در همین راستا، گرچه یکی از آن اتفاقات عجیب غریب، در مورد نقش نویسنده و ویراستار و میزان نقش و سهم هر کدام، در به ثمر رسیدن یک اثر است، اما بهانه اصلی این یادداشت به همان زمان ویراستاری کتاب برمیگردد و پرسشی که نویسنده در هنگام ویراستاری کتاب «اینجا سوریه است» برایش مطرح بوده است. شکی نیست که هر کتابی، محصول تعامل نویسنده و ویراستار است، اما با همین تعریف و با توجه به اینکه هنگام چاپ همان اثر، فقط نام ویراستار در شناسنامه کتاب درج میشود این پرسش قابل طرح این است: نسبت تعامل ویراستار و نویسنده با همدیگر در ویراستاری کتاب و نسبت و میزان این تعامل با یک کتاب، چگونه است؟
پرسشی که دست یافتن به پاسخ آن و توجه به این پاسخ در عرصه کتاب، تأثیر بهسزایی در حوزه ویراستاری خواهد داشت. نتیجه این تأثیر، حداقل موارد زیر را در پی دارد:
رعایت تناسب بین ویژگیها و محتوای کتاب با ویراستار متناسب با آن
تعیین تکلیف برای چگونگی درج نام ویراستار یا نویسنده در شناسنامه کتاب
تصحیح و شفافسازی معیارهای داوران در جشنوارههای مختلف جهت اهدای جایزه در بخش ویراستاری کتاب
تصحیح و ارتقای فرهنگ و اخلاق حرفهای در عرصه آن رشته تخصصی
به یقین تولید هر اثری اعم از کتاب یا فیلم، حاصل تلاش جمعی است که افراد مختلف در به ثمر رسیدن آن نقش دارند. در مورد تولید کتاب، از نویسنده و محقق آن اثر گرفته تا کارشناس و ویراستار و صفحه آرا و طراح جلد و سایر بزرگوارانی که هر کدام متناسب با نقش خود در جایگاههای مختلف مربوط به کتاب، سهمی در حد و اندازه خاص خود دارند. شاید کمی کمتر یا بیشتر. در مورد کتاب «اینجا سوریه است، صدای زنان راوی جنگ» هم، همینطور بوده است که علاوه بر لطف خداوند و عنایات خاص شهدا، افراد مختلفی در تولید و تولد آن سهیم بودهاند.
نویسنده هم نه تنها در مقدمه کتاب به آن اشاره کرده، بلکه در موارد مختلف اشاراتی گذرا به این مورد داشته است. این کتاب در عرصه تاریخ شفاهی و مستندنگاری، حاصل سفرهای نویسنده-محقق اثر به سوریه در سالهای 2017 و 2018 میلادی است. در آن زمان این کشور هنوز درگیر بحران جنگ بود. پرسش اصلی هم در این سفر جستجوگرانه و پژوهشی، این بوده: که «جنگ تحمیل شده بر نظام و مردم سوریه چه تأثیری بر زنان و کودکان درگیر بحران جنگ در سوریه داشته است؟»
اما بعد از آن سفر سخت و بازگشت به ایران و پیادهسازیصوتها توسط خود نویسنده و سپس نگارش آن، کم کم افراد مختلفی ازجمله کارشناسها و.. مرحله به مرحله برای ایفای نقش خود وارد عرصه برای ثمر رسیدن این اثر شدند. پس از عبور از مرحله کارشناسی، نوبت به ایفای نقش ویراستار رسید. لازمه ویراستاری این کتاب تسلط کافی به فضای مکانی محتوای کتاب، یعنی سوریه و حتی کشورهای منطقه و جهان عرب و ... بود که ویراستار این اثر، فاقد آن بود.
