دشمن از شنیدن نامش وحشت داشت
کتاب «بر فراز آسمان»، که از سوی انتشارات شهید ابراهیم هادی منتشر شده، قصه زندگی و مجاهدتهای اوست. اویی که «فرزند شالیزار بود. زندگی او مانند دیگر روستاییان شمال کشور ادامه داشت. نبوغ خاصی در درس داشت اما شرایط ادامه تحصیل برایش نبود. به تهران آمد. در کارگاه ساختمانی کار میکرد و شبانه درس می خواند. تا اینکه توانست وارد هوانیروز شود و بهعنوان خلبان بالگرد پذیرفته شد. علیاکبر در ارتش شاهنشاهی فعالیت میکرد و تحت تأثیر شرایط محیط بود. اما در ایام انقلاب تحول عجیبی پیدا نمود.»
آن تحول بزرگ، او را هم [که ظرفیت رشدش بسیار بالا بود] متحول کرد. آدم دیگری شد. آن عزم و ارادهای که او را تا خلبانی پیش بُرده بود، برای خدمت به کشور و دفاع از انقلاب به کار افتاد. «با پیروزی انقلاب و در ایام درگیری کردستان و در جنگ بود که آوازه این جوان مازندرانی در دنیا پیچیده شد. اکبر رکورد پرواز با بالگرد را شکست. هزاران مأموریت هوایی، بیش از ۳۶۰بار هدف قرار گرفتن، نجات از چهل خطر مرگ حتمی و… او را در زمره بزرگترین خلبانان قرار داد. شجاعت از کارهای او میترسید. دشمن از شنیدن نامش وحشت داشت.»
چه اتفاقی افتاده بود و در ذهنش چه میگذشت؟ «اکبر حسابی به تراکتور نزدیک شد. ارتفاع خود را هر لحظه کمتر میکرد! باد شدیدی که ایجاد شده بود همه کاههای موجود روی گاری تراکتور را به اطراف پخش کرد. من از این کار اکبر ناراحت شدم با خودم گفتم: چرا اکبر این کار رو میکنه!؟ بنده خدا بار کاه داره میبره، چی کارش داره؟ هنوز در این فکرها بودم که جواب خودم را گرفتم. وقتی کاهها به اطراف پخش شد چیزی دیدیم که باورکردنی نبود! بیش از بیست نفر از نیروهای ضد انقلاب زیر کاهها مخفی شده بودند! لوله اسلحه آنها به سمت بالا بود. اما جرئت شلیک نداشتند. چون لوله تیربار دو بالگرد دیگر به سمت آنها بود!»
سیر و سلوک در لباس نظامی
بهار سال شصت، در هشتمین روز از اردیبهشت ماه، جایی در ارتفاعات بازیدراز و جبهه سرپل ذهاب به شهادت رسید و چنان که سرتیپ سعید پورداراب در کتاب «ضربههای پیدرپی» (جلد نهم تقویم تاریخ دفاع مقدس، نشر مرکز اسناد انقلاب اسلامی) مینویسد شهادت شیرودی تأثیری بسیار منفی بر روحیه نیروهای ما گذاشت. در آن نبرد، به هر زحمتی که بود پیروز شدیم و دشمن را عقب راندیم، اما جای خالی خلبانی چنان شجاع و ماهر پُر شدنی نبود و فقدان او ضربه سختی برای جبهه ما محسوب میشد. به نقل از سرلشکر شهید فلاحی - که آن مقطع رئیس ستاد مشترک ارتش بود - میگویند وقتی خبر شهادت شیرودی را به امام خمینی (ره) دادند، امام فرمود: «او آمرزیده است.»
درباره شهید علیاکبر شیرودی، گفتنی بسیار است. از جمله اینکه به روایت کتاب «تداوم اشغال و بحران»، به او بعد از دلاوری در یکی از درگیریها، درجهای تشویقی دادند. اما او این درجه تشویقی را نپذیرفت. نگاه و باورش چیز دیگری، متفاوت با حسابوکتابهای مادی و دنیوی بود. در نامهای خطاب به پایگاه محل خدمت خود، ضمن رد درجه تشویقی، نوشت: «اینجانب که خلبان پایگاه هوانیروز کرمانشاه میباشم و تاکنون برای احیای اسلام و حفظ مملکت اسلامی در کلیه جنگها شرکت نموندهام، منظوری جز پیروزی اسلام نداشته و به دستور رهبر عزیزم به جنگ رفتهام. لذا تقاضا دارم درجه تشویقی که به اینجانب دادهاند، پس گرفته و مرا به درجه ستوانیار سومی که قبلاً بودهام برگردانید. در صورت امکان امر به رسیدگی این درخواست بفرمایید. با تقدیم احترامات نظامی.»
در همین کتاب، که سیزدهمین جلد از مجموعه کتابهای روزشمار جنگ ایران و عراق (مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس) است، میخوانیم: «شیرودی پس از مأموریتهای هوایی متعدد و انجام بالاترین پروازهای جنگی و نجاتیافتن از بسیاری معرکههای مهلک، سرانجام در آخرین عملیات پروازی در منطقه بازیدراز، هنگامی که عراق یک لشکر زرهی با ۲۵۰تانک و پشتیبانی توپخانه و خمپارهانداز و چند فروند جنگنده روسی و فرانسوی، برای بازپسگیری ارتفاعات بازیدراز به سرپل ذهاب گسیل داشت، به مقابله با آنان پرداخت و پس از انهدام چندین تانک، بالگردش مورد اصابت گلوله تانک قرار گرفت و به شهادت رسید.»
نظر شما