یکشنبه ۲۷ فروردین ۱۴۰۲ - ۱۸:۳۵
خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- مریم محمدی: فیلم سینمایی «خداحافظ رفیق» به کارگردانی و نویسندگی بهزاد بهزادپور ساختهٔ سال ۱۳۸۲ است. این مجموعه شامل سه اپیزود با نامهای خداحافظ رفیق، یک لحظه رنگینکمان و گل شیشهای است.
کوتاه ترین اپیزود این مجموعه با نام یک لحظه رنگین کمان از شهادت سید مرتضی آوینی و سعید یزدان پرست الهام گرفته شده است.
در این اپیزود کارگردانی که نقش آن را بابک نوری بازی میکند و فیلمبردارش با بازی محسن شرافتی برای تصویربرداری خاطرات رزمندگان با گروه تفحص همراه شده و به مناطق جنگی میروند. در حین فیلمبرداری در آخرین دقایقی که نور درحال رفتن است فقط کارگردان و فیلمبردار میمانند تا فیلم بگیرند. آنها دو نوجوان را میبینند که مصرانه میخواهند جلوی دوربین بیایند. دونوجوان از کارگردان میپرسند: «شما از بچههای روایت فتح هستید؟» سپس از خاطرات جنگیشان در آن منطقه میگویند.
در میانهراه و در نزدیکی میدانمین فیلمبردار بوته گلی را می بیند و ناخودآگاه به سمت آن کشیده می شود. گروه تفحص آنجا جنازه دو شهید را پیدا میکنند. آن دو شهید کسی نیستند جز همان دو نوجوانی که کارگردان و فیلمبردارش دیدهاند.کسی به غیر از آنها دو نوجوان را ندیده است. کارگردان و فیلمبردار بر سر جنازه دو شهید ساعتها میگریند. در پایان با عبور از میدان مین فیلمبردار و کارگردان روی مین رفته و آنها هم به شهادت میرسند.
شباهت داستان به واقعیت تلخی که برای سید مرتضی آوینی و سعید یزدان پرست در سال ۱۳۷۲ افتاد و آنها هم به شهادت رسیدند غیرقابل انکار است. اینکه سید مرتضی آوینی به عنوان کارگردان با گروه تفحص همراه شده بود تا قتلگاه بچه های عملیات والفجر مقدماتی را در فکه ببیند،اینکه او و سعید یزدان پرست بر روی مین رفته و ترکش های مین آنها را به شهادت رساند نقاط مشترک اصلی داستان یک لحظه رنگین کمان و شهادت سید مرتضی آوینی است. اینکه کارگردان و فیلمبردار ساعتها بالای سر جنازه شهدای تفحص شده مینشینند و گریه میکنند هم مانند گریه شبآخر آوینی در کنار جنازه شهدای تفحص شده است. آنچه در این میان داستان را جذاب تر می کند دیدن آن نوجوانان شهید است. چیزی که از تخیل بهزاد بهزادپور شکل گرفته و بر جذابیت داستان افزوده است. و ما چه میدانیم سید مرتضی آوینی و سعید یزدان پرست در آن روز آخر، در۲۰ فروردین ۱۳۷۲ و در آن میدان مین چه دیدند.
بهزاد بهزادپور با هوشمندی صحنه قطع شدن پای سید مرتضی آوینی را با جداشدن پای مصنوعی فیلمبردار در اثر انفجار به تصویر می کشد. او میخواهد صحنه معنویت خود را از دست ندهد و خون و خونریزی بیش از حد حس عرفانی و معنوی صحنه را از بین نبرد. از طرف دیگر دیالوگ بازیگران نوجوان بر روی این صحنه کمک بزرگی برای انتقال مفهوم است. نوجوان اول میگوید:« شما هم به درد ما می خورید.» کنایه از اینکه شماهم آدمهای لایقی هستید برای شهادت و دومی ادامه میدهد:«تلافی می کنیم رفیق.»
شباهت دیگری که در این جریان و جریان شهادت سیدمرتضی آوینی است گروهی ۸ نفره است که پشت سر هم راه می روند و راهنما می گوید:« احتیاط کنید و در میدان مین جا پای جای هم دیگر بگذارید.»
نه تنها در صحنه شهادت کارگردان و فیلمبردار بلکه در کل فیلم خداحافظ رفیق آنچه بیش از هر چیزی کمک به انتقال حس میکند موسیقی تحسینبرانگیز سعید شعبانی است. سعید شعبانی قطعاتی را که برای خداحافظ رفیق ساخته است با الهام از زمزمه های زنده یاد احمد دلجو نوشته است.
موسیقی دلنشینی که در اپیزود آخر و در تیتراژ پایانی به همراه نوای لالایی فاطمه بهزادپور به اثری به یاد ماندنی تبدیل می شود.
فیلم خداحافظ رفیق ابتدا در ۴ اپیزود ساخته شد، اما اپیزود چهارم با نام شب آفتابی به جز در جشنواره فیلم فجر همانسال هرگز پخش نشد.
از حوادث تلخ و حواشی ساخت فیلم خداحافظ رفیق میتوان به غرق شدن ۴ هنرور با تجهیزات نظامی در دریاچه مصنوعی شهرک دفاع مقدس اشاره کرد.
کسانی که در تیتراژ نامشان چنین آمده است، با یاد آنان که به دیدار رفیق اعلی رفتند. حسین شامبولی، حسین حیدریان، مرتضی زارع و صادق خوشبخت.
شاید همین اتفاقات تلخ است که باعث میشود بهزاد بهزادپور با آن که در خداحافظ رفیق به خوبی می درخشد اما دیگر دست به ساخت فیلم نزند.
نظر شما