چنین فقدان اطلاعاتی باعث شد که نویسنده حتماً پابه پای ویراستار حرکت کند و در هر مرحله از پیشرفت کار، حتی جمله به جمله و پاراگراف به پاراگراف، در ارتباط تنگاتنگ با ویراستار باشد و در ارتباط با هر موضوعی به طور هدفمند، موضوع پشت صحنه آن اتفاق و مسائل پیرامون آن را برای ویراستار کالبدشکافی کند و سپس با تکیه به استدلالهای درونی این توضیحات، به ویراستار گوشزد کند که چرا نباید، این جمله تغییر کند یا چگونه تغییرکند تا نقض غرض نباشد. چون قطعاً بعد از چاپ اثر، نویسنده تنها کسی است که باید از محتوای کتاب دفاع کند و باید محتوای این اثر هم چنان باشد که نویسنده بعد از چاپ،بتواند از آن دفاع کند.
همین زمان بود که توجه نویسنده به این مطلب علمی جلب شد که ویراستاری کتابهای برون مرزی چقدر میتواند با ویراستاری کتابهای درون مرزی متفاوت باشد! همان موقع بود که نگارنده مصمم شد، بعدها در فرصت مناسبی حتماً طی یادداشت یا بحث و گفتوگوی علمی با اهل فن این عرصه، به این مطلب پرداخته شود. هنگام ویراستاری این کتاب، نکات زیر برای نویسنده درخور توجه بوده است:
کتابها در بخش ویراستاری دو دستهاند: 1- کتابهای برون مرزی 2- کتابهای درون مرزی. کتابهای درون مرزی هم دو دسته هستند: 1- کتابهایی با ویژگیهای خاص 2- کتابهای عادی. طبق این تقسیمبندی، کتاب «اینجا سوریه است»، یک کتاب برون مرزی بود که پژوهش آن، در شرایط بحران جنگ هم بوده و سپس به نگارش درآمده است.
الف- دریک کتاب برون مرزی، اگر نویسنده در ارتباط و تعامل تنگاتنگ با ویراستار نباشد تا بتواند حداقل بخشی از فضا و اتمسفر بستر مکانی و برون مرزی آن کتاب را به ویراستار منتقل کند و در مورد ابهامات در هر موضوع و واقعهای توضیحات کافی بدهد، قطعاً ویراستاری آن امکانپذیر نخواهد بود. چه برسد به اینکه همین کتاب برود و در بخش ویراستاری یک جشنواره جایزه بگیرد و طبعاً، اینگونه جایزه گرفتن در هر جشنوارهای، میتواند نوع نگرش دیگری هم، برای ویراستار در میزان سهم خود در به ثمر رسیدن این اثر، ایجاد کند.
همین شرایط، برای کتاب «اینجا سوریه است» یک شاهد مثال است. چون برون مرزی بودن این کتاب، باعث شد تا نویسنده مجبور باشد در سراسر ویراستاری، به طور تنگاتنگ در کنار ویراستار باشد تا بتواند با هدفمندی، ضمن توضیح درباره هر ابهام و وقایع، حداقل بخشی از آن فضا و اتمسفر سوریه درگیر بحران جنگ را به ویراستار منتقل کند. همچنین نویسنده با تکیه بر استدلالهای درونی یا بازگویی خاطره نکات مبهم را روشن کرد تا برخی جملات بازنویسی نشود و تغییر نکند.
با توجه به عرصه فعالیت نگارنده و قالب کتاب «اینجا سوریه است» به عنوان کتابی شاهد مثال در عرصه تاریخ شفاهی یا مستندنگاری، تقسیم بندی دیگری هم مطرح بود که نیازمند تعریف جدی در این عرصه و تسلط نویسنده بر این تعریف بود. طبق این تقسیمبندی، نکته قابل طرح این است:
کتابهای تاریخ شفاهی یا مستندنگاری محض
کتابهای تاریخ شفاهی یا مستندنگاری روایی یا داستانی
کتابهای داستان و رمان
شناخت ویراستار و حتی قبل از آن، شناخت نویسنده بر این تقسیمبندیها و تسلط هرکدام بر این تفاوتها، یکی دیگر از موضوعهای مهم در هنگام ویراستاری است. اولین جایی که نبودن شناخت و تسلطی بر این تقسیمبندیها و تفاوت آنها با یکدیگر خود را نشان میدهد هنگام ویراستاری است که ویراستاری را به شدت دچار مشکل میکند و به محتوای آن آسیب میزند.
