نگاهی به مجموعه «شخصیتهای مانا»؛ حسن ابراهیمحبیبی
شخصیتی سرشناس و در عین حال گمنام تاریخ انقلاب اسلامی/ تأسیس بنیاد ایرانشناسی برای شناساندن ایران
حسن ابراهیمحبیبی شخصیتی سرشناس و در عین حال گمنام تاریخ انقلاب اسلامی است. شاید در تعبیر فوق نوعی تناقض نهفته باشد، ولی حسن حبیبی مصداق چنین تعبیری است؛ او در برهههای مختلف و حساس انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی، نقشی اثرگذار داشت ولی درباره این نقش و حضورش کمتر سخن گفته و همین مسئله به گمنامی او انجامیده است.
حسن ابراهیمحبیبی شخصیتی سرشناس و در عین حال گمنام تاریخ انقلاب اسلامی است. شاید در تعبیر فوق نوعی تناقض نهفته باشد، ولی حسن حبیبی مصداق چنین تعبیری است؛ او در برهههای مختلف و حساس انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی، نقشی اثرگذار داشت ولی درباره این نقش و حضورش کمتر سخن گفته و همین مسئله به گمنامی او انجامیده است.
حسن حبیبی در سال 1316در یکی از محلات قدیمی و سنتی تهران و در خانوادهای با پیشینه درخشان علمی و مذهبی زاده شد. پدرش اگرچه در کسوت روحانیت نبود، ولی تاملات او در حوزههای دینی، او را واجد صفت و لقب «ملا» کرده بود. نسب مادری او نیز به یکی از مجتهدان بنام تهران و کاشان میرسد. او در چنان خانوادهای زاده شد و از نخستین سالهای زندگی با اشعار و آثار قدما آشنا شد و آن محیط در شکلگیری شخصیت او تاثیرگذار بود.
بر اساس زندگینامه خودنوشت (اتوبیوگرافی) حسن حبیبی، حاجباقر در سالهای 1302-1308ش در مشهد به تجارت و بازرگانی مشغول بود. او در همان دوران، در کنار تجارت و بازرگانی به سبب دلبستگی به علوم و معارف دینی، به تحصیل علوم دینی نیز میپرداخت و بخشی از دروس دینی را نزد عالمان مشهد فراگرفت و با برخی از عالمان دینی مشهد از جمله شیخ عباسعلی محقق واعظ خراسانی (پدر دکتر مهدی محقق) رابطه دوستانه برقرار کرد که سالها بعد در تهران هم ادامه داشت.
حاج باقر حبیبی با قرآن و تفسیر نیز مانوس بود و همین انس و دلبستگی باعث شده بود تا گنجینهای از قرآنها با خطهای متعدد و قدیمی را گردآوری کند. علاوه بر آن، کتابخانه او مملو از تفسیرهای قرآن از جمله تفسیر کبیر فخر رازی و تفسیر ابوالفتوح رازی بود. دلبستگی حاجباقر به قرآن به اندازهای بود که فرزندانش را به حفظ قرآن تشوق میکرد و همین تشویقها، در گرایش حسن حبیبی به کلام خداوند اثرگذار بود. او همچنین با آثار و اشعار قدما نیز مانوس بود، به گونهای که فرزند پنج سالهاش را به حفظ اشعار مولانا و سعدی ترغیب میکرد و با تکرار و تفسیر آن اشعار با زبان و بیانی ساده و در سطح فهم فرزند خردسالش، حفظ این اشعار را تسهیل میکرد.
حسن حبیبی خواندن و نوشتن را در خردسالی نزد مادرش آموخت و سپس از پنج سالگی زیر نظر پدرش با اشعار شاعران برجسته زبان و ادب فارسی از جمله مولانا و سعدی آشنا شد و برخی از آن اشعار را حفظ کرد. به پشتوانه چنین آموزشهایی، وقتی وارد دبستان ترقی تهران شد، کلاس اول و دوم را در یک سال خواند. او پس از پایان دوران ابتدایی وارد دبیرستان دارالفنون تهران شد و سیکل اول متوسطه را طی کرد. سیکل دوم متوسطه را نیز در دبیرستان امیرکبیر تهران گذراند و موفق به اخذ دیپلم متوسطه در رشته ادبی شد. همزمان به تحصیل دروس دینی نیز پرداخت و چنانچه گفته شد، برخی از دروس مقدماتی دینی را نزد پدرش آموخت. مدتی هم نزد «یکی دو تن از مدرسان حوزهای» به فراگیری دروس دینی پرداخت و تحصیلات خود را تا دوره سطح ادامه داد.
