ادبیات ایران دچار خودباختگی است
ماهمنیر داستانپور در ابتدای این نشست درباره نحوه برخورد با ادبیات در ایران گفت: متأسفانه ایران نسبتبه غرب در ادبیات دچار خودباختگی است؛ یکی از دلایل این امر گرایش به غرب در میان روشنفکران ادبی ماست. دلیل دیگر هم این است که شاهنامه را بد معرفی کردهایم. مثلا اگر بخواهیم با اقتباس از شاهنامه اثر طنز تولید کنیم، رستم را بهعنوان یک انسان بیفرهنگ و سطح پایین نشان میدهیم؛ در حالی که رستم شاهنامه، انسانی فرهیخته بوده است.
این نویسنده ادامه داد: برای روایت شاهنامه نباید عین داستان فردوسی را بیاوریم. میتوانیم آن را به زبان مدرن و امروزی نزدیک کنیم؛ اما هیچ لزومی ندارد شاهنامه را بد روایت کنیم. اصطلاح «پاشنه آشیل» میان کوچک و بزرگ ما رواج دارد؛ اما هیچکس به جای آن از اصطلاح «چشم اسفندیار» استفاده نمیکند و اساسا نمیداند چیست. وقتی ما از بزرگ خودمان حرف نمیزنیم، غربیها کوچک خودشان را بزرگ نشان میدهند. در شاهنامه در انتهای هر بخش به کلی درس میرسیم؛ اما دربارهاش صحبت نمیکنیم.
ادبیات داستانی دنیا بر پایه فانتزی است
وی درباره فانتزیبودن پایه ادبیات داستانی دنیا گفت: ادبیات داستانی دنیا بر پایه فانتزی است. یکی از این فانتزیها شاهنامه است؛ بنابراین اساس شاهنامه بر پایه فانتزی است. در اینجا بین تخیل و فانتزی تفاوت است. من با بخشی از تخیل موافق هستم. فانتزی یعنی حقیقت را در پوشش فانتزی برای بچهها نمایش میدهیم. متأسفانه تاریخ ما که در شاهنامه آمده است در هیچ جایی نوشته نشده و از طرفی زبان ما هم دارد از بین میرود. ما باید تاریخمان را در قالب داستان به دنیا عرضه کنیم.
داستانپور در انتهای صحبتهای خود بیان کرد: من در غرفهها دیدم که شاهنامه یا مثنوی مولوی را با بدترین چاپ برای بچهها به نمایش گذاشتهاند و آثاری شدهاند که به هیچوجه جذابیت ندارند. حتی برای ساخت کارتون، به جای انیمیشن سهبعدی، موشنکمیک میسازند و سرمایهگذاری خوب در این زمینه نمیکنند. نویسندگان ما میتوانند خوب بنویسند؛ اما مدیران سرمایهگذاری نمیکنند. مهمترین مقصر وضعیت موجود مدیران ما هستند.
تنها ما و یونان این اقبال را داشتیم که شخصیتهای تاریخی داشته باشیم
سعید قاضینژاد درباره اهمیت شاهنامه در دنیا گفت: هر کشوری شاهنامه فردوسی را داشت احتمالا دعوایی بزرگ میان کمپانیهای بزرگ آن بود که بتوانند برای چند سال امتیاز استفاده از شاهنامه و ساخت آثار گوناگون از آن را دریافت کنند. نویسندهها باید بیشتر سعی، تخیل و شخصیتپردازی کنند. به عقیده من همه شخصیتهای شاهنامه ظرفیت کاراکترسازی دارند. تنها ما و یونان این اقبال را داریم که شخصیتهای تاریخی مانند فردوسی و مولانا و... داشته باشیم.
بعضی روشنفکران ما ملیگرایی را بد میدانند
وی ادامه داد: متأسفانه جبهه روشنفکری ما گرایشی را که به ادبیات روسی دارد، به ادبیات ایران و شاهنامه ندارد. دانشجویان ما آنقدر که بلدند هملت شکسپیر را مدرن کنند و آثار مدرن از آن بسازند، اصلا شاهنامه را نمیشناسند. متأسفانه بعضی روشنفکران ما ملیگرایی را بد میدانند. از شاهنامه میتوان آثار مختلفی از جمله انیمیشن، فیلم، اسپینآف، اسباببازی و... ساخت. مخاطبان شاهنامه میتوانند از هر گروه سنی باشند. اکنون ترکیه مولانا را مصادره کرده است و کشوری دیگر خیام را. اینها بزرگان ما هستند. کمتر کشوری به گنجینههای خود اینقدر بیتوجه است که ما هستیم.
فقر آموزشی داریم که نمیتوانیم شاهنامه را خوب ارائه دهیم
قاضینژاد اضافه کرد: ما تا شخصیتها را درست نشناسیم نمیتوانیم درباره آنها داستان فانتری بنویسیم یا فیلم بسازیم. فقر آموزشی داریم که نمیتوانیم شاهنامه را خوب ارائه دهیم. در ابتدا نیاز است که آموزش شاهنامه آکادمیک شود تا آن را بشناسیم. کملطفیای که در حق شاهنامه شد این بود که به داستانهای مذهبی خیلی بها دادیم و شاهنامه را کنار گذاشتیم. باید در دانشگاهها ادبیات کهن را آموزش دهیم که به محض اینکه دانشجویان از دل دانشگاه بیرون میآیند، به دنبال ساخت آثار ملی بروند.
سیوچهارمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران از ۲۰ اردیبهشت آغاز به کار کرده و تا ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۲ در مصلای امام خمینی(ره) و همزمان بهصورت مجازی در ketab.ir ادامه دارد.
نظر شما