در راستای مورد فوق، به عنوان شاهد مثال در این مورد، یکی دیگر از مشکلاتی که نویسنده در هنگام ویراستاری کتاب توسط ویراستار با آن مواجه بوده، همین نبودن شناخت ویراستار در مورد تاریخ شفاهی و مستندنگاری و تفاوت آن با دیگر قالبها مانند مستندنگاری روایی و داستان و رعایت تناسب حد و حدود ورود تخیل در هرکدام از آنها بود. با وجود تاریخ شفاهی و مستندنگاری محض بودن کتاب «اینجا سوریه است» که تخیل در روایت راویها در آن جایی ندارد، ویراستار، با رعایت نکردن این مورد، حرفهایی از خود در دهان راوی میگذاشت که حتی باعث تغییر کامل معنای آن جمله یا پاراگراف میشد که اگر نویسنده در کنار ویراستار نبود که به چنین مواردی حساسیت نشان دهد و جلوی اینکار ویراستار را بگیرد و جمله به حالت اولیه خود بازگردد، معلوم نبود، بعد از چاپ یا ترجمه و مطالعه آن حداقل توسط راوی یا راویها، چه تبعاتی میتوانست به دنبال داشته باشد.
نکته بعدی، خط کش داشتن برخی ویراستارها در ویراستاری است. نتیجه داشتن چنین خط کشهایی توسط ویراستارها و کاربرد آن در مورد کتاب، بدون توجه به تناسب آن با محتوای هر کدام از کتابها، لطمههای شدیدی است که به روح و پویایی کلمات و جملهها در کتاب میزند. درحالیکه به راحتی میشود ضمن رعایت اصول فنی متناسب با فرهنگستان یا هر مرجع دیگری که دستورالعمل آن مورد کاربرد ویراستارهاست، متناسب با محتوای هر کتابی، با جابهجایی آن خطکش مورد اشاره، باعث جاری شدن روح در کلمات و پویایی جملات و تناسب لحن راوی با شخصیت ایشان، به ویژه در گفتوگوهای راویها شد.
همین مورد، در مورد کتاب «اینجا سوریه است» هم به عنوان یک شاهد مثال براین موضوع بوده است. همین کار کلیشهای، در موارد بسیاری، باعث تغییر لحن و بیروح شدن کلمات و جملات و متناسب نبودن آن با شخصیت راوی میشد. به طوری که گاهی لحن جملهای که توسط نویسنده برای شخصیت یک راوی نوشته شده که کارگری ساده و بیسواد است، انگار از زبان یک راوی تحصیل کرده خارج میشود.
نکته بعدی به علت حساسیت محتوایی کتابهای برون مرزی و احتمال زیاد ترجمه آنها، حتی کتابهای درونمرزی خاص و تفاوت آنها با کتابهای عادی که ویراستاری ساده و نه چندان سختی را به همراه دارد، این ضرورت را ایجاب میکند که برخلاف کتابهای عادی و شرایط معمولی و رایج در مرحله ویراستاری، حذف و اضافه و اصلاحها و بازنگریهای مجددی توسط نویسنده در طول ویراستاری را امکانپذیر کند که البته در صورت چنین موقعیتی برای کتاب، هم یادآوری آن از همان ابتدا به ویراستار ضرورت دارد و هم، با دستمزد اضافهتری، جبران زحمات ویراستار هم بشود.
