در آستانه سیوسومین نمایشگاه بینالمللی کتاب، شما به عنوان یک نویسنده، چه کتابهایی برای مطالعه به بچهها پیشنهاد میکنید؟
هر کس شروع به خواندن کند، گام اول را برداشته اما آنکه در پی هدفی معنادار دست به انتخابهای حسابشده بزند، برنده است. با توجه به تعریفی که ژان پل سارتر میکند، خوانش آثار ادبی، تجربهای است که نصیب خودِ نویسنده هم نمیشود. این از بختیاری مخاطبان است که فعالانه در ساخت جهانی شخصی از آثار ادبی شرکت میکنند. شرکت در نمایشگاه و خود را در میانهی بهترینهای ایران و دنیا دیدن، امری شگفتانگیز است.
وقتی از داستان ایرانی صحبت میکنیم، با پدیدهای روبهروییم که از محدودیتهای زبانی و اقلیمی و شمار اندک نویسندگان رنج میبرد؛ اما داستان ترجمه به گستردگی همهی زبانها و کشورهای جهان است، با نویسندگان بیشمار کلاسیک و جدید. اساساً مقایسه این دو با هم نه درست است و نه جوانمردانه. ما مدام در معرض داستانهای برگزیده دنیاییم که بهسرعت ترجمه و در اختیار ما قرار میگیرد، داستانهایی جدی و درجه یک. در این میان اما نویسندگان ایرانی نیز با تمام توان خود میکوشند با جهان همپایی کنند، ولی با کدام عِدّه و عُدّه؟! من اجازه ندارم در انتخابهای دیگران دخالتی کنم، فقط پیشنهاد میکنم در کنار کتابهای داستانی ترجمه، توجهی هم به داستان ایرانی بکنند. به چند دلیل؛ یکی اینکه نویسندهاش یک ایرانی است، هموطنی که با وجود مشکلات فراوان در امر نوشتن و نشر، بالاخره موفق شده کتابی منتشر کند و چشم امیدش نه به مخاطبان سایر کشورها، بلکه به مردم این سرزمین است. دلیل مهم دیگر این است که انسان ایرانی جز در داستان ایرانی کجا میتواند خودش را ببیند؟ نویسنده ایرانی از جان و جهان آدمهای اطرافش مینویسد، همچنان که نویسنده ژاپنی، امریکایی، انگلیسی و سوئدی از مردم اقلیم خود مینویسد. بنابراین کودک و نوجوان امروز ایرانی با داستانهای ایرانی میتواند به تجربهای شخصی دست پیدا کند که شاید در هیچ کتاب ترجمه درجه نتواند به آن دست پیدا کند. به نظرم بزرگترین کاری که میتوان کرد این است که دست داستان ایرانی را گرفت، فشرد و همراهیاش کرد.
امسال با چه کتابهای جدیدی به نمایشگاه میآیید؟ کمی درباره کتابهایتان توضیح دهید.
چاپ دوم رمان نوجوان «رونی یک پیانو قورت داده» توسط انتشارات سوره مهر (مهرک) در نمایشگاه عرضه میشود. همانطور که شاید بدانید همهچیز از یک کلیپ در این رمان شروع میشود، فیلمی از دختری به نام «رونی». این کتاب شرحی است بر آن کلیپ و کسانی که در آن حضور دارند. رونی، چهارده ساله است و با پدر غیرعادی و برادر کوچکش، شاهرخ زندگی میکند. او به جشن تولد عجیب و غریب بهار، هممدرسهایاش دعوت شده؛ اما یک مشکل بزرگ دارد: سه سال است که نتوانسته در هیچ تولدی شرکت کند، دقیقاً از زمانی که مادرش درست روز تولد او از دنیا رفته. چهار هفته به تولد مانده و رونی تصمیمش را گرفته: به هیچوجه پا در آن جشن نمیگذارد. این کتاب نامزد جایزه قلم زرین شد و توانست نشان چهار لاکپشت پرنده را به دست آورد. همچنین در جایزه ملی کتاب سال تبریز، هم در بخش رمان نوجوان و هم طراحی جلد (پژمان رحیمیزاده) رتبه نخست را کسب کرد. چاپ دوم این رمان در 148 صفحه، شمارگان 1250 نسخه و با قیمت 50 هزار تومان منتشر میشود.
