ملاحسنی درباره عنوان «هواتو دارم» گفت: معمولا انتخاب عنوان اثر را به خود شهدا میسپارم. درباره این اثر در اوایل چنین اسمی مدنظرم نبود اما وقتی با افراد مختلف از جمله خانواده، دوستان و حتی کسی که در لحظه آخر همراه ایشان بود صحبت کردم یک ویژگی خاصی را از شهید والا مقام بیان کردند و آن ویژگی حمایتگری و وفاداری زیاد ایشان بود. تا حدی که شهید خواسته خودش را فراموش میکرد و سعی داشت هرجور که میشود هوای بقیه را داشته باشد. با دوستهای شهید که صحبت میکردم میگفتند که اینقدر شهید پیش ما بود که ما فکر میکردیم با همسرش مشکل دارد و از ازدواجش ناراضی است. با همسر شهید که صحبت میکردم گفت که مرتضی اینقدر هوای من را داشت که من احساس نمیکردم که او وقتش را با دوستانشان میگذراند. اینطور بود که احساس کردم روایت زندگی این شهید بزرگوار را با این عنوان بیان کنم. همچنین خاطرهای که از لحظه وداع شهید با همسرش است که روبهروی همسر نشسته و سفارش همه افراد خانواده را به او کرده و گفته هوای همه را داشته باش. وقتی همسرش گفته پس کی هوای من را داشته باشد، گفت: من خودم هواتو دارم. همین جمله در ذهن من ماندگار شد و تصمیم گرفتم آن را عنوان اثر قرار بدهم.
وی درباره طراحی جلد این کتاب گفت: رازقی جزو طراحان نمونه کشور است که اخیرا دبیری جشنواره ملی خوشنویسی مشق مادر در بخش هنرهای تجسمی را بر عهده داشت. من چند خاطره از شهید را برای وی تعریف کردم و بخشهایی از متن کتاب را در اختیارش گذاشتم. یک خاطره وی را خیلی درگیر کرد و طرح جلد کتاب براساس همان خاطره شکل گرفت. خاطره مصادفشدن آخرین سفر سوریه شهید با سفر اربعین همسرش. در واقع در این طرح جلد که انگار دو ساک هوای همدیگر را دارند، نشانه پشتوانه و همراهی زن و شوهر در طول زندگی ده ساله است. و هشداری است به ما که رفتنی هستیم و باید هوای همدیگر را داشته باشیم. همچنین وجود ابرها در آسمان نشانه این زندگی آسمانی است.
حضرت زینب (س) واسطه آشنایی با شهید شد
وی درباره آشنایی با شهید عبداللهی، افزود: آشنایی ما برمیگردد به کتاب «یادت باشد» در مقدمه اثر پیشرو، من اشاره کردم که راوی کتاب «یادت باشد» خانم سیاهکلی مرادی در سفر سوریه راوی کتاب «هواتو دارم» یعنی همسر شهید عبدالهی را میبیند و آنجا حرف کتاب «یادت باشد» میشود و راوی، کتاب را به همسر شهید عبداللهی میدهد و در نهایت خود خانواده شهید عبداللهی با من تماس گرفتند. من حضرت زینب(س) را واسطه این آشنایی میبینم.
ملاحسنی درباره همراهی خواهرش در روند تولید این اثر گفت: در بحث تاریخ شفاهی ماده اولیه کار مصاحبه است. هر چقدر مصاحبهها دقیقتر و فنیتر انجام شود روایت سیالتر و معتبرتر خواهد بود. معمولا سبک زندگی شخصیتهایی که سراغشان رفتم خیلی برایم مهم بود، و همراهان اصلی این شخصیتها خانمها (مادر، همسر، خواهر) بودند چون احساس میکردم این افراد نزدیکترین افراد به سوژه مدنظر من بودند، در این زمینه از خواهرم که شغلش خبرنگاری و مصاحبه است، کمک گرفتم چراکه احساس کردم فضای بین دو خانم صمیمیتر است و حوادث و وقایع جزئیتر و دقیقتر بیان میشود. او علاوه بر مصاحبه حتی در خصوص متن کتاب هم نظر میدادند. گاه مصاحبهها ماهها طول میکشید که جا دارد از ایشان تشکر کنم.