بهترین شاهد مثال برای این مورد هم، کتاب «اینجا سوریه است» بود. به علت برون مرزی بودن این کتاب و حساسیت محتوای آن پس از چاپ، تنها کسی که باید از همه محتوای آن، کلمه به کلمه و جمله به جمله، دفاع میکرد، نویسنده بود. در همین راستا، نویسنده در طول ویراستاری و حتی مرحله صفحه آرایی، مجبور باشد برای ارتقای سندیت اثر یا دیگر موارد آن، به بازنگریها و اصلاح موارد مختلف در کتاب، بپردازد که البته قبلاً، هم به ویراستار یادآوری شده بود. ولی همین مورد اخیر، آنقدر تعامل بین ویراستار و نویسنده را در هنگام ویراستاری کتاب «اینجا سوریه است»، دچار و دچار چالش میکرد که ویراستار، پس از یک بار بازنگری، نه تنها در بسیاری از موارد، حتی زحمت اصلاح آن در متن را به خود نویسنده محول میکرد، بلکه پس از یک مرحله ویراستاری و بازنگری، از ادامه ویراستاری کتاب خودداری کرد و ویراستاری کتاب را، آن هم در در بدترین شرایط زمین گذاشت. البته استدلال ایشان هم قابل تأمل بود. زیرا ویراستاری کتاب، از نظر وی تمام شده بود و حتی دستمزدش را هم گرفته بود. اما نکتهای که در چنین مواردی در مورد هر کتاب مشابهی میتواند مطرح باشد این است که در مورد چنین کتابهایی، تکلیف ادامه ویراستاری اثر که به علت حساسیتهای محتوایی، در همان مرحله، هنوز تمام نشده است، چه میشود؟
گرچه در مورد کتاب «اینجا سوریه است»، درچنین شرایطی، نویسنده مجبور شد برای به سرانجام رساندن کار ویراستاری کتابی که هنوز از نظر خودش تمام شده نبود، آستینها را بالا بزند و مدت مدیدی همه کارهای دیگرش را متوقف کند و خودش دست به ویراستاری این اثر و به سرانجام رساندن آن باشد. اما حرف، فقط کتاب «اینجا سوریه است» و چگونگی ماجرای پشت صحنه ویراستاری آن نیست. مواردی که به آنها اشاره شد و برگرفته از همان پرسش اصلی اولیهای است که نگارنده در طول ویراستاری این کتاب، با آن مواجه بوده است، موضوعی جدی در عرصه ویراستاری کتاب است که ضرورت دارد در گعدهها یا جلسات متعدی در مورد آن، بحث و گفتوگو و به مسائل پیرامون آن پرداخته شود.
بی توجهی به چنین موضوعی مهم و نپرداختن جدی به آن، بدون شک در دراز مدت، باعث آسیبهای جدی در عرصه ویراستاری کتاب و تضییع حقوق معنوی و حتی حقوق مادی هر یک از طرفین دخیل در به ثمر رساندن محتوای کتاب خواهد شد. این تضییع حقوق از نویسنده و ویراستار گرفته تا حتی کارشناس اثر که قبل از شروع مرحله ویراستاری، نقش خود را در جایگاه کارشناسی ایفا میکند. همانطور که در سطرهای اولیه هم اشاره شده است، یکی از مهمترین نتیجههای پرداختن به پرسشهای اولیهای که نویسنده کتاب «اینجا سوریه است»، در هنگام ویراستاری اثر، با آن مواجه بوده است، تغییر در فرهنگ و ارتقای اخلاق حرفهای در این عرصه و حتی نشر آن در سایر عرصه هاست که در دراز مدت، نه هیچ ویراستاری، کتاب را فقط محصول قلم ویراستاری خود خواهد دانست و مانند ویراستار همین کتاب که پس از رسیدن به موفقیتی، دانسته یا ندانسته، سعی در نادیده گرفتن نقش نویسنده نخواهدکرد یا نقش خود را پررنگتر از نویسنده، جلوه نخواهد داد؛ نه هیچ نویسندهای، آن کتاب را محصول تلاش فردی خود خواهد دانست.
