کارشناسان در نشست «جایگاه زنان در آینده ادبیات ایران» مطرح کرد:
زنان نویسنده ایران در نقطه خوبی ایستادهاند/ روند رو به رشد شعر بانوان معاصر کشور
وجیهه سامانی، نویسنده و دبیر علمی جایزه جلال آل احمد در نشست «جایگاه زنان در آینده ادبیات ایران» تاکید کرد که زنان نویسنده معاصر کشورمان امروز از نظر کیفیت خلق آثار در نقطه قابل قبولی ایستادهاند که البته برای رسیدن به جایگاه مطلوب باید بارعلمی و اطلاعات خود را افزایش دهند.
سامانی با اشاره به اینکه داستاننویسی نوین ایران سابقه 100 ساله دارد، افزود: 60 سال نخست نیز بیشتر به نویسندگان مرد و امثال صادق هدایت، هوشنگ گلشیری و ساعدی و بزرگ علوی اختصاص داشته و تعداد نویسندگان زن به عدد انگشتان دست نمیرسیده است.
وی سال 48 و تولد «سووشون» سیمین دانشور را مطلع حضور جدی بانوان در عرصه داستاننویسی عنوان کرد و گفت: پیش از سووشون با غلبه نگاه مردانه در آثار نویسندگان زن مواجه بودیم و شخصیت زن تیپی مفلوک، توسریخور، فقیر و فاقد جهانبینی و ایدئولوژی بود که نمیتوانست اثرگذار باشد. سووشون که به 17 زبان دنیا ترجمه شده و به شمارگان 500 هزار نسخهای رسیده کاراکتری را از زن به نمایش میگذارد که متفکر و جریانساز است و میتواند ابراز وجود کند.
سامانی تاکید کرد: بانوان نویسنده امروز میراثدار امثال سیمین دانشور که پیشتاز و سدشکن در نگارش داستانهای ارزشمند بودهاند، هستند. سال 57 تنها 11 بانوی نویسنده در کشور داشتیم که سال 58 به 80 نفر و در سال 96 نیز به 28 هزار نفر رسید. این امر نشان میدهد که سدها شکسته شده و بانوان جسارت یافتهاند تا کاراکترهای جریانساز و کنشگر اجتماعی را از زنان حلق کنند.
وی با اشاره به اینکه دهه 70 ورود زنان به عرصه نویسندگی افزایش یافت از دهه 80 به عنوان نقطه اوج حضور زنان در عرصه نویسندگی یاد کرد و گفت: در این دهه بانوان نویسنده توانستند آثاری ارزشمند و ادبیات منسجمی را فارغ از کلیشه ادبیات مردانه و گلایه از تبعیض خلق کنند.
سامانی در عین حال به افول نسبی ادبیات داستانی کشورمان در دهه 90 به دلیل شرایط اجتماعی و اقتصادی اشاره کرد و افزود: در این دهه بیشتر نویسندگان به نگارش خاطره، روایت و مستند روی آوردند.
وی با تاکید بر اینکه علوم انسانی و ادبیات قابل پیشبینی نیست، گفت: مسیری که تاکنون بانوان نویسنده کشورمان طی کردهاند قابل قبول بوده و در نقطه خوبی ایستادهاند. در عین حال نیازمند برخورداری از بارعلمی و اطلاعات بیشتر و ارتباط نزدیکتر با اجتماع هستند.
رابعه، آغازگر ادبیات تغزلی ایران بود
همچنین در این نشست، فریبا یوسفی از شاعران پرکار کشورمان در سخنانی به بیان توضیحاتی درباره جایگاه زنان شاعر در آینده ادبیات ایران پرداخت و عنوان کرد: جایگاه در نظرگاه محدود جغرافیایی به مطرح شدن شاعران در یک شهر، کشور یا جهان مربوط میشود ولی در حیطه ادبیات و هنر ارزشمندی سطح اثر نویسنده و شاعر مورد توجه قرار میگیرد.
یوسفی با تاکید بر اینکه عوامل متعددی تعیینکننده جایگاه یک شاعر هستند، افزود: ارزش ذاتی هنر یک شاعر و شرایط و سیاستگذاریهای سیاسی، تجاری و اجتماعی در این زمینه تعیین کننده هستند.
وی با اشاره به اینکه در طول تاریخ کشورمان اغلب اشعاری که با موضوع زنان سروده شده، تغزلی بوده است، گفت: اغلب زنان به عنوان معشوق مطرح میشدند و تعداد بانوان شاعر نیز نسبت به مردان بسیار کم بوده است. ضمن اینکه نوع ادبی مورد توجه بانوان شاعر تنها تغزل بود و علاقهای به سرودن اشعار حماسی، تعلیمی و عرفانی نداشتند.
یوسفی از رابعه به عنوان آغازگر شعر تغزلی در ایران یاد کرد و افزود: پس از رابعه، مهستی، شاعر مداح سلطان سنجر به دلیل رباعیات شهرآشوب خود در بیان ناملایمات مورد توجه بود.
وی تصریح کرد: در دوران معاصر با ظهور پروین اعتصامی شعر اجتماعی وارد آثار بانوان شاعر شد و سپس فروغ فرخزاد و طاهره صفارزاده نیز به سرایش اشعار اجتماعی روی آوردند. بانوان شاعر امروز نیز در قالبها و موضوعهای متنوع اثر خلق میکنند و قابلیتهای خود را به نمایش میگذارند. امروزدر روندی روبه رشد بانوان شاعر کشورمان به سرایش اشعار تعلیمی، اجتماعی و حماسی نیز میپردازند و نگاهی جامع دارند.
بانوان نویسنده به خودباوری رسیدهاند
همچنین در این نشست، آناهیتا آروان، از نویسندگان کشورمان در ارتباطی مجازی به بیان دیدگاههای خود درباره جنسیتزدایی در آثار بانوان نوینسده کشورمان پرداخت و گفت: جنس از جنسیت جداست و جنسیت محصول فرهنگ جامعه است. در دورههایی تمام هنرمندان از جمله نویسندگان به جنسیتزدایی میپرداختند تا در بازار رقابت مردانه حضور یابند.
آروان با اشاره به اینکه بسیاری از صاحبنظران مخالف تلقی نگاه زنانه در ادبیات هستند، افزود: تا سال 1310 اثر شاخصی در حوزه ادبیات داستانی نداشتهایم و سال 1348 و تولد سووشون نقطه عطف از درخشش بانوان نویسنده کشورمان به شمار میآید. پس از سیمین دانشور امثال منیرو روانیپور که رنج اقلیمی را به نمایش گذاشت و گلی ترقی که خالق نوستالژیکها در آثارش است، به عرصه آمدند و به دنبال آنها بانوان دیگری نیز جسارت پرداختن به درونیات را یافتند.
وی تاکید کرد: آثار زنان دارای مشترکاتی است ولی نمیتوان قائل به سبک زنانه در داستاننویسی شد چراکه محدودیت سبکآفرین نیست. سال 80 زویا پیرزاد رمان «چراغها را من خاموش میکنم» را خلق کرد که کاراکتر اصلی آن یک زن خانهدار مترقی است. این کاراکتر توسط نوینسدگان بعدی نیز بازتولید شده و به تدریج شخصیتهای تازهای بروز یافتهاند که عمق و اعتلای اندیشه و هنر نویسنده خود را به نمایش میگذارند.
آروان معتقد است، آثار با کاراکتر زنانه بانوان نویسنده جوان کشورمان نسبت به داستانهای مردان عمق بیشتری دارد.
نظر شما