تاریخ را با صداقت کامل روایت کنیم
نویسنده «هواتو دارم» در توضیح بارکدهای موجود در صفحات کتاب، گفت: در کتاب «کاش برگردی» این اتفاق افتاد که مادر شهید با وجود بیسوادی به عنایت فرزند شهیدش شاعر شده بود و در فراغ پسرشان شعر میگفت. من اشعار ترکی را با ترجمه در متن اثر آورده بودم اما احساس میکردم لحن خوانش مادر و صدای گیرا و حزنآلود او در متن نمیگنجد و انگار باید صدا شنیده شود به همین خاطر به ذهنم آمد که در کنار اشعار مادر شهید یکسری بارکدهایی را بگذاریم تا از طریق سایت خواننده اشعار مادر شهید را بشنود. این ایده در کتاب «هواتو دارم» کاملتر شد و آرشیوی از فیلمهای شهید را برای نزدیکتر کردن مخاطب به روایت در بارکدها قرار دادیم. این کار به این خاطر انجام شد که چون ما در روایت تاریخ شفاهی موظف هستیم که تاریخ را با صداقت کامل روایت کنیم، هم در انتخاب عکسهای پایانی کتاب و هم در انتخاب فیلمها با روایت منطبق باشد. در واقع عکسها و فیلمها، سندی بر روایت درج شده در اثر هستند.
وی مهمترین ویژگی این اثر را درتعدد نکات اخلاقی شهید عبداللهی دانست و بیان کرد: من بهشخصه در روایتها بهدنبال سبک زندگی هستم. در کنار مصاحبههایی که با سوژههای مختلف انجام میشود، خاطرات را کنار هم میگذارم و میگویم این خاطره چه درسی برای من دارد. اگر به اینجا برسم که بیان خاطرهای چیزی به مخاطب اثر اضافه نمیکند، آن خاطره را از روایت حذف میکنم. چون معتقدم مخاطب از کتاب باید یکسری نکات را بهصورت درسنامه استخراج کند و یاد بگیرد. از نظر من مهمترین ویژگی «هواتو دارم» نوع سبک زندگی شهید است مخصوصا اینقدر ما در این اثر یک زندگی ده ساله را میبینیم. بیش از هشتاد نکته اخلاقی در این اثر در قالب داستان آمده است.
شهدا در واقع عاشقترین بودند
ملاحسنی با اشاره به بازخوردهای خوبی که از کتاب گرفته گفت: مهمترین و بهترین بازخوردی که از مخاطب گرفتم این بود که قلم من در این اثر پختهتر شده است. این شاید برمیگردد به تجربهای که از دو اثر قبلی داشتم. وقتی که برای بازخوانی چندینباره کتاب و توجه به فنون ادبی کتاب گذاشتیم. درباره هدفگذاری بنده درباره سبک زندگی، مخاطبان بارها با من ارتباط گرفتند و گفتند که خوب توانستند با کتاب ارتباط بگیرند و نکات را در زندگی شخصی خودشان رعایت کنند. همچنین خیلیها این شهید بزرگوار را نمیشناختند که از طریق این اثر با او و مزار خاصش آشنا شدند.
محمدرسول ملاحسنی درباره تأثیرگذارترین روایت «هواتو دارم» افزود: برای من بهعنوان نویسنده سخت است که بخواهم یکی از روایتها را که بهمنزله فرزندم است انتخاب کنم. صفحهبهصفحه کتاب برای من مهم بوده که داستانی در آن قید شود که به درد زندگی جامعه امروز بخورد. اگر منظورتان این باشد که سختترین جایی که خودم تحت تأثیر قرار گرفتم، صحنهای بوده که همسر شهید تعریف کرد که پیکر شهید به منزل آمد. این اتفاق درباره شهدا خیلی کم میافتد. آن صحنهای که همسرشان میگویند من پا برهنه دویدم، اسپند دود کردم و به استقبال پیکر شهید رفتم، این صحنه برای من خیلی تأثیرگذار بود. همچنین آن صحنهای که همسر شهید بعد از شنیدن خبر شهادت شهید به منزلشان میآیند و دمپاییهای شهید را میبوسند و به سر و صورت میکشند. یک جورهای اوج شکستگی عشق ناب را در این صحنهها میبیند که چقدر این افراد از خود گذشته بودند که در نهایت عشق، برای یک هدف والاتر از عشق خود میگذرند. شهدا در واقع عاشقترین بودند. شهید عبداللهی خیلی به همسرشان علاقه داشتند و البته این علاقه دو طرفه بود. این دو صحنه برای من خیلی اثرگذار بود و خیلی هم زمان برد که بنویسم.
ظریفترین نکات از زبان نزدیکترین فرد
وی در پاسخ به این پرسش که به عنوان یک نویسنده مرد با نگاهی مردانه، چطور راوی کتابهایتان را جنس مونث انتخاب میکنید، گفت: حضرت آقا در دیدارشان با شهدای کنگره زنجان مثالی میزنند و میفرمایند که شهادت و جنگ، نوک قله است. ما وظیفه داریم که از سختیهای جنگ، عملیات، شهادت و... را بگوییم. علاوه بر آن ایشان تأکید داشتند که ما دامنه قله را هم بگوییم. یعنی مسیری که این شهید رفته تا برسد به قله تا بتواند از همه چیز دل بکند و خودش را فدای آرمانها بکند.
