فرهنگی که از سوی مردمی متمدن و فرهنگمند در کرانهها و پسکرانههای این خلیج استراتژیک حیات یافته و بیش از هزاران سال است که حضور و نمایههای آن در قالب میراث ملموس و ناملموس میدرخشد. افسانهها و اسطورهها نیز بخشی از این فرهنگ را در برمیگیرند که پارهای از آنها در زیر تیغ زمان به فراموشی سپرده شدهاند و اما بخش اعظم آن به همت افسانهپژوهان جنوبی و خلیجفارسپژوهان به اشکال مختلف مکتوب شده و در حافظه جمعی این دیار محفوظ مانده است.
افسانههایی که بهدلیل بنمایههای دراماتیک و غنای فرهنگی که دارند، از ظرفیت بالایی برای تبدیل شدن به آثار نمایشی برخوردارند که مشهورترین آنها شامل «ننه ماهی»، «پری دریایی و زارحسین»، «سبز علیقبا»، «دیزنگرو»، «دختر دریا» و... میشود. بخشی زیادی از این افسانهها در کتابی به نام «افسانههای جنوب» به کوشش ناهید جهازی، نویسنده و پژوهشگر حوزه ادبیات نمایشی در گفتوگو با راویان باتجربه و کهنسال جنوبی بهویژه در منطقه دشتی و برخی از متون کهن گردآوری و مکتوب شدهاند که در نوع خود کمنظیر و منحصربهفرد هستند.
جهانشیر یاراحمدی، نویسنده و پژوهشگر بوشهری، جمعآوری این افسانهها را کاری سترگ و مؤثر در صیانت از گنجینههای فرهنگی میداند که سینه به سینه و نسل به نسل منتقل شدهاند تا به وارثان جوانتر این دیار برسند. وی این افسانهها را بسیار مهم و شگفتانگیز میخواند و بر این باور است که بسیاری از آنها، قابلیت بازتعریف شدن در کالبد هنر نمایش را دارند؛ چنانچه برخی از آنها بهدلیل دراماتیکبودن با این هنر عجین شدهاند.
با توجه به اهمیت این افسانهها در فرهنگ عامه و ادبیات شفاهی مردمان جنوب، به بهانه روز ملی خلیج فارس با جهانشیر یاراحمدی درباره چگونگی حفظ و انتقال این میراث ارزنده به نسل امروز و همچنین بازتعریف آنها در کالبدی نو به گپ و گفت نشستیم.
از دید شما، مهمترین مؤلفههای افسانههای جنوب کدامند؟
افسانهها و مثلها و قصههای جنوب بسیار مهماند؛ چون راوی داستانهای ژرفی با اتکا بر دریا و جغرافیای جنوب به همراه تمام متعلقاتش هستند. در بطن این داستانها، تصویرسازیهای ساده اما ملموسی دیده میشود که روایت آن را برای مخاطب جذاب و پرکشش میکند. موتیفهایی که در دل این افسانهها جاری شده، بنمایههای دراماتیک دارند که بعد نمایشی را در آن تقویت میکند. بیشتر این افسانهها مبتنی بر گویش، باور، سنت، اندیشه و زیست این مردمان در بستر زمان پدید آمدهاند که در عین اینکه شنیدنی هستند، بسیار حکمتآموز هم هستند.
بخشی از این داستانها فراموش شدهاند ولی پارهای از آنها چنان با باور مردم عجین شدهاند که نه تنها در کتابها، بلکه در اذهان آنها همچنان پررنگ هستند، از دید شما کدام ویژگی موجب ماندگاری آنها در عصر تکنولوژی شده است؟
ببیند افسانههای جنوبی مؤلفههای منحصربهفردی دارند که همچنان برای مخاطبان شنیدنی هستند. این افسانهها در عین اینکه بنمایه دراماتیک دارند، اما اغلب مثبتنگر، امیدبخش، اکتیو و انرژیک هستند و از ضرباهنگ مطلوبی در روایت برخوردارند. گرهافکنیها و تعلیقها در آنها حسابشده است و با تعویقی که در روایت داستان میآفرینند، کشش لازم را برای دانستن ادامه ماجرا در مخاطب ایجاد میکنند. این افسانهها معمولا دارای شخصیتهای خارقالعاده و ماورایی هستند. از اینرو، بعد اسطورهای پیدا میکنند که به غنا و ژرفای آنها میافزاید. بسیاری از آنها مصور هستند؛ سرشار از تصویرسازیهای ساده اما دلنشین و ملموس.
