یکی از بخشهای بسیار مهم و در عین حال مغفول مانده و فراموش شده در بودجه، طی سالهای اخیر، حوزه فرهنگ و هنر است لذا، در همین رابطه نکاتی را در 7 بند یادآور میشوم:
1-اساسا انقلاب اسلامی یک انقلاب فرهنگی بوده است و هدف آن حاکم شدن بینش توحیدی بر تمامی شئون فردی و اجتماعی، دستیابی به کرامت و شرافت انسانی، شکوفایی استعدادهای انسان و حاکمیت ارزشهای معنوی و فضائل اخلاقی همچنین عزت نفس، حرمت و تحکیم مناسبات انسانی در جامعه بوده است.
2-بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، حضرت امام خمینی(ره) فرهنگ را مبدأ همه خوشبختیها و بدبختیهای یک ملت و اصلاح جامعه را در گرو اصلاح فرهنگ میدانست.
3-قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، در اصول دوم و همچنین هفتم تا سوم، در باب فرهنگ و هنر، نکات بسیار مهمی را متذکر گردیده است و مسائلی همچون ضرورت توجه به فضائل اخلاقی، کرامت انسانی، آزادی، استقلال، آگاهیهای عمومی، مسئله امر معروف و نهی از منکر و نظایر آن را مورد تاکید قرار داده است.
4-برنامهریزی در جهت تحقق اهداف فرهنگی و اصول قانون اساسی، نیازمند تخصیص منابع لازم در قانون بودجه است که متاسفانه، تاکنون، به شدت در اکثر قوانین بودجه، مورد بیمهری قرار گرفته است. بهعنوان مثال با بررسی ارقام تخصیص یافته در قانون بودجه طی سالهای اخیر مشخص میگردد که به طور کلی رقمی در حدود 23هزار میلیارد تومان یعنی رقمی معادل یک درصد کل بودجه کشور، به بخش فرهنگ و هنر اختصاص یافته است که در بهترین حالت به رقمی نزدیک به 4درصد کل بودجه نیز رسیده است. این رقم به 131 نهاد بودجهگیر شامل: 63 نهاد دولتی، 55 نهاد حاکمیتی و 13 نهاد غیرحاکمیتی و غیردلتی اختصاص یافته است و طبیعی است که با چنین ارقام و امکاناتی هرگز اهداف بلند فرهنگی نظام جمهوری اسلامی امکان تحقق نخواهد یافت.
5-از نگاه جمهوری اسلامی، اقتصاد و فرهنگ، 2 مقوله کاملا بهم پیوسته است و فرهنگ، زیربنای توسعه اقتصادی محسوب میگردد. بهعبارت دیگر اقتصاد وسیلهای در جهت رشد و تعالی جامعه است. لذا بدون اهتمام و توجه به مقوله «اقتصاد فرهنگ»، توسعه همهجانبه کشور ناقص و ابتر است. به همین منظور جایگاه «اقتصاد فرهنگ» و مولفههای آن در سیاستگذاریها به جهت دستیابی به توسعه همه جانبه کشور باید مورد توجه ویژه قرار گیرد. متاسفانه در شرایط بحران اقتصادی و مواجه شدن جامعه با مسائلی همچون تورم، بیکاری و تحریم اقتصادی، مقوله فرهنگ به فراموشی سپرده شده است در حالیکه، مقاومت در مشکلات و تحقق اقتصاد مقاومتی، بدون توجه به فرهنگ و داشتن پیوست فرهنگی ممکن نیست و چه بسا اقدامات توسعهای، به دلیل نادیده انگاری پیوست فرهنگی به شکست انجامیده است.
6-فرهنگ کتاب و کتابخوانی به عنوان بازوی قدرتمند یک جامعه متمدن و پیشرفته، در کشور ما، همیشه با چالشهای جدی روبهرو بوده است. صنعت چاپ و نشر کتاب در کشور، تحت تاثیر شرایط اقتصادی، تبدیل به بخشی وابسته به یارانههای مستقیم دولت شده است و در کل میتوان گفت علیرغم جایگاه مهم فرهنگ و به خصوص کتاب بهعنوان یک کالای با ارزش فرهنگی در نظامات اجتماعی، بودجه فرهنگی متناسب با آن و شرایط اقتصادی و اجتماعی که با آن دسته و پنجه نرم میکند، تنظیم نشده است. در حالی که به نقل از کتاب «اقتصاد فرهنگ و سیاستهای فرهنگی» نوشته آلن پیکاک و ایلدریزو: «دنیای مطلوب نظریه اقتصادی، دنیایی است که در آن دولتها به پیامدهای سیاستی تحلیل اقتصادی رفتار تولیدی و مصرفی بشر، در حوزههای مختلف توجه داشته باشند و در چارچوب اصل حاکمیت مصرفکننده، از طریق دخالت اقتصادی بهجا و مناسب، بررونق بخشهای اقتصادی بیافزایند و بهطورکلّی رفاه جامعه را افزایش دهند؛ اما، در دنیای واقع، بیشتر دولتها بهویژه در کشورهای درحال توسعه و در بخش فرهنگ و هنر برخلاف الزامات نظریه اقتصادی، چنان در تجهیز و تخصیص منابع در این بخش دخالت کردهاند که به بخشی ضعیف و وابسته به کمکهای دولت تبدیل شده است.»
7--سخن آخر اینکه حوادث اخیر کشور و ناآرامیهای به وجود آمده و مطالباتی که از سوی جوانان مطرح میشود؛ بیانگر این است که گفتمان انقلاب اسلامی نتوانسته است از سوی نهادهای حاکمیتی فرهنگ و آموزش، به نسل جوان امروز، به خوبی انتقال پیدا کند و فرهنگ انقلاب اسلامی دچار گسست نسلی شده است که این مسئله، مسئله بسیار حائز اهمیت و مهمی است و به نظر میرسد که برقراری آرامش دائمی و مستمر در جامعه، مستلزم تداوم فرهنگ و گفتمان انقلاب اسلامی در جامعه، به ویژه در میان نسل جوان و نوجوان است که این کار مهم، میتواند با میدانداری، سیاستگذاری و برنامهریزی شورای عالی انقلاب فرهنگی، هماهنگی دستگاههای فرهنگی و آموزشی و تخصیص بودجه مناسب و ویژه، در قانون بودجه سال آتی صورت گیرد.»
نظر شما