سفیر سابق ایران در سوئیس در رونمایی «از اداره هفتم تا سفارت» مطرح کرد:
فردوسی هزار سال پیش چراغ دیپلماسی را روشن کرد/ تاکید رهبری بر نوشتن خاطرات دیپلماتها
محمدکاظم سجادپور، سفیر سابق ایران در سوئیس در رونمایی از کتاب «از اداره هفتم تا سفارت» گفت: دیپلماسی از کهنترین نهادهای زندگی بشری است. به عبارتی بشر از ابتداییترین جوامعی که پشت سر گذاشته همیشه به دیپلماسی نیاز داشته است. در مناقشات میان جوامع معمولا باهوشترین و دقیقترین فرد را به عنوان فرستاده انتخاب میکردند، درست مصداق این بیت فردوسی در هزار سال پیش است که چراغ دیپلماسی را روشن میکند: فرستاده باید فرستادهای درون پر ز مکر و برون سادهای.
او افزود: با در نظر گرفتن این موضوع که تاریخ در کشور ما جدیتر از گذشته گرفته میشود، در این میان تاریخ شفاهی هم در حال جا افتادن است و یکی از حوزههای پرکار و پرانتشار کتاب به شمار میآید با این مقدمه تصور کردم کتاب خاطرات پاکآیین را بررسی کنم و به این سوال پاسخ دهم که چگونه میتوان خاطرات این دیپلمات را تجزیه و تحلیل کرد؟ سه موضوع به نظرم رسید که کتاب از مجموعه مفاهیم، دادهها و گزارهها در واقع بخواهم «از اداره هفتم تا سفارت» با این همه تنوع مطالبی که دارد در ذیل سه خیمه سازماندهی شود.
این پژوهشگر با اشاره به نکاتی که درباره نهاد وزارت امور خارجه بعد از انقلاب وجود دارد، بیان کرد: در این خاطرات بحث درباره منفعتمحوری و منافع همه جانبه کشورمان در عرصه جهانی است. مولف کتاب از شخصیت محترمی برخودار است، احترام دستوری نیست، بلکه کسب کردنی است در اینجا جناب باقری تائید میکنند که پاکآیین در وزارت خارجه مردی بسیار محترم است و شخصیتش آمیزهای از ادب، احترام، اعتقاد و سواد است همراه با رفتاری متواضعانه. در کتاب نیز اثری از پرخاشگری نیست و سراسر ادب و تواضع است.
محمدکاظم سجادپور گفت: نکته دیگر اینکه به نظرم کتاب بازتاب یک نسل است، نسلی که متولد دهه سی است به ویژه در صفحات آغازین کتاب که شرح زندگی مولف است و فعالیتهای مختلف پاکآیین در دوران جوانی از جمله فعالیت در تئاترشهر را دربرمیگیرد، خواندنی است. از آنجا که میگویند هر نسل 20 تا 30 سال است و هر نسل با مفهومی شناخته میشود. نسل دهه سی شمسی که نسل بسیار مهمی در کشور ماست بل در جهان. نسلی است که خیلی ایدهگراست. در کتاب نیز این ایدهگرایی و علاقه به ایده و تحول دیده میشود. هر چند بعضی در این ایدهگرایی و تحولخواهی به انحراف رفتند که پاکآیین آنها را نیز مطرح کرده است.
او ادامه داد: اطلاعاتی که مولف درباره نسل دهه سی میدهد به نظرم اطلاعات دست اول است برای مثال به فردی به نام بصیری اشاره میکند که از فعالان انجمن اسلامی دانشجویان ایرانی در فیلیپین و... بود که بعدها به عنوان فرد مشارکتکننده در ترور مرتضی مطهری شناخته میشود. از طرفی در کتاب اعتقاد به ائمه بسیار ملموس است به ویژه وقتی سخن از شیعیان در کشورهای مختلفی است که مولف با آنها ارتباط برقرار کرده است.
این دیپلمات اظهار کرد: از نظر شخصیتی این کتاب و آثار دیگر پاکآیین، شخصیت دیپلماتیک را نیز روشن میکند. هر کسی میتواند در خاطراتش شخصیت خاصی داشته باشد، اما دیپلماتیک بودن فقط به بهره بردن از دانش سیاسی، اجتماعی، تاریخی و... نیست، شخصیت هم میخواهد آن تواضع و توازنی که درباره آن سخن گفتم به نظرم در شخصیت دیپلماتیک داشتن بسیار موثر است. بنابراین شخصیت دیپلماتیک یک بعدی نیست که فقط سواد داشته باشد یا خیلی قشنگ حرف بزند یا خوب گزارش بنویسد. به ویژه دیپلمات کشور ما یک شخصیت خیلی خاصی است.