مشهورترین آنها کدامند؟
از دید من، همه افسانههایی که از تخیل مردم جنوب برآمده و بر زبان آنها جاری شده، مشهور و حائز اهمیت هستند؛ چون جهان این افسانهها هم متأثر از دریا و هم برگرفته از خشکی است. این افسانهها در بطن خود شخصیتها و موجودات خیالی و وهمناک و گاه جالبی را جای دادهاند که برخی از آنها در جدال با بشر و برخی دیگر حامی وی هستند. برخی تهدید هستند و برخی ناجی او. از این موجودات عجیبالخلقه میتوان به بوسلمه، منمنداسها، پری دریایی (جن دریا)، دیزنگرو و ... نام برد که افسانههای شیرینی بر پایه وجود آنها شکل گرفته است. این افسانهها عموما سه جریان ادبیات روستایی، کارگری و دریایی را در فحوای خود گنجاندهاند که موجب شکلگیری کنشها و واکنشهای جالبی شده و برای مخاطب جذاب جلوه میکنند.
این افسانهها که اغلب از بطن دریا (خلیج فارس) بر ذهن و تخیل مردمان این سامان نشسته، خالقانی ناشناس دارند که به عقیده برخی از افسانهپژوهان، میتواند دریانوردان و ناخدایانی باشد که همواره با دریا دمساز بودهاند!
این نظر نمیتواند بیراه باشد، چون ملوانان و دریانوردان روزها و شبهای زیادی در خلیج فارس به سر بردهاند؛ بنابراین در خلوت شبهای آرام دریا و تلاطم شبهای دهشتناک طوفانی آن، بر پایه ذهنی داستانسرا و خلاق و وحشت و وهم از دریا، ناخودآگاه داستانهایی را تعریف کردهاند که در عین شگفتانگیز بودن، میل به باورپذیری آن برای مخاطب داشتهاند، امروزه بسیاری از افراد قدیمی که این افسانهها را برای کودکان یا بقیه در محافل شبنشینی تعریف میکنند، با اعتقاد و باور به اینکه چنین داستانی و موجودی وجود داشته، آن را نقل میکنند. بدیهی است این افسانهها بهنوعی میتواند بیانگر تلاش انسان برای یافتن رموز آفرینش در آمیزش با آرزوها، ترسها، امیدها و رویاهای وی باشد.
این افسانهها نقشی هم در بازنمایی هویت خلیج فارس بازی میکنند؟
قطعا در این زمینه نقش مهمی را ایفا میکنند. درست است که بسیاری از این افسانهها لازمان و لامکان هستند؛ اما اینگونه بهنظر میرسد که از بطن این خلیج و کرانههای آن سربرآوردهاند. برخی از این افسانهها مثل افسانه «ننه ماهی» که بهدلیل اشتراکاتی که با افسانههای سرزمینهای دیگر دارد، امروز در تازهای را بر روی فرهنگ این منطقه گشوده و نشان میدهند که تبادلات فرهنگی در این منطقه از دیرباز از طریق خلیج فارس جریان داشته است.
بدون تردید این افسانهها، المانها و عناصر مهم فرهنگی این اقلیم و خلیج فارس را در خود جای داده و برخاسته از باور و فرهنگ توده مردم این جغرافیای پر رمز و راز است. بنابراین ضمن اینکه، هویت و اصالت خلیج فارس را به رخ میکشند، به فرهنگ بومی هم اقتدار میبخشند.
آیا توان و کشش لازم را برای تبدیل شدن به آثار نمایشی دارند؟
البته که دارند؛ همانطور که اشاره کردم، بسیاری از افسانههایی که خاستگاه آنها جنوب است، اصلیترین مؤلفههای دراماتیک را در خود جای دادهاند، از اینرو آبشخور غنی برای ادبیات نمایشی هستند. این افسانهها مانند دیگر عناصر ادبیات شفاهی، زندگی دو سویه شاد و غمناک را به بهترین شکل نمایش میدهند. قدرت در این افسانهها در چهرههای خان، موجودات وهمآلود و افسانهای، قوم مهاجم و... رخ عیان میکند که قهرمانی از اعماق جامعه برای دادخواهی در مقابل آنها میایستد. این کشمکش به داستان جان میبخشد.
