لذتگرایی زیباییشناختی، همانطور که لوپس توضیح میدهد، مبتنی بر این نکته بوده که ارزش زیباییشناختی ویژگی یک مورد است که در رابطه سازنده با تجربههای لذتبخش نهایی سوژههایی قرار میگیرد که به درستی آن اثر را درک میکنند. (ص 53)
به زبان سادهتر، چیزها از نظر زیباییشناختی ارزشمند هستند، اگر به خاطر خودشان در شرایط خاصی خوشایند باشند. به گفته لوپس، لذتگرایی زیباییشناختی جانمایه یک نظریه زیباشناختی تماموکمال را فراهم میکند، به این معنا که به ما میگوید چه زمانی چیزی ارزش زیباییشناختی دارد.
برای رسیدن به این مهم دو پرسش باید پاسخ داده شود. یکی اینکه چه چیزی یک ارزش را زیباییشناختی میکند؟ سؤال دوم هم اینکه چه چیزی یک ارزش زیباییشناختی را بدل به ارزش میکند؟ (ص 41 و 43) پاسخ به هر سوال مستلزم بازگشایی بیشتر مبحث لذتگرایی زیباییشناختی است.
نظریه مطلوب لوپس که در این کتاب ارائه شده، نظریه شبکه است. نظریه شبکه یک نظریه زیباشناختی کامل یا حتی جانمایه یک نظریه نیست. در نظر گرفته شده است که به سؤال دوم و فقط به آن پاسخ دهد. لوپس معتقد است که پاسخ به سؤال دوم توضیح میدهد که چرا یک ویژگی (که یک ارزش است) تعبیری از آن خود دارد.
استدلال اصلی لوپس برای نظریه شبکه بر لذتگرایی زیباییشناختی استانداردشده این است که واقعیتهای زیباییشناختی را بهتر توضیح می دهد. کدام حقایق؟ حقایقی در مورد «متخصصان زیباییشناسی». در فصل اول، او «متخصصان زیباییشناسی» مختلف و شش واقعیت در مورد آنها را توصیف میکند. حقایق عبارتند از: 1. متخصصان زیباییشناسی تقریباً در تمام نقاط جمعیتی پراکنده هستند. 2. متخصصان زیباییشناسی مشترکا در کل جهان زیباییشناسی ساکن هستند. 3. متخصصان زیباییشناسی در حوزه زیباییشناسی تخصص دارند. 4. متخصصان زیباییشناسی بر اساس فعالیت تخصص دارند. 5. تخصص بر اساس فعالیت و دامنه تعامل. 6. تخصص زیباییشناسی نسبتاً پایدار است. (ص 25-31)
علاوه بر بحث اصلی، لوپس پنج «مبحث اضافی» را نیز در کتابش ارائه میکند. این پنج مورد استدلالهای مستقیم به نفع نظریه شبکه در تقابل با لذتگرایی نیستند، بلکه در بهترین حالت، استدلالهایی هستند غیرمستقیم. هر استدلال، که یکی از پنج فصل باقیمانده کتاب را اشغال میکند، موضوعی در زیباییشناسی را مطرح می کند که توسط هیچ یک از دو نظریه رقیب یا حداقل توسط نظریه شبکه پاسخ داده نشده است، و نویسنده میکوشد از این رهگذر پاسخی ارائه داده و استدلال می کند که این استدلالها به خوبی با نظریه دوم مطابقت دارد.
یکی از مسائلی که در این زمینه در کتاب طرح شده موضوع انگیزه زیباییشناختی است. چه چیزی ما را برمیانگیزد تا منابع قابلتوجهی را صرف تلاشهای زیبایی شناسی خود کنیم؟ لذتگرایی پاسخی را ارائه می دهد، در حالی که به نظر میرسد که نظریه شبکه جواب درخوری نمیتواند به این پرسش بدهد. اما لوپس استدلال می کند که نظریه شبکه با بهرهگیری از پاسخ صحیحی که روانشناسی کنونی ارائه میدهد بهتر عمل میکند. مسائل دیگر مربوط به اختلافنظر زیباییشناختی، متافیزیک ارزش زیباییشناختی، جایگاه آن در یک زندگی خوب یا معنادار و جایگاه آن در جامعه است.
«بودن برای زیبایی: عاملیت و ارزش زیباشناختی» کتابی معمول و سهل نیست و خواننده باید مدتی با آن کلنجار رفته تا بتواند زمام روند کلی امور را در آن به دست بگیرد. کتاب لوپس برای فیلسوفانی که به ارزش زیباییشناختی علاقه دارند ضروری است. البته خواندن آن آسان نیست، چراکه پر از تعاریف است که تنها نمونه ای از آن در بالا ذکر شد. اما این اثر جالبتوجه ارزش اندکی تلاش و سختی را دارد.
کتاب «بودن برای زیبایی: عاملیت و ارزش زیباشناختی» را انتشارات دانشگاه آکسفورد به سال 2018 و در 266 صفحه منتشر کرده است و در حال حاضر حامد زمانی مشغول به ترجمه آن است.
نظر شما