‌های اصلی قرآن. آن پیام‌هایی که حیات و زندگی جامعه به آن‌ها وابسته است و عامل آن است که مردم به سمت دین بروند یا از آن دوری کنند.

آیا ما می توانیم صرفا با بازگشت به قرآن به راهکارهای عملیاتی برای خودمان دست پیدا کنیم؟ آیا این نگاه، ما را با نگاه گرایش‌هایی همانند سلفی روبه رو نمی‌کند؟
زمانی که ما می‌گوییم قرآن، نخست منظورمان یک فهم درست و جامع از قرآن است. قرآن خود به این مسئله توجه می‌­دهد که قرآن برای عده‌­ای وسیله هدایت و برای عده­‌ای وسیله خسارت است: «وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَلَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَارًا». (اسراء: 82) این که ما بخشی از قرآن را بگیریم و بخش دیگر آن را در نظر نگیریم، همان مهجوریت و انحراف از قرآن کریم است که به آن اشاره کردیم. ما باید فهم درستی از قرآن داشته باشیم و مسائل اصلی و فرعی قرآن را هم بشناسیم و بدانیم که چه پیام‌های متعلق به خط اصلی قرآن است که خود نیز به آن تکیه می‌کند و چه موضوعاتی این گونه نیست. یکی از مشکلاتی که در جوامع مثل ایران رخ می‌دهد این است که بر مسائل اصلی دست نگذاشته و به موارد غیر اصلی می‌پردازند. اتفاقا امیرالمونین در نهج‌البلاغه تعبیری دارند که می‌فرمایند :«تضییع الاصول و التمسک بالفروع»  یعنی موارد اصلی و اصول را کوچک و ضایع می‌کنند و در مقابل بر امور حاشیه‌ای و شعاری و مراسم را دست می‌گذارند و خیال می‌کنند قرآن این است. این که شما به جای این که بر مسائل اصلی مانند عدالت و مبارزه با استبداد و ستم دست بگذارید، دست بر مسائل فرعی بگذارید، خود یکی از اصلی‌ترین انحرافات در بازگشت به قرآن است.

به نظر شما مهم‌ترین چالش جامعه امروز ما در مسیر بازگشت به قرآن کریم چیست؟
یکی از هنرها و ظرفیت‌های قرآن این است که می‌تواند نیازهای معنوی جامعه را روزآمد کند. بدون شک امروز نیازها و شرایط زیست انسان نه تنها نسبت به هزار سال، بلکه نسبت به 50 و 20 سال پیش عوض شده است. نکته مهم و به عبارتی مهم‌ترین چالش ما این است که ما باید تفسیری متناسب با امروز، از قرآن عرضه کنیم. همانطور که در مورد کامپیوتر گفته می‌شود باید آن را روزآمد کنیم. فهم ما از قرآن کریم نیز در صورتی می‌تواند جوابگو باشد و نیازهای جامعه را پاسخ دهد و از آن استقبال شود که این روزآمدی در آن اتفاق بیافتد. برنامه‌ای که 20 سال پیش نوشته شده است امروز دیگر کارایی ندارد. من در کتابی که با عنوان «قرآن و تفسیر عصری» نوشته‌­ام به این موضوع اشاره کرده‌ام که یکی از کارهایی که باید در باره قرآن انجام شود، همین تفسیر عصری است، چرا که مخاطب امروز قرآن با مخاطب 20 سال پیش آن متفاوت است. ما مخاطبان امرور قرآن، غیر از مخاطبینی هستیم که درعصر نزول بوده‌اند. متن قرآن یکی است ولی وقتی که مخاطب و فهم او عوض شد، باید نگاه به قرآن نیز عوض شود و قهرا موضوعات، مسائل و دغدغه‌ها نیز شکلشان عوض می‌شود. بازگشت به قرآن همچنین نیازمند آسیب‌شناسی جدی است و وقتی که ما می‌گوییم بازگشت به قرآن باید ببینیم چه چیزهایی را می‌گوییم بازگشت، و چه چیزهایی را نمی‌گوییم و چه چیزهایی را به غلط فهم شده‌اند و تمام این موارد باید آسیب‌شناسی شوند.

با توجه به اینکه امروز کاربرد نیهیلیزم به عمق استخوان بشر مدرن نشسته است، قرآن می‌تواند چه نقشی در زندگی مسلمانان زیست کننده در جهان مدرن داشته باشد؟
اصولا مسئله‌ای که در اینجا به عنوان پرسشی بنیادین مطرح است، نقش دین در زندگی انسان است. دین چه نقشی در زندگی جوامع می‌تواند داشته باشد؟ ما در فلسفه دین  گفته‌ایم که دین نه تعارض با علم دارد و نه تعارضی با کسب لذت‌های مشروع زندگی که می‌توان به درستی از آن‌‌ها بهره برد و نه تعارضی با شادی کردن انسان و ... اما در آن سو این انسان است که نیازی به معنا پیدا کردن برای زندگی خود دارد و به اعتقاد بسیاری مهم‌ترین کارکرد دین، معنابخشی به زندگی است. پیام قرآن و دین نیز این است که شما سایر جنبه‌های زندگیتان را داشته باشید اما باید مشخص باشد که راه و مسیر و هدف اصلی‌تان چیست و آن را فراموش نکنید. مانند این که وقتی فردی می‌خواهد از مسیری حرکت کند و به مقصدی برسد، می‌داند که غایتش رسیدن به آن مقصد است، اما در عین حال او در بین راه استراحت می‌کند، غذا می‌خورد، حرف می‌زند و .... دین و قرآن کریم نیز می‌خواهد به ما نشان دهند که تو به عنوان یک انسان هدفی داری و باید به جایی برسی تا انسانیتت کامل شود. در این نگاه آن نوع پوچ‌گرایی به سراغ کسی که هدف دارد، نمی‌آید و او خسته و سرخورده نمی‌شود چرا که می‌داند که در مقابل سختی و فشارها برای رسیدن به آن هدف و معنا باید صبر کند و تمام این‌ها در راستای دین‌داری هدفمند قرار دارند.
 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها