سرگه بارسقیان در یادداشتی با عنوان «عراقیها در سودای خروج از قرارداد الجزایر» (نشریه شهروند، شماره 32) مینویسد «گرچه در 20 اسفند 1353 شورای فرماندهی انقلاب عراق به اتفاق آرا قرارداد منعقده میان صدام و شاه را به تصویب رساند، اما صدام حسین بعدها در یکی از جلسات شورای فرماندهی انقلاب عراق گفته بود که عراق در شرایط متفاوتی مجبور به امضای این قرارداد شد و در آینده از زیر بار تعهدات آن بیرون خواهد رفت. به واقع وقوع جنگ 1967 میان اعراب و اسرائیل و شکست اعراب در این جنگ، فشار کردهای جداییطلب بر دولت عراق، حمایت آمریکا و بلوک غرب از محمدرضا پهلوی که به نیرومندتر شدن قدرت نظامی ایران منجر شد، عواملی بود که دولت بغداد را ناچار کرد قرارداد 1975 با ایران را امضا کند.» وی اضافه میکند که در سالهای بعد «صدام حسین مترصد فرصتی بود که از زیر بار قرارداد الجزایر شانه خالی کند و زمانش را هم صید کرد؛ آنگاه که شاه ایران دیگر نه در قید سلطنت و نه در قید حیات بود و ایران را انقلابیون اسلامی اداره میکردند. »
صدام میخواست با جنگ به آنچه در صلح به آن نرسیده بود برسد و حتی ادعای بیشتری هم درباره بخشهایی از خاک ایران و آبهای خلیج فارس داشت. به نوشته نشریه آبزرور (به تاریخ ما 30 شهریور 1359) «عراق در طول سه هفته گذشته بسیاری از پاسگاههای مرزی ایران را نابود کرده و بخشهای کوچکی از اراضی ایران را به تصرف خود درآورده است. مشخص نیست که آیا هدف صدام فقط ایجاد تغییر در قرارداد 1975 الجزایر است یا او چیزهای دیگری در سر دارد... صدام اکنون فکر میکند مناسبترین فرصت را برای درهمریختن و بیثباتکردن ایران به دست آورده است. کسانی که صدام را میشناسند معتقدند هدف او در دست گرفتن رهبری خلیج فارس و جهان عرب است» (به نقل از جلد نخست کتاب «جنگ ایران و عراق از نگاه مطبوعات جهان»، بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس).
اما ماجرا چنان که او انتظار داشت پیش نرفت و نیروهایش پس از حملات اولیه، عملاً زمینگیر شدند و از رسیدن به پیروزی عاجز ماندند. حتی بعدتر که ایران خودش را جمعوجور کرد و دست به ضدحمله زد، صدام و کل رژیم بعث تا یک قدمی سقوط رفتند و فقط به حمایت قدرتهای جهانی و دولتهای عربی سرپا ماندند. خلاصه، جزئیات جنگ تحمیلی و آنچه در آن دوره هشت ساله گذشت به کنار، قطعنامه 598 در تابستان 1367 به درگیریها خاتمه داد. اما بعد از جنگ هم مفاد قرارداد الجزایر و چگونگی بازگشت به این قرارداد یا مذاکره برای قراردادی دیگر، به عنوان یکی از موارد اختلافی میان ایران و عراق باقی ماند.
این مشکل ادامه داشت تا اینکه در بیستوچهارم مرداد 1369 صدام در مقام رئیسجمهور عراق نامهای به اکبر هاشمیرفسنجانی، رئیسجمهور ایران نوشت و برای تحقق صلحی که او به شدت نیازمندش بود، در کنار تعهد به آزادی همه اسیران ایرانی و عقبنشینی بیچون و چرا از همه مناطق مورد مناقشه، بازگشت به قرارداد الجزایر را نیز پذیرفت و رسماً آن را اعلام کرد. چرا صدام دوباره به قرارداد الجزایر برگشت؟ در پاسخ به این پرسش میگویند زیرا او خودش را در کویت درگیر جنگی تازه کرده بود و در تقلا برای آشتی با دیگر همسایگانش (و اجتناب از هرگونه درگیری دیگر)، پذیرش مجدد قرارداد الجزایر را نشانه و تضمینی از پایبندیاش به صلح با ایران میدید.
نظر شما