رهبری تأکید میکنند که بروید سراغ مادرها، همسرها، خواهرها. کسانی که در دامنه یعنی پشت جبهه همراه شهید بودند. اینکه این شهید چه مسیری را طی کرده تا به این مقام رسیده است. از زاویه دید همسر، مادر و خواهر شهید نگاه کنید. و از آنجایی که بنده به سبک زندگی شهدا تأکید دارم، میروم سراغ نزدیکترین فرد به شهید که روایتش قالب باشد و نکته بیشتری داشته باشد. درباره شهید نزدیکترین فرد همسرش است. در کتاب «کاش برگردی» همسر شهید خیلی مأخوذ به حیا بودند و البته خود شهید هم زیاد در خانه نبودند، و روایت مادر شهید خیلی گیراتر بود که روایت ایشان را انتخاب کردم. ولی در کل اصراری ندارم که حتما راوی من خانم باشد بلکه میخواهم بیشترین نکات از شهید برای سبک زندگی امروزگفته شود. طبیعی است که بیشترین نکات، مخصوصا از دوران پایان زندگی، از زبان کسی مطرح میشود که در آن لحظات همراه شهید است و با او زندگی میکند. و دو کتاب «هواتو دارم» و «یادت باشد» همسر شهید است. اگر روزی برسد که ببینم دوست شهید روایت قالب را داشته باشد، سراغ او میروم.
سوژههای خاص شهدای مدافع حرفم را انتخاب میکنم
محمدرسول ملاحسنی درباره نویسندگی در حوزه ادبیات مقاوت و پایداری گفت: اولین اثری که من نوشتم کتاب «استاندار بصره» است. کتاب شهید دفاع مقدس است که با اینکه خیلی کم دیده شده، خودم خیلی دوستش دارم. البته روایت داستانی نیست بلکه حدود صد خاطره از شهید سیدناصر سیاهپوش است. در این اثر من یک تجربه خوبی از نوشتن روایت شهدای دفاع مقدس داشتم. اما اینکه چرا الان اصرار دارم که از شهدای مدافع حرم بگویم، اولا بهدلیل بازخوردهایی است که از مخاطبین میگیرم. چون عمدتا مخاطبین من افراد جوان جامعه هستند و دنبال یک الگو هستند و با آن همذاتپنداری میکنند. من فکر میکنم شهدای مدافع حرم به چند دلیل الگوهای مناسبی برای روایت، مخصوصا برای نسل جدید هستند.
یکی دیگر از مهمترین دلایل این است که این شهدا در این سالها، در بین ما زندگی کردند. من با شهید سیاهکلی در راهیان نور همسفر بودم. با توجه به این موارد من به هدفی که در معرفی شهید و سبک زندگی او دارم، زودتر میرسم. البته منکر این نیستم که روایت شهید دفاع مقدس امروز میتواند الگو باشد، اما مخاطب جوان ما وقتی روایت شهید دفاع مقدس و دهه ۶۰ را میشنود، میگوید آن موقع فضا و شرایط برای شهادت فراهم بوده است. حال وقتی ما سبک زندگی شهید مدافع حرم را روایت میکنیم و الگو قرار میدهیم، میگویند اینها در همین دوره زمانه ما زندگی کردند و شهید شدند. حال با وجود پیشنهادهایی که برای روایت شهدای دفاع مقدس شده اما درصدد هستم که تا جایی که بتوانم و سوژههای شهدای مدافع حرم که هرکدام خاص هستند، به دستم برسد در این زمینه قلم بزنم.
ملاحسنی درباره همکاری متناوب با نشر شهید کاظمی افزود: من تجربه همکاری با ناشران دیگر را ندارم نمیتوانم قضاوت کنم که دوستان نشر شهید کاظمی بهترین هستند یا خیر. اما همکاری من با این نشر، تجربه خیلی خوبی بوده است. دوستان واقعا در مراحل صفحهبندی، طرح جلد، ویراستاری و کلا تهیه کتاب و مهتر بحث توزیع کتاب زحمت میکشند. همچنین این ناشر اعتبار خیلی خوبی در سطح کشور دارد و از دوستان تشکر میکنم که بسیار خاضعانه و از سر دغدغه پیگر هستند که کتاب به موقع چاپ شود و حتی تجدید چاپ شود و به موقع به مراسمهای مختلف برسد. در حال حاضر دو اثر را باهم پیش میبرم و به دو خانواده که از شهدای مدافع حرم هستند، قول همکاری دادم که تا هشتاد درصد کار انجام شده است که به احتمال زیاد هر دو اثر به نمایشگاه کتاب در سال پیشرو میرسد.
نظر شما