حسن حبیبی در سال 1335ش وارد دانشگاه تهران شد و در رشته حقوق به تحصیل پرداخت. او همزمان با تحصیل در حقوق در رشته ادبیات فارسی و به گفته داوری اردکانی، در رشته فلسفه به تحصیل میپرداخت و به همین دلیل همواره بین دانشکده حقوق و دانشکده ادبیات در تردد بود. او سال 1341 نیز در مقطع دکتری رشته حقوق در دانشگاه تهران پذیرفته شد، ولی پس از دو سال تحصیل با دریافت بورس دکتری به فرانسه رفت.
یک از مهمترین برهههای تاریخ معاصر ایران، نهضت ملی شدن صنعت نفت است. این نهضت در سال 1329 به رهبری دکتر محمد مصدق به اوج رسید و فضای سیاسی کشور را متاثر کرد، در چنین فضایی بود که حسن حبیبی دانشآموز سیزده ساله دبیرستان دارالفنون تهران در حمایت از نهضت ملی شدن صنعت نفت، به صورت عملی وارد میدان مبارزه سیاسی شد.
حضور پررنگ حسن حبیبی در اعتراضهای دانشجویی و دیدار با علی امینی و جایگاهی که پس از آن کسب کرد، باعث شد تا همراه با ابوالحسن بنیصدر در انتخابات سازمان دانشجویی جبهه ملی در دانشگاه تهران برای عضویت در کنگره جبهه ملی دوم برگزیده شود. فعالیتهای سیاسی حسن حبیبی در قالب سازمان دانشجویان جبهه ملی، خطری برای او بود، چرا که زیر ذرهبین ساواک قرار داشت، بنابراین موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی با دادن بورس تحصیلی او را از فضای پرتنش ایران دور کرد؛ اما خروج حسن حبیبی از کشور با مانعی بزرگ مواجه بود؛ وی به دلیل فعالیتهای سیاسی و طرفداری از محمد مصدق از نیروهای سیاسی شناخته شده بود، بنابراین وقتی پس از دریافت بورس، درصدد خروج از کشور برآمد، ساواک اجازه صدور گذرنامه را به او نداد. احسان نراقی رئیس اجرایی موسسه تحقیقات و مطالعات اجتماعی با اطلاع از موضع حسن پاکروان نسبت به خروج عناصر فعال سیاسی از کشور، موضوع را با رئیس ساواک در میان نهاد و با اشاره به فعالیتهای سیاسی حسن حبیبی، خروج او را از کشور به صلاح دانست و در همان دیدار بود که پاکروان خطاب به نراقی گفت:«نگران نباش آنها به سفر خواهند رفت.» و به این ترتیب حسن حبیبی در 14 آذر 1343 برای تحصیل راهی فرانسه شد. حسن حبیبی در فرانسه با افراد و شخصیتهای زیادی در ارتباط بود و به نوعی حلقه واسط فعالان سیاسی در اروپا محسوب میشد.
یکی از افرادی که با حسن حبیبی در فرانسه دیدار کرد و در پارهای مسائل از وی کمک خواست، آیتالله اکبر هاشمی رفسنجانی بود. اکبر هاشمی رفسنجانی که موفق شده بود با استفاده از سرمایه سیدابوالفضل تولیت، پشتوانه مالی مناسبی برای نهضت امام خمینی تهیه کند، در سال 1354ش با هدف تاسیس بنیادی برای تمرکز فعالیتهای دانشجویان مبارز و دیگر فعالان سیاسی به اروپا سفرکرد. او در گام نخست درصدد رفع اختلاف بین فعالان سیاسی خارج از کشور برآمده بود، هاشمی رفسنجانی این بنیاد را به صورت رسمی در فرانسه ثبت و حسن حبیبی را به سمت دبیری یا مسئولیت اجرایی آن بنیاد منصوب کرد. این بنیاد اما با دستگیری هاشمی رفسنجانی در داخل کشور رسما منحل شد.
مصطفی چمران نیز در فرانسه با حسن حبیبی ارتباط داشت. وقتی مصطفی چمران درصدد راهاندازی رادیویی علیه حکومت پهلوی در قاهره برآمد، از حبیبی دعوت به همکاری کرد که البته این برنامه نیز به فرجام نرسید. علی شریعتی نیز در فرانسه با حسن حبیبی در ارتباط بود. شریعتی گذشته از تشکیل حسینیه ارشاد در تبعید با حسن حبیبی به بحث درباره نقش نیروهای مذهبی و آینده آنها و صفبندی نیروها درون جنبش دانشجویی خارج از کشور نیز میپرداخت و این موارد نشان از اعتماد متقابل دو طرف داشت.