همچنین شخصیتها، تکرارها و سکانسبندی دراماتیک (در برخی از آنها) امکان تبدیل شدن این افسانهها را به یک نمایش تقویت میکند که خوشبختانه تاکنون بسیاری از این افسانهها بعد نمایشی به خود گرفته و بهشکل نمادین مبنای تولید آثار متعددی در عرصه تئاتر شدهاند.
با توجه به اینکه در روایت شفاهی افسانهها تخیل مخاطب در تجسم حالات، رنگها، سطوح، شخصیتها و فضای آن، فعال و آزاد است، همین موجب جذاب شدن آن نزد مخاطب شده، حال چگونه میتوان آن را به یک اثر نمایشی تبدیل کرد که از جذابیت آن و قدرت تجسم مخاطب کاسته نشود؟
خب، قطعا در این مسیر باید امکانی فراهم شود تا نمایشنامهنویس، کارگردان و بازیگران برای حفظ سیالیّت و خلاقیت ذهن و خیال مخاطب تلاش کنند؛ یعنی نویسنده باید امکان و ظرفیتی را بیافریند تا از تغییر زمان گذشته دور، آشناییزدایی شود و برای جبران محدودیت خیال و تجسم مخاطب، زمان به حال درآید و تصویر درستی ارائه و جذابیت افسانه هم حفظ شود.
از دید شما، افزون بر هنرمندان تئاتری و نمایشنامهنویسان، کدام نویسندهها بیشترین سهم را در بازشناسی و بازآفرینی افسانههای جنوب در قالب داستان و... داشتهاند؟
به عقیده من، نهتنها داستاننویسها، بلکه همه پژوهشگران و هنرمندان جنوبی در این زمینه نقش شگرفی داشته و دارند؛ اما نمیتوان نقش نویسندگان را در احیا و بازآفرینی افسانههای کهن این جغرافیا نادیده گرفت. در این زمینه میتوان به رمان «اهل غرق» منیرو روانیپور اشاره کرد که در آن افسانههای دریایی (پری دریایی، ام سلمه) با لحنی زیبا و روایتی پرکشش بازآفرینی شده است. از این رو، از جایگاه ارزندهای در ادبیات داستانی کشور بهویژه بوشهر برخوردار است.
غیر از آن، نویسندههای دیگری مثل محسن شریف، احمد آرام، محمدرضا صفدری و ... هر کدام به سهم خود به احیای این افسانهها در داستانهای خود پرداختهاند که در بوم جنوب پدید آمدهاند؛ اما احمد آرام در مقایسه با بقیه، از جسارت بیشتری در ترسیم این باورها و افسانهها با نگاهی نو و متناسب با ذائقه و سلیقه مخاطب امروزی برخوردار است. این نویسنده، داستانهای شگرفی را در گستره اقلیم جنوب و پهنه خلیج فارس با الهام از باورها و سنن و زیست مردمان این منطقه پدید آورده که حرفهای نویی را به مخاطب میزند.
بیشک این نوگرایی و مهارت در بازنمایی افسانهها و باورهای مردمان جنوب، نشان از اشراف او به رئالیسم جادویی و شناخت عمیقش از این میراث ارزنده دارد. او به گونهای این تغییرات را ایجاد میکند که در ماهیت آن رسم یا افسانه یا باور هیچ خدشهای وارد نمیشود.
این نوگرایی چقدر به ماندگاری این افسانههای کهن در خاطر مخاطب امروز مؤثر است؟
ببینید با توجه به اینکه مخاطب امروز یک مخاطب بیدار، آگاه و جستوجوگر است، باید این افسانهها به گونهای ارائه شوند که برای خوانده شدن، کشش لازم را در مخاطب ایجاد کند؛ اما این نوگرایی باید چنان خلاقانه باشد که مخاطب را به سمت ریشهها و اصالتشان سوق دهد. این یعنی بازتولید فرهنگ. خوشبختانه در این زمینه امروز دستمان پر است و نویسندگان و پژوهشگرانی داریم که با علم و خلاقیت بهدنبال بازآفرینی فرهنگ عامه و ارکان ادبیات شفاهی با رویکردی جدید اما مبتنی بر اصل و ماهیت اولیه اثر هستند.
نظر شما