محمدکاظم سجادپور گفت: خیمه دوم بحث هویت وزارتخارجهای است که همان هویت دیپلماتیک است. دیپلماسی از کهنترین نهادهای زندگی بشری است. به عبارتی بشر از ابتداییترین جوامعی که پشت سر گذاشته همیشه به دیپلماسی نیاز داشته است. در مناقشات میان جوامع معمولا باهوشترین و دقیقترین فرد را به عنوان فرستاده انتخاب میکردند، درست مصداق این بیت فردوسی در هزار سال پیش است که چراغ دیپلماسی را روشن میکند: فرستاده باید فرستادهای درون پر ز مکر و برون سادهای
او افزود: وقتی فرستاده را برای حل اختلاف به محل نزاع میفرستادند، جانش در امان بود و به نوعی مصونیت داشت. چنانکه امروز در کارت هر سفیری که در خارج از ایران مشخول به خدمت است این بند آمده که پلیس و دستگاههای قضایی نمیتواننده دارنده کارت را دستگیر کنند. این همان مصونیت دیپلماتیک است که به هزاران سال پیش برمیگردد که نمایندگانی برای حل اختلاف میان قبایل یا جوامع ابتدایی میفرستادند تا به روشی دیپلماتیکماب مشکل یا دعوا را حل کنند.
محسن پاکآیین گفت: برای یک نویسنده بهترین زمان وقتی است که کتابش به چاپ میرسد، بسیار لذتبخش است. چون نتیجه کار خودش را میبیند. در زمان معرفی کتاب نیز احساس دیگری به انسان دست میدهد که اکنون من در این مرحله هستم و لحظات لذتبخشی را سپری میکنم که واقعا قابل وصف نیست.
او افزود: من سالها در دفتر معاونت سیاسی وزارتخارجه در خدمت محمدکاظم سجادپور بودیم و یادگاری خیلی خوبی از دوران با من هست تحت عنوان Writhe More یعنی زیاد بنویس. این جمله همیشه آویزه گوشم بود و هر وقت به کشور جدیدی میرفتم این جمله به یادم میآمد و شروع به نوشتن میکردم. سجادپور از چهرههای خوشنام و متواضع وزارت خارجه هستند که من از محضرش بسیار آموختم.
این دیپلمات اظهار کرد: وقتی من در سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی بودم، همراه رایزنهای فرهنگی به خدمت رهبری مشرف شدم نکاتی را فرمودند که آن نکات الگوی من است برای نوشتن خاطرات به ویژه در عرصه دیپلماسی میتواند سرلوحه افرادی باشد که خاطره مینویسند. رهبری گفتند یکی از کارهایی که به ماموریت خارج از کشور میروید به نظرم این است که تجربیاتتان را ثبت کنید.
محسن پاکآیین گفت: وقتی به فلان کشور رفتید، سه یا پنج سال ماندید مبالغ زیادی تجربه کسب کردید. لذا نفر بعدی شما باید بتواند از سطر سطر تجربههای شما استفاده کند. او دیگر نباید کار را از صفر شروع کند، درست مانند سفرنامههایی که غربیان درباره ایران نوشتند خیلی از این آثار منبع فعالیت و اطلاعات سیاستمداران، دیپلماتها، تجار و سیاحان بعدی است که از این تجربیات ثبت شده توانستند استفاده ببرند به شکلی که به دیگران نشانی میدهند که در فلان صفحه سیاحتنامه که درباره ایران نوشته شده است درباره موضوع فلان چنین اطلاعاتی دارد. لذا این نکته بسیار مهمی است.
او افزود: واقعا نگارش تاریخ شفاهی و خاطرات یک سفیر بخشی از تاریخ یک کشور است. همانطور که رهبری نیز در سخنان خودشان اشاره کردند وقتی بخواهیم خاطرات قبل از انقلاب را مرور کنیم سراغ خاطرات سالیوان، سفیر آمریکا میرویم و نمونه های دیگری که امروز منبع شده است. بنابراین آنچه ما امروز مینویسم بخشی از تاریخ شفاهی است که در آینده به آن استناد خواهد شد. از این بابت بخشی از تاریخ ایران ب شمار میآید و یکی از روشهای موثر در انتقال حوادث تاریخی در قالب خاطره که بسیار دلنشین است.
نظر شما