رمان بزرگسال «همه» که چندی پیش از سوی انتشارات شهرستان ادب به بازار کتاب آمد. این رمان به داستان رفتن آدمها میپردازد. چرا رفت؟ این اولین سوالی است که اغلبِ ما بعد از رفتنِ کسی، چه آدمِ نزدیک، چه آدمِ دور، از خودمان میپرسیم. رفتن بعضیها شاید در زندگی بیشترمان امری عادی باشد، اما رفتنِ کسی شاید به بزرگترین معمایِ زندگیِ ما تبدیل شود. پدر خانوادهای، بعد از بازنشستگی، «همه» را رها میکند و میرود. و حالا این رفتن، و چرا رفتن، به اولین معمای زندگی مشترک آیدین و ناهید تبدیل میشود که هیچ شباهتی بههم ندارند، اما درگیر یک سوالِ ذهنی مشترک و تلاش برای پاسخدادن به آن میشوند... . طراحی جلد و گرافیک این اثر توسط مجید زارع صورت گرفته و در 160 صفحه، شمارگان 1500 نسخه و با قیمت 40 هزار تومان منتشر شده است.
خیلی دوست داشتم که شرایطی پیش میآمد تا رمان نوجوان جدیدم که «تو خوابِ میکائیل هستی» نام دارد به نمایشگاه کتاب امسال میرسید، اما متأسفانه با توجه به محدودیتهای زمانی چنین امکانی وجود ندارد. این کتاب روایت سرگشتگیهای چند نوجوان پانزده ساله است؛ عاشقانهای برای زندگی، موسیقی و ادبیات.
همچنین کتابهای قبلیام مجموعه داستان بزرگسال «مادربزرگ پیام مرده» در غرفه انتشارات شهرستان ادب و مجموعه شعر بزرگسال «هرگز به جنگ سیگار تعارف نکن (شعرهایی برای صلح)» در غرفه نشر ثالث عرضه میشود؛ اما کتاب پژوهشی «مرا با دریاهای مرده کاری نیست (زندگی و شعر هوشنگ ایرانی)» مدتی است نایاب شده و نشر ثالث در نظر دارد چاپ دوم آن را بعد از نمایشگاه کتاب به بازار کتاب بفرستد.
به مناسبت ایام کتاب و کتابخوانی چه پیامی برای مردم - به خصوص قشر تحصیلکرده- دارید؟
شعار امسال نمایشگاه یکی از پسندیدهترین شعارهای چند سال اخیر است: «با کتاب سلامتیم». در زمانهای که روز به روز از کتاب دورتر میشویم و سلامت روانمان در معرض تهدیدهای گوناگون است، این کتاب است که میتواند همچون رودخانهای زلال، سرِ حالمان بیاورد. انسان برای انجام ندادن کارها بهانههایی میآورد که ظاهری منطقی دارند؛ اما در واقع بر بستری از کاهلی بنا شدهاند. همه درگیرند و در تقلای زندگی میکوشند یا دوام بیاورند یا جلوتر بروند. من اگر بخواهم برای انجام هر کاری زمان مشخصی از روزم را خالی کنم، هیچوقت موفق نخواهم شد؛ چراکه یک روز طبق برنامه پیش میروم و روز دیگر مشکلی برای بههم زدن برنامهریزیام رخ خواهد داد. برای همین من باید به حذف کارهای غیرضروری بپردازم و اوقات مردهام را زنده کنم. جویس کرول اوتس نویسندهای است که مادر چند فرزند است و استاد تمام وقت دانشگاه، قاعدتاً از ایشان نباید انتظار زیادی داشت، اما او میگوید که بخشی از رمانهایم را در آن نیم ساعت، یک ربعهای پیش از شروع کلاس درس نوشتهام. حالا او کسی است که هفتاد، هشتاد تا کتاب حرفهای دارد و چهرهای شناختهشده برای ماست. من اگر بخواهم کاری کنم، هیچکس و هیچچیزی نباید بتواند مانعم شود. متأسفانه ما فقط دانشآموزان کنکوری را درک میکنیم که فرصت چندانی برای تفریح و دورهمی و کشتن اوقات خود ندارند. آیا نویسندهای که در حال نوشتن است یا کسی که مشغول مطالعه است، حق ندارد بگوید «وقت ندارم»؟
نظر شما