بهروز افخمی در رونمایی از کتاب «پهلوانان هرگز نمیمیرند»؛
مرگ تختی همچنان مبهم است/ روزگار ما از زمانه تختی و آداب جوانمردی دور شده
بهروز افخمی، کارگردان «جهان پهلوان» گفت: مرگ تختی با همان ابهامی که دارد، یعنی نمیدانیم خودکشی بود یا او را کشتند؟ با تمام سوءاستفاده یا برداشتهای گوناگونی که از همین ابهام میشود نشانه پایان یک دوره است، دورانی که ماجراها آشکار است و دوران دروغ، چندخطی بودن و هفت خط بودن، پیچیده و مبهم بودن شروع شده است.
او افزود: به قول دوست ما یوسف میرشکاک یک اشتباه شاه این بود که شاه سبیل نداشت و شاه با سبیل باید اقتدار داشته باشد. چون در میان مردم قدیم سبیل نشانه اقتدار و پهلوانی بود، مگر میشود شاه مملکت سبیلش را بتراشد. این جزء همان مجموعه صفات و خصوصیاتی است که ملت ایران از رهبرش و شاه خود انتظار دارد. در اصل کسی که پهلوان موبد است؛ هم پهلوان و هم موبد است، طبق رسم و رسوم شاهنامه.
کارگردان «جهان پهلوان» عنوان کرد: دهه چهل، دهه دشمنی با مفهوم پهلوانی بود. البته در دهه سی هم شروع شده اگرچه تا بعد از کودتای 28 مرداد که شاه برگشت اما تحقیر شده بود. هنوز موضع آشکار بر ضد پهلوانی، مردانگی و جوانمردی نداشت. شاید هم کم سن و سالتر از آن بود که بتواند چنین موضعی را اعلام و آشکار بکند، اما در دهه چهل این دشمنی آشکارا شد.
بهروز افخمی گفت: مرگ تختی با همان ابهامی که دارد، یعنی نمیدانیم خودکشی بود یا او را کشتند؟ با تمام سوءاستفاده یا استفادهها و برداشتهای مختلفی که از همین ابهام میشود نشانه پایان یک دوره است، دورانی که ماجراها آشکار است و دوران دروغ، چندخطی بودن و هفت خط بودن، پیچیده و مبهم بودن شروع شده است. همانطور که مرگ تختی معلوم نیست چگونه اتفاق افتاده است؟ بعد از آن دوران نعل وارونه زدن، دروغگویی و چند پهلو حرف زدن یعنی شیوه ناجوانمردانه و غیرپهلوانی زندگی کردن شروع به متداول شدن میکند.
او ادامه داد: تازه یکساعت است که کتاب «پهلوانان هرگز نمیمیرند» به قلم محمدباقر نجفزاده بارفروش به دستم رسیده است و هنوز نتوانستم کتاب را بخوانم و فقط آن را ورق زدم. خیلی مشتاقم کتاب را بخوانم. صفحاتی را که ورق زدم و خواندم به نظرم آمد که خیلی دلی و با احساس نوشته شده است به ویژه اشعاری که برای ما یادآوری کرده تختی کی بوده است. برای من هم یادآوری بود، چون سالها بود شعر سیاوش کسرایی را درباره تختی نخوانده بودم.
کارگردان «سریال کوچک جنگلی» اظهار کرد: برای اینکه بفهمیم زمانه ما چهقدر از زمانه تختی و آداب جوانمردی دور شده، کافی است همین شعر را یک بار دیگر بخوانیم. شعری که در زمان زنده بودن تختی نوشته شده است و خود تختی از شاعر تشکر کرده و گفته بود ما را شرمنده کرده است. الان تصور کنید از همه این سلبریتیها و پهلوانان ورزشی تا هر کس دیگری که قرار است در دوران حاضر مثلا چهرهها و تمثالهای حرکات سیاسی و شورشها و ماجراها باشند، کدامشان ممکن است شاعری را چنان برانگیزند که شعری مانند شعر سیاوش کسرایی در زمان زنده بودن تختی برایش بسراید.
بهروز افخمی در پایان سخنانش چند بیتی از شعر سیاوس کسرایی درباره تختی را قرائت کرد:
جهان پهلوانا صفای تو باد/ دل مهرورزان سرای تو باد
بماناد نيرو به جان و تنت/ رسا باد صافی سخن گفتنت
مرنجاد آن روی آزرمگين/ مماناد آن خوی پاكی غمين
به تو آفرين كسان پايدار/ دعای عزيزان تو را يادگار
روانت پرستنده راستی/ زبانت گريزنده از كاستی
دلت پر اميد و تنت بیشكست/ بماناد ای مرد پولاددست
كه از پشت بسيار سال دراز/ كه اين در به اميد بوده است باز
هلا رستم از راه باز آمدی/ شكوفا جوان سرفراز آمدی
طلوع تو را خلق آيين گرفت/ ز مهر تو اين شهر آذين گرفت
نظر شما