نقد و بررسی کتاب «نیمه دوم» در سرای اهل قلم برگزار شد
روی کین؛ بازیکن فوتبالی که شروع ناامیدکننده و پایانی درخشان داشت/ اسطوره عصبانی و شورشی ایرلندی
احسان محمدی گفت: ترجمه کتاب «نیمه دوم» فوقالعاده خوب است، به طوری که وقتی این کتاب را میخوانی احساس میکنی «روی کین» مقابلت نشسته است. انگار نه انگار یک نویسنده نوشته و بعد کس دیگری آن را برای ما ترجمه کرده است.
احسان محمدی درباره کتاب «نیمه دوم»، زندگینامه روی کین نوشته رادی دویل ترجمه فیروزان زهادی گفت: وقتی کتاب را مطالعه میکنید با جزئیاتی از زندگی یکی از عصبانیترین فوتبالیستهایی که ما دیدیم، روبهرو میشوید. زندگی حرفهای روی کین به طور مشخص دورانی که در منچستریونایتد داشته و با جنجال آن را تمام میکند. هم بخش عبرتآموزی دارد، هم امیدبخشی و ... عبرتآموزی در آن قسمتهایی است که به شکستهایش اعتراف میکند.
او افزود: کتاب بخشهای امیدبخشی دارد وقتی که روی کین به عنوان یک بازیکن شروعهای ناامیدکنندهای داشت و پایانی که به عنوان مربی در دو تیم ساندرلند و ایپسویچتاون داشت نشان میدهد که در شبهای سیاهش روشنیها و سپیدیهایی هم وجود دارد. حالا میتوانیم از ناشر بپرسیم چرا از میان این همه کتاب، سراغ زندگی روی کین رفتند؟
ماشاءالله صفری گفت: روی کین یکی از بهترینها و پرافتخارترین بازیکن ایرلند و بدون شک بهترین کاپیتان تیم منچستریونایتد است. شاید نوجوانان امروزی شناخت کاملی از او نداشته باشد اما برای منچستریونایتد یک اسطوره است. در سطح فوتبالی که بازی میکرد شاید غربیها کلمه مناسبی برایشان نداشته باشند، اما به آن غیرت میگوییم؛ غیرت به پیراهنی که میپوشد و به باشگاهی که در آن بازی میکند و به فوتبالی که دارد عشق میورزد.
او ادامه داد: کتاب، کتاب مهمی است از دو لحاظ نخست روی کین، بازیکن کمی نیست و زندگیاش پر از فراز و نشیب و اتفاقهای خاص بوده است. بعد از آن نویسنده کتاب است که در حال حاضر یکی از زبدهترین نویسندگان معاصر ایرلند است و کار کردن با روی کین را یک چالش جدید برای خودش میدانست. در یک مصاحبه که از رادی دویل خواندم او در گفتوگو با یک خبرنگار گفته جلسه نخستی که با روی کین صحبت کرده بود، چهار ساعت به طول انجامید و وقتی که به خانه برگشت، با خودش فکر کرد همین چهار ساعت برای نوشتن از روی کین کافی است.
مدیر نشر گلگشت بیان کرد: بازیکنانی مانند روی کین، اریک کانتونا و مارادونا با وجود تواناییهای فنی که داشتند اما شخصیتشان خاص بود، شخصیتی که در تاریخ ماندگار خواهد شد. این بازیکنان شبیه هم هستند، افرادی که شبیه خودشانند و از ابراز حقیقت وحشت ندارند و زیر بار زور نمیروند.
احسان محمدی گفت: من از نزدیک با بازیکنان تیم ملی فوتبال کار میکنم، به دلیل کاری که در فوتبال انجام میدهم، نزدیکشان هستم و در این رابطه مشاهده میکنم شخصیتی که در زمین دارند، به چه شکلی است، آنچه از آنها در رسانهها بازنمایانده میشود به شکل دیگری است و تصویری که ارائه میدهند وقتی دوربینها خاموش میشود و تماشاگرها ورزشگاهها را ترک میکنند، تصویر دیگری است. به همین دلیل درباره روی کین دوست دارم این نکته را بگویم که نسل جدید روی کین را اینگونه میشناسد که این همان بازیکنی است که با بابای ارلینگ هالند درگیر شد.