در مدت حضور امام خمینی در پاریس، حسن حبیبی مسئولیت امور مالی امام خمینی و همراهان او را برعهده داشت و به گفته خودش «مطابق امر ایشان، سیر تا پیاز را حساب میکردم و آقا نیز از این بابت خوشحال بودند.» تنظیم ملاقات شخصیتهای سیاسی-علمی فرانسوی با امام خمینی نیز اغلب توسط حسن حبیبی و نیز ابوالحسن بنیصدر و صادق قطبزاده که از نزدیک با شخصیتها و نشریات فرانسوی آشنا و به زبان فرانسه نیز مسلط بودند، صورت میگرفت.
یکی دیگر از اقدامات حسن حبیبی که از سوی امام خمینی به او محول شد، تدوین پیشنویس قانون اساسی بود. ضرورت تدوین قانون اساسی جدید از مواردی بود که امام خمینی همواره بر آن تاکید میکرد. حسن حبیبی ابتدا طرح کلی قانون اساسی را تنظیم کرد و پس از بررسی قانون اساسی موجود به این نتیجه رسید که این قانون باید از اساس اصلاح شود.
یکی دیگر از فعالیتهای حسن حبیبی در نوفللوشاتو، شناسایی و جذب نیروهای متعهد و کاردان برای سمتهای گوناگون در فردای پیروزی انقلاب اسلامی بود. بامداد 12 بهمن 1357، حسن حبیبی با پرواز انقلاب در ساعت 10 صبح در فرودگاه مهرآباد بر زمین نشست و به این ترتیب او پس از چهارده سال همراه با امام خمینی به کشور بازگشت. حضور او و دیگر فعالان انقلابی در فرودگاه مهرآباد، فضایی عاطفی ایجاد کرده بود.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی حسن حبیبی همزمان با عضویت در شورای انقلاب اسلامی، مدتی هم در وزارت کشور به فعالیت پرداخت. بر اساس قانون اساسی در آذر 1358 به تایید مردم ایران رسید، حسن حبیبی نامزد انتخابات ریاست جمهوری بود. او در این انتخابات به صورت مستقل وارد عرصه کارزار انتخابات شد، نخستین دوره انتخابات ریاست جمهوری در روز پنجم بهمن 1358 برگزار شد و 68 درصد از واجدان شرایط در آن شرکت کردند و حسن حبیبی در جایگاه سوم قرار گرفت.
پس از برگزاری اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری، برنامهریزیها برای برگزاری نخستین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی آغاز شد. حسن حبیبی در 29 تیر 1359 و در انتخابات هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی، نامزد ریاست مجلس شد و بعد از اکبر هاشمی رفسنجانی در مقام دوم قرار گرفت.
حسن حبیبی در 30 مرداد 1368 از طرف آیتالله اکبر هاشمی رفسنجانی به سمت معاون اول رئیسجمهور منصوب شد، وی اولین فردی است که این منصب را در جمهوری اسلامی عهدهدار شد. یکی از مهمترین فعالیتها و خدمات علمی حسن حبیبی تلاش در شکلگیری و نیز اداره فرهنگستان زبان و ادب فارسی بود.
یکی از مهمترین اقدامات حسن حبیبی، تاسیس بنیاد ایرانشناسی بود. تاسیس این بنیاد بر اثر تلاشهای وی در سال 1376 به تصویب شورای گسترش آموزش عالی رسید. وی با این هدف که کانون ایرانشناسی بنیادی در ایران باشد و ایرانشناسان در دنیا باید به ایران و ایرانیان مراجعه کنند، این بنیاد را بنیان نهاد.
همچنین حسن حبیبی به هنر علاقه زیادی داشت و آثار هنری زیادی را خریداری میکرد. گذشته از آن هنرمندان زیادی نیز آثار هنری خود را به او هدیه میدادند و به همین علت او گنجینهای از آثار هنری نفیس را گرد آورده بود. حبیبی در ماههای پایانی حضورش در دولت اکبر هاشمی رفسنجانی تصمیم گرفت تمام آنها را همراه با دیگر هدایایی که در دوران طولانی خدمت در داخل یا خارج کشور به او تقدیم شده بود، جمعآوری کند و در اختیار بنیاد فرهنگی عامالمنفعهای قرار دهد. او در سوم اردیبهشت 1376 این موسسه غیرانتفاعی و عامالمنفعه را با عنوان رسمی «بنیاد فرهنگی امیرکبیر» به ثبت رساند و آگهی آن را در روزنامه رسمی منتشر کرد.
حسن حبیبی در سالهای پایانی عمر، دچار بیماری قند خون شد. وی در اوایل بهمن 1391 مجبور شد در بیمارستان بستری شود، این بار درمان تاثیری نداشت و او در نهایت در 12 بهمن 1391 برای همیشه تن به هجرتی ابدی داد.
کتاب حسن حبیبی از سری «شخصیتهای مانا» در 224 صفحه و شمارگان 1250 نسخه به کوشش داوود قاسمپور از سوی انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است.
نظر شما