سولماز مظفری، پژوهشگر و مدرس زبان و ادبیات فارسی، یادداشتی را درباره شیوههای هنجارگریزی در اشعار قیصر امینپور نوشته و در اختیار ایبنا قرار داده است.
ادبیات هنر آرایش و پیرایش کلام است به نحوی که صورت آن زیباتر و پیام آن تاثیرگذارتر شود. گوینده به طور ارادی و آگاهانه از صورتهای ویژه زبانی استفاده و زبان روزمره و معیار را دگرگون میکند و با این روش دست به عمل برجستهسازی صورتهای زبانی میزند و در نهایت به وادی ادبیات و کلام موزون وارد میشود.
هنجارگریزی واژگانی یکی از شیوههایی است که شاعر از طریق آن زبان خود را برجسته میکند. این نوع هنجارگریزی در اشعار قیصر امینپور کاربرد یافته است. هرچند وی به مضمونپردازی توجه نشان داده اما در کنار آن گهگاه به واژهسازی نیز دست گشوده است. از میان 66 شعر موجود در دستور زبان عشق، هشت واژه جدید و شش ترکیب نو و بدیع ساخته ذهن امینپور دیده میشود. در کنار ساختن کلمات جدید که به غنیسازی گنجینه زبانی یاری میرساند، ترکیبها نیز ساختاری هستند که از دید شاعر دور نمیماند.
گریز از قواعد حاکم بر نحو زبان هنجار را هنجارگریزی نحوی میگویند. شاعر با جابهجا کردن سازههای تشکیلدهنده جمله و برهمزدن آرایش قواعد زبان هنجار، زبان خود را نسبت به زبان هنجار برجسته میسازد.
این عدول از هنجار را در چند مورد در سرودههای امینپور نیز میبینیم:
الف) جابهجایی صفت و موصوف: این مورد در چهار بیت مشاهده شد. در نمونه زیر
صفت تفضیلی «بی چراتر» پیش از موصوف مذکور است:
بفرمایید تا این بیچراتر کار عالم؛عشق/ رها باشد ازاین چون و چرا و چندهای ما
ب) جابهجایی مضاف و مضافالیه: این نوع عدول از هنجار مشاهده نشد.
ج) رقص ضمیر(جابهجایی ضمیر در جمله): این عدول از هنجار یک بار در ابیات آورده شده است: دوستترت دارم از هرچه دوست/ ای تو به من از خود من خویشتر
هنجارگریزی آوایی (Phonological Deviation)
در این نوع هنجارگریزی شاعر صورتهایی آوایی از کلمات را به کار میبرد که در زبان هنجار متداول نیستند. هنجارگریزی آوایی نیز در بسیاری از موارد از مقتضیات وزنی ناشی میشود. هر چند نمونههایی از این مورد در اشعار امینپور یافت نشد، ازدیدگاه زبانشناسی انواعی را برای هنجارگریزی آوایی برشمردهاند که
نمونههایی از این انواع شامل ابدال، اشباع، تخفیف، ادغام، اضافه، تسکین، حذف در اشعار قیصر مشهود است.
آنچه قابل تامل و غور است کاربرد همصدایی و همحروفی به وفور در ابیات و مصراعهاست که به نظر میرسد بسیار مورد علاقه وی بوده است و مشاهده 69 بار هم صدایی در مصاریع و ابیات موید این سخن است.
هنجارگریزی زمانی ( Deviation of historical period) نیز یکی از شگردها و شیوههای شاعرانه است که به نوعی عدول از هنجار محسوب میشود که به کار بردن سازههایی است که در زبان خودکار رایج نیست و در واقع کلماتی بودهاند که درگذشته متداول بوده و سپس با گذرزمان مردهاند و یا کاربرد کمی دارند.به این نوع هنجارگریزی، باستانگرایی یا زمانی نیز میگویند. قیصر امین پور نیز با وجود زبان سلیس، ساده و روان خود گهگاه به کاربرد کلمات کهن توجه نشان داده و برخی از آنها را در سرودههایش آورده است، این مساله نتیجه توغّل وی در متون کهن و آشناییش با سازههای قدیمی سخن است. وی این دسته از کلمات را در جای مخصوص به خود به گونهای به کاربرده که شعر وی را در قالبهای گوناگونی که برای افکار و اندیشههای خود برگزیده، برجسته و متمایز ساخته است. این نوع برجسته سازی بیشتر در اسم و حرف دیده شد.
هنجارگریزی سبکی ( Deviation of register)
اگر شاعر از گونه نوشتاری معیار به ساخت نحوه گفتار گریز زند، به آن هنجارگریزی سبکی گویند. این نوع هنجارگریزی مربوط به کاربرد واژههای محاورهای، عامیانه و برخی اصطلاحات روزمره است که باعث آشناییزدایی میشود.
الف) کلمههای محاورهای: کلماتی از این نوع 12 بار در دستور زبان عشق مشاهده میشود.
ب) افعال و عبارات محاورهای: کوچه به کوچه سر زدهام کوبه کوی تو/ چون حلقه در به در زدهام سر به خانهها
هنجارگریزی گویشی ( Dialectal Deviation)
اگر شاعر، سازههایی از گویش خود را که در زبان خودکار نیست، وارد شعر و زبان شعری خود سازد، به هنجارگریزی گویشی دست زده است.