او ادامه داد: اصلا کتاب با این جمله شروع میشود و در کتاب با عنوان متی (الفی هالند) از او یاد میکند، در بازی که میان منچستریونایتد با منچسترسیتی بود، متی روی کین خطا میکند، خطا بر کین که همه را میزد و حالا پای او را میشکند و مصدوم میکند و بالای سرش میرود و داد میزند که پاشو، تو داری تمارض میکنی! روی کین چهار سال این کینه را در خودش نگه میدارد و بعد از چهار سال منتظر فرصت هست و او را در یک بازی میزند و میرود بالای سرش و میگوید بلند شو. تو همانی که به من میگفتی من خودم را به مصدومیت زدم! حالا ... (از آن کلماتی که فوتبالیستها به هم میگویند.)
این نویسنده عنوان کرد: روی کین این ماجرا را در یکی از کتابهایش مینویسد و میگوید در آنجا بود (فکر میکنم ...) در کتاب مینویسد این فکر میکنم که نوشتم بعدا برایم چهارصد هزار پوند آب خورد! چون متهم شد که به صورت عامدانه بازیکن حریف را زده است! این موضوع تا مدتها معروف شد و حتی خود بابای هالند رفت و شکایت کرد و گفت: این مصدومیتی که برای من ایجاد شده است طی ضربهای که روی کین به من زد باعث شد فوتبالم تمام شود! اگرچه چهار پنج روز بعد در لیگ برتر بازی کرد و دو سه هفته بعد برای تیم ملی هم وارد میدان شد. اینطور نبود که فوتبالش فوری تمام شود، اما میگویند دیگر هیچ وقت نتوانست 90 دقیقه کامل بازی کند.
محمدی گفت: منظورم این است که نسل جدید او را با همان شورشی بودنش میشناسد که پدر هالند را این بازیکن زده است اما در کتاب جملات جالبی بود که مرا تحت تاثیر ترجمه فیروزان زهادی قرار داد. به طوری که وقتی کتاب را میخواندم و جلو میرفتم و تقریبا 40 صفحه از آن را مطالعه کرده بودم، به طاها صفری زنگ زدم و گفت این مترجم را از کجا پیدا کردی؟ ترجمهاش فوقالعاده خوب است، یعنی من کم تحت تاثیر ترجمه قرار میگیرم چون به نوعی احساس میکنم مانند احسان رضایی تفاوت مترجمان را میدانم اما در این کتاب وقتی آن را میخوانی احساس میکنی روی کین مقابلت نشسته است. انگار نه انگار یک نویسنده نوشته و بعد کس دیگری آن را ترجمه کرده است.
او افزود: وقتی درباره کتاب حرف میزنیم روی کین میگوید همه مرا فرد خونسردی میدیدند چون من خودم را خونسرد نشان میدادم اما توی دلم میترسیدم چون استرس و اضطراب داشتم با این حال دوست داشتم مردم جور دیگری مرا ببینند. من پسری بودم که از ایرلند آمده در زمانهای که بازی کردن برای تیم ملی ایرلند سودی نداشت و این بازی کردن در لیگ قهرمانان بود که پول میآورد. شخصیت روی کین اینگونه بود، وقتی مربی و مفسر هم شد، همین شخصیت را داشت. هنوز همین است، یعنی بعد از انتشار کتاب وقتی به عنوان یک مفسر صحبت میکند، به همان اندازه صریح است و عصبانی میشود و کلماتش را بیپروا انتخاب میکند. انگار آن حسابگری بعد از این چه میشود، در رفتار او معنایی ندارد.
نظر شما