کتابفروشیهای تبریز این روزها امیدوارند که در سال جدید برای حوزه کتاب اتفاقات خوشایندی رقم بخورد و بازار کتاب رونقی بیش از گذشته داشته باشد و جماعت کتابخوانها نیز بیشتر شود.
با خواندن هر کتاب دریچهای جدید به دنیای دیگر به سوی ما باز میشود و ما میتوانیم بالهای نامرئی خود را گشوده و در وسعتی بیحد و مرز در سرزمین کتاب به پرواز درآییم و به هر گوشه آن نگاهی بیندازیم.
اما امروزه کتاب و کتاب خوانی چندان مخاطبی ندارد و همه در فضای مجازی غرق شدهاند و به چند نکتهای که در آن میآموزند بسنده میکنند. وابستگی زیاد افراد به فضای مجازی که در بسیاری مواقع اطلاعاتی غلط، بدآموز و آشفته را به خورد مخاطبینشان میدهند، جوامع را از مطالعه کتاب دور کرده است.
اگر چه امروزه جستجو و یافتن اطلاعات مفید و درست در اینترنت، اتفاق مثبتی است که کار را برای همه آسان کرده، اما فراموش نکنیم که کتاب خواندن دنیای وسیعتری است که به ما صبر، سکوت و تفکر را میآموزد. با خواندن چند جمله یا مقاله کوتاه، دید ما نسبت به هیچ موضوعی عمیق نمیشود اما کتابهای خوب، این مهارت را به ما میآموزند.
اکنون که چند هفتهای از شروع سال جدید میگذرد و از هیاهوی عید فارغ شدهام، راهم را به سمت کتابفروشیهای تبریز کج میکنم، برایم سوال است که آغاز سال 1402، پایان خوشی برای کتابهای خاک خورده سال 1401 و سالهای قبل بود یا نه! برای بررسی وضعیت خرید کتاب و رغبت افراد به مطالعه در تعطیلات عید نوروز سری به کتابفروشیهای تبریز میزنم. از ابتدای میدان ساعت تبریز یا همان (ساعات قاباغی) تا باغ گلستان، مملو از کتابفروشیهای قدیمی است که نام و آوازه بسیاری در تبریز دارند. در این مسیر که قدم میزنی، علاوبر مغازههای کتابفروشی، بسیاری از کتابفروشیها بساط خود را روی زمین چیدهاند و بر خلاف دیگر دستفروشان، سوت و کور و آرام به کار مشغول هستند؛ شاید کتابفروشی جزو معدود کسب و کارهایی باشد که در ایام عید و روزهای قبل از عید طرفدار چندانی ندارد و طبق گفته بیشتر فروشندگان کتاب هر سال با کاهش فروش کتاب در ایام عید روبهرو هستیم.
وارد یکی از کتابفروشیها میشوم، کتابهای دانشگاهی و داستانی که در قفسههای آن جا خوش کردهاند، توجه من را جلب میکنند مرد جوانی پشت میز نشسته است و به گفته خودش از تازهکاران این عرصه است و ادامه میدهد: در تعطیلات عید کتابهای داستان، رمان و شعر شرایط بهتری دارند.
وضعیت فروش کتابهای دانشگاهی را از او جویا میشوم که خاطرنشان میکند: بهمن ماه که دانشجوها سر کلاس میروند تا اوایل اسفند، فروش کتابهای دانشگاهی افزایش پیدا میکند، اما از اواسط اسفند فروش پایین میآید چراکه همه به دنبال خرید لباس و وسایل عید میروند البته دو سالی میشود که قیمت کتب آموزشی افزایش بالایی داشته و بازار آنها هم کساد شده است.
مسیرم را به سمت مصلای امام خمینی (ره) تبریز ادامه میدهم و طبق معمول این مسیر شلوغ است، کمی جلوتر تعداد مغازههایی که کتابهای عمومی و داستانی میفروشند، بیشتر میشود؛ داخل یکی از این کتابفروشیها میشوم و در همان ابتدای کار چشمم به کتابی میافتد که ماهها بود به دنبال آن بودم و همان اول کتابم را میخرم، پیرمردی که حدود ۶۰ سال سن دارد، پشت صندوق ایستاده است و سالهاست که او را در این مغازه دیدهام.
آقای احمدی از همان روزهای آغازین جوانی خود به کتابفروشی مشغول بوده است، عینک مطالعه خود را درآورده و میگوید: این روزها کمتر کسی سراغ مطالعه میآید مخصوصا کتابهای تاریخی که چندان مخاطبی ندارند.
او ادامه میدهد: کتابهای رمان و شعر در تعطیلات نوروزی نسبت به کتابهای دیگر فروش بیشتری داشتند، کتابهایی مثل ملت عشق، ظلمت در نیمروز، عزرائیل، من پیش از تو و پس از تو مخاطبین بیشتری داشتند.
جلوتر میروم، مرد میانسالی بساط کتابفروشی خود را روی زمین چیده و آنچنان مشغول مطالعه است که صدای من را نمیشنود، چندین بار او را صدا میزنم، آقا، آقا سرانجام میشنود و جواب میدهد ببخشید نشنیدم، کدام کتاب را میخواهید، وقتی میگویم خبرنگارم و برای خرید کتاب نیامدهام، چندان رغبتی به مصاحبه نشان نمیدهد اما بلاخره راضی شده و میگوید: با رسیدن عید نوروز و تعطیلات علاقمندان کتاب به سراغ مطالعه میروند و اندکی سر ما شلوغ میشود.
در همین حین جوانی برای خرید کتاب به سراغ او میآید، او با دقت کتابهای او را نگاه کرده و بررسی میکند، او میگوید: عاشق کتابهای ادبی و فلسفی هستم و سعی میکنم هر دو ماه یکبار یک کتاب بخرم البته پیش از این هر چند هفته یکبار میخریدم اما اکنون دخل و خرج ما کفاف نمیدهد.
او میافزاید: با رسیدن تعطیلات نوروزی نیز یک کتاب از داستایوفسکی خریدم و تا پایان تعطیلات هم به پایان رساندم و سعی میکنم در هر مناسبتی و تولدی به عزیزانم کتاب هدیه دهم، اما علاقهمندان به کتابخوانی بهویژه در میان نسل جوان بسیار کاهش یافته است.
مسیر را به پایان رسانده و به دکههای کتابفروشی باغ گلستان میرسم، اکثر کتابفروشیهای اینجا کتابهای دست دوم میفروشند، وارد یکی از آنها میشوم، چند مشتری در حال خرید کتاب هستند، یکی از فروشندگان دختر جوانی است. او با آرامش به سوالات من جواب میدهد و عید نوروز را بازاری برای فروش کتاب میداند و ادامه میدهد: در اسفند ماه فضا برای کتاب فروشان عمومی یک مقدار تغییر میکند چراکه شرایط اقتصادی مردم هم بهتر میشود اما خرید این شکل کتابهای عمومی بین مردم کاهش پیدا کرده و به جای آن کتابهای کاربردیتر میخرند چراکه دیگر پولی برای خرید کتاب باقی نمیماند.
حالا باید دید سال 1402 برای کتاب چه در چنته دارد؟ کتابفروشی ها امید دارند امسال برای این عرصه اتفاقات بهتری رقم بخورد.
نظر شما