با تبیینی که اشاره شد، دیگر شاهد اتفاق عجیب و غریبی مانند موردی که پس از برگزیده شدن «کتاب اینجا سوریه است» در بخش ویراستاری پانزدهمین دوره جایزه جلال اتفاق افتاد، نخواهیم بود. اینکه ویراستار، پس از دریافت جایزه درجشنوارهای مطرح، به بهانه بهتر دیده شدن این کتاب و بهتر دیده شدن زحمات ویراستارها، با انتشار مثلاً دلنوشتهای، با روایتی ابتر از ماجرای کتاب «اینجا سوریه است» و بدون اشاره کامل به مواردی که در هنگام ویراستاری کتاب پیش آمده بود و برخی از موارد آن به عنوان شاهد مثال در سطرهای بالا، اشاره شد، با خلاصه کردن نقش نویسنده در فرستادن صلوات خاصه و خاطره تعریف کردنهایی که ویراستاری حتی متوجه هدفمندی آن نشده بود و تعریف از شجاعت نویسنده و... که ربطی به نقش نویسنده در ویراستاری و حضور پررنگ ایشان در کنار ویراستار نداشت، نقش ویراستار را چنان پررنگتر از آنچه بوده، جلوه میدهد که گویا فقط قلم ایشان بوده که نجات بخش این کتاب و آبرو دادن به آن شده است. لابد شاهد مثال عینی اش هم، برگزیده شدن ویراستار و جایزه گرفتن این کتاب در بخش ویراستاری بوده است؛ آن هم درحالیکه این تفاوت کمرنگ شدن نقش نویسنده در هنگام ویراستاری این کتاب و پررنگ جلوه داده شدن نقش ویراستار را هم، غیر از نویسنده که در تمام ماجرای ویراستاری بوده و خود ویراستار که با توجه به آن دلنوشتهاش، قطعاً حاضر به بیان کامل و واقعی ماجرا هم نبود و نخواهد بود، شخص ثالثی نمیتوانست فقط از روی ظواهر آن دلنوشته، درک صحیحی از واقعیت ماجرا داشته باشد و چه بسا با متأثر شدن از آدرسهای غلط موجود درآن نوشته، تحلیل نویسنده از آن نوشته ویراستار را، فقط سوءبرداشت نویسنده کتاب و ماجرا را هم، فقط سوءتفاهم بدانند و بس. ولی هیچکدام از اینها، واقعیت ماجرا را تغییر نمیدهد.
به همین دلیل، راه چاره درچنین مواقعی که در آینده هم کم نخواهد بود و ممکن است در مورد برخی نویسندههای دیگر و آثار آنها اتفاق بیفتد، این است که با تبیین مناسب مسائل پیرامون موضوع تعامل نویسنده و و نسبت و نقش هریک در بخش ویراستاری اثر که در پرسشهای اولیهای که درهمان ابتدای سطرهای بالا هم به آن اشاره شد، میشود از برخی آسیبهای جدی دراین عرصه پیشگیری کرد. به تعبیری دیگر، با چنین تبیینی، ضمن تفکیک قلم نویسنده و سهم آن با قلم ویراستار، نگاهها به سمت و سویی خواهد رفت که هر اثر، محصول تلاش جمعی است؛ با این تفاوت که جایگاه و میزان سهم و نقش هرکدام از افراد مختلف، در به ثمر رسیدن آن اثر تبیین میشود و در موقعیتهای مخصوص خود ازجمله جشنوارهها یا سایر داوریها، زمینهای برای تضییع حقوق معنوی و مادی هم، در مورد هیچکدام از طرفین موثر در به ثمر رسیدن آن اثر، مهیا نخواهد شد.
نظر شما