خلیج فارس بخش جدانشدنی از ایران و همیشه یکی از کانونهای حوادث تلخ و شیرین کشور ماست. چه به گذشته نگاه کنیم و چه امروز را در نظر بگیریم، میبینیم قصه خلیج فارس، همیشه فصلی از قصه ایران بوده است.
خلیج فارس میخواهی؟
چنین گستاخ میگویی؟
تو خوزستان همی خواهی؟
بدان این را:
میان آبهای نیلگونش، غرق میگردی...
مناسبتی به نام روز ملی خلیج فارس
صدام نخستین دشمن و متجاوزی نبود که به خلیج فارس چشم طمع داشت. قبل از او، از قرنها پیش، دیگرانی هم بودند که به این آب دستدرازی کردند و به تسلط بر آن اندیشیدند. یکی از مشهورترینها، دریاسالار پرتغالی، آلفونسو آلبوکرک بود که تابستان ۱۵۰۸میلادی (به تاریخ ما ۸۸۷ خورشیدی) با ناوگانی شامل شش کشتی جنگی به آبهای جنوبی ایران رخنه کرد. از حمله به مسقط و تصرف سواحل عمان شروع کرد و بعد با اشغال جزیره هرمز و بندر گمبرون، بر بخشهای وسیعی خلیج فارس مسلط شد. او از حاکمان محلی آن نواحی خراج گرفت و آنان را به تهدید و تطمیع، به نافرمانی ضد حکومت نوپای صفوی برانگیخت. شورشهای بعدی و کوششهای آنان برای همراهی با حکومت مرکزی ایران را به زور اسلحه گرم و آتش توپخانه سرکوب کرد و تجارت دریایی در خلیج فارس و دریای عمان را در انحصار خود گرفت.
آلبوکرک چندی بعد مُرد، اما جانشینان او زیر نام پادشاهی پرتغال بیشتر از یک قرن در خلیج فارس ماندند و کشتیهای تجاری آنان از بصره تا هرمز، از بحرین تا مسقط، بدون رقیب و بیمنازع تردد کردند. در این دوره طولانی، حکومت مرکزی ایران گاهی با آنان در آتشبس و گاهی در کشمکش بود و امیران محلی و خاندانهای بزرگ آن مناطق نیز، با توجه به شرایط، گاهی با صفویان و گاهی با پرتغالی متحد میشدند. تا اینکه در سالهای سلطنت شاه عباس یکم، که معمولاً از او به شاه عباس بزرگ یاد میشود، سپاه ایران ابتدا بحرین (در ۹۸۱خورشیدی) و بعد گمبرون (در ۹۹۲خورشیدی) را گرفت و سپس در نخستین روزهای سال ۱۰۰۱خورشیدی، پرتغالی را از جزیره هرمز نیز بیرون کرد.
گویا پرتغالیها بعد از نبردی سخت، در سومین روز اردیبهشت تسلیم شدند و به شرط تأمین جانی، تعهد کردند که در کمتر از ده روز جزیره را تخلیه کنند. پرتغالیها همان روز تسلیم، پرچم خودشان را از قلعه اصلی آنجا، که به دژ آلبوکرک شناخته میشد پایین کشیدند و دهمین روز اردیبهشت ماه نیز آخرین پرتغالی خاک جزیره هرمز را ترک کرد. این روز، اکنون در تقویم ما روز ملی خلیج فارس نامیده میشود، مناسبتی که از سال ۱۳۸۴با تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی رسمیت یافته است.
خلیج فارس و دنیای کتابها
درباره خلیج فارس کتاب کم نیست و میشود دهها عنوان را، که هرکدام از منظری به این پهنه نیلگون میپردازند فهرست کرد. فهرستی که از «خلیج فارس» غلامعلی بایندر، «دریای پارس در سفرنامه سیاحان» و «خلیج فارس و کرانههای شمالی آن» نوشته نصرالله کریمی تا «خلیج فارس و خوزستان»، «تاریخ خلیج فارس، از قدیمترین دوران تاکنون» نوشته لارنس پاتر و «نام خلیج فارس بر پایه اسناد تاریخی و یافتههای جغرافیایی» از ایرج افشار را در خود جای میدهد و البته کتابهایی مثل «خلیج فارس، انرژی و امنیت» و «تاریخ خلیج فارس و ممالک همجوار» نوشته محمدباقر وثوقی و «دفاع از خلیج فارس» از سید عباس مجتهدی نیز در آن دیده میشوند.
بیشتر این کتابها، محصول پژوهشهای گسترده و متکی به اسناد محکم هستند و اصالت نام خلیج فارس و پیوند جدانشدنی آن با ایران را بهخوبی، به کسانی که دنبال حقیقت هستند، نشان میدهند. برای نمونه، «نام خلیج فارس بر پایه اسناد تاریخی و یافتههای جغرافیایی» از ایرج افشار که بالاتر به آن اشاره شد چنان که عنوانش نیز نشان میدهد تحقیقی است در موضوع نام خلیج فارس و نویسندهاش کوشیده نشان دهد که از گذشتههای بسیار دور، به این خلیج، خلیج فارس میگفتند و در همه منابع کهن از هیچ نام دیگری جز این نام برای این دریا استفاده نشده است. افشار فراتر از پرداختن به اسناد حقوقی سازمان ملل و نقشههای معتبر جهانی، برای اثبات این حقیقت که خلیج فارس همیشه به همین نام خوانده میشده، نوشتههای نویسندگان و جهانگردان عرب را نیز مرور میکند و به خواننده نشان میدهد که خود اعراب نیز، تا اواسط قرن بیستم خلیج فارس را به نام دیگری نمیشناختند.
اما در شروع از جنگ تحمیلی گفتیم و بیمناسبت نیست که در پایان، به کتابی که با موضوع خلیج فارس، و مرتبط با دفاع مقدس اشاره کنیم. کتاب «خلیج فارس در هشت سال دفاع مقدس» که حاصل کوشش جمعی از محققان است و از سوی نشر آتشبار و سازمان حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس ارتش جمهوری اسلامی ایران منتشر شده است. این کتاب، پژوهشی درباره عملکرد جمهوری اسلامی ایران در سالهای جنگ تحمیلی، هم در مواجهه با عراق و هم در رویارویی با امریکا است و چرایی و چگونگی درگیریهای ما با دشمنانمان را در آن مقطع حساس تاریخی بررسی میکند. نکته اینجاست، و نباید از آن غفلت کرد که آمریکاییها در اواخر جنگ تحمیلی، عملاً و مستقیم با ما گلاویز شده بودند و به هدف مجبور کردن ایران به پذیرش قطعنامه، از هر اهرمی برای فشار بیشتر به ما استفاده میکردند.
نظر شما