در شعر «خانقاه » وی صبغه اقلیمی – گویشی به شعر خود داده است: «دو زلفونت شب و روی تو ماهه/ از این شب روزگار مو سیاهه .../ مو خوندم در ازل از نقش چشمت/ که خط سرنوشتم اشتباهه»
هنجارگریزی نوشتاری( Graphological Deviation)
گاهی شاعر در نوشتار شعر شیوهای را به کار میبرد که تغییری در تلفظ کلمه به وجود نمیآورد، ولی این شکل نوشتن، مفهومی ثانوی به مفهوم واژه میافزاید:
این روزها که میگذرد
شادم
این روزها که میگذرد
شادم
که میگذرد
این روزها
شادم
که میگذرد ...
هنجارگریزی معنایی ( Semantic Deviation)
در هنجارگریزی معنایی، همنشینی کلمات براساس قواعد معنایی حاکم بر زبان هنجار نیست بلکه تابع قواعد خاص خود است.
الف) تشبیه: یکی از ارکان مهم تصویرسازی است، غیر تکراری بودن ارکان تشبیه خود به هنجارگریزی یاری میرساند، امین پور با ذهنی «این همانی » ساز دست به آفرینش تشبیه میزند، ترکیباتی از جمله شرق تغزل، اصفهان ابرو، فروردین چشم، اردیبهشت دامن، طور کلمات، سیب دل و ... ساخته ذهن خلاق وی است؛ تشبیهات وی که در 64 مورد استفاده شده،گاه اضافی و گاه غیر اضافی است؛ اما بیشترین بسامد را میتوان مربوط به تشبیهات اضافی وی دانست:
الف) تشبیه اضافی:
- کودک دل شیطنت کرده است یک دم در ازل / تا ابد از دامن پرمهر مادر طرد شد
ب) تشبیه غیراضافی:
ای حسن یوسف دکمه پیراهن تو/ دل میشکوفد گل به گل از دامن تو...
ب) استعاره: استعاره گشتاری از جمله تشبیهی است، به عبارت دیگر تشبیه موجز و
فشرده را استعاره میگویند. یکی دیگر از صور خیال که بسیار مورد توجه امینپور
قرار گرقته است، استعاره و انواع آن است بهویژه استعاره مصرحه در انواع مختلف خود مورد توجه و عنایت وی قرار گرفته است. این نوع صور خیال در 49 مورد خود را در دستور زبان عشق نشان داده شده است: گم شدی ای نیمه سیب دلم/ ای من من!/ ای تمام روح من
ج) ایهام: برجستهترين آرايه بديع معنوی، ايهام است. سخنور از طريق ايهام میتواند لايههای گوناگون معنايی را در سروده خود بيافريند. ايهام آن است که سخنور واژهای را در شعر خود به کار ببرد که بتوان از آن دو معنا را دريافت. امین پور از این آرایه معنوی در 11 مورد استفاده کرده و به زیبایی آن را در کلام خود گنجانده است از جمله نمونه و مصادیق آن ایهام در کلمه « عزیز» است: دیگر برای هیچ کسی بازگو مکن! / حتی برادران عزیزت/ میترسم / شاید دوباره دست بیندازند/ خواب تو را / در چاه
د) متناقضنما، تناقض ( پارادوکس): با استفاده از تناقض یا متناقضنما، تصاویری ایجاد میشوند که دوطرف آن از نظر منطقی یکدیگر را نفی میکنند؛ از این نوع پنج مورد در دستور زبان عشق دیده میشود: من شعرهایم که من هست و من نیست/ به دنبال نامی که تو.../ توی آشنا –ناشناس تمام غزلها.
یافتن هنجارگریزی و انواع آن در سرودههای قیصر امینپور نشانگر ذهن روشن و وقاد وی است که به برجستهسازی کلام خود توجه کرده و به دنبال روشی برای متمایز بودن سخن خود با دیگر سخنوران بوده است. این گریز از سنتهای متعارف و قواعد معتاد شعری در اشعار وی گاه به وضوح مشهود است و گاه نیاز به دقتی ظریفبینانه دارد.
میزان تکرار هنجارگریزی در دستور زبان عشق
صورتگرایان بر این باورند که نویسندگان و شاعران با اعمال فراهنجاریها و قاعدهافزاییها به برجستگی کلام خود میپردازند. یکی از شاعرانی که از روش هنجارگریزی به فراوانی برای برجستهسازی سخن خود بهره گرفته، قیصر امین پور است. وی با معماری بی نظیر کلمات و اعمال فراهنجاری به بهسازی هندسه هنری سخن خویش پرداخته است. وی به خوبی به اصل «رسانگی »، «زیباشناسی» و «انسجام» در شعر خود توجه نشان داده است.
بررسیهای به عمل آمده نشان میدهد، در « دستور زبان عشق» از انواع فراهنجاری استفاده شده اما این بهره گیری به صورت یکسان نیست. در این مجموعه شعر، اعمال هنجارگریزی معنایی از میان دیگر انواع از بسامد و نمود بالایی برخوردار است. در حوزه هنجارگریزی معنایی، بسامد بالای تشبیه، استعاره، ایهام و دیگر انواع صور خیال، حاکی از توجه وی به تصویرسازی است.
موسیقی بیرونی و درونی در غزلیات وی بسیار بحث برانگیز است. هنجارگریزی زمانی نیز در پنج بعد خود که مورد واکاوی قرار گرفت،در این اشعار کاربرد فراوانی دارد. به نظر میرسد حضور واژگان محاورهای و گفتاری به صمیمیت زبانی و بیانی وی افزوده است. از دیگر انواع نیز کم و بیش در راستای برجسته سازی شعر استفاده شده است.
با وجود کاربرد انواع هنجارگریزی در ساختار شعری امین پور، وی دو اصل اساسی زیباییشناسی و رسانگی کلام را رعایت کرده و سخن او در راستای استعمال برجستهسازی کلامی دچار نارسایی معنایی نشده است.
نظر شما