چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۴۰۲ - ۰۹:۰۴
تلاش «تشکری» برای حفظ ادبیات خراسان/ استعدادها به فراموشی سپرده نشوند

خراسان‌رضوی - برگزیده سومین جایزه ملی داستان‌ حماسی معتقد است که زنده‌یاد «سعیدتشکری» نویسنده و مدرس فقید مشهدی، برای حفظ و زنده نگهداشتن ادبیات بومی و مذهبی خراسان بزرگ بسیار تلاش کرد.

سرویس استان‌های خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا): سومین جایزه ملی داستان حماسی، شامگاه ۴ خرداد در آرامگاه حکیم ابوالقاسم فردوسی در طوس با دریافت ۷۷۸ اثر شامل ۵۴۴ داستان کوتاه و ۱۷۴ رمان و ۶۰ طرح برای بخش ویژه و معرفی برگزیدگان به کار خودپایان داد.

در این مراسم دادمان، رییس حوزه هنری انقلاب اسلامی هم با تقدیر از کوشش‌های صورت گرفته در دبیرخانه هنر حماسی خاطرنشان کرد:  «باید از استاد تشکری نازنین که امروز جایش اینجا خالیست و در دوره‌های پیشین جایزه ادبیات حماسی دبیری علمی این جایزه را برعهده داشت یاد کنیم.»

اما در بخش داستان کوتاه سومین جایزه داستان حماسی ۵ اثر بدون رتبه‌بندی به عنوان رتبه‌های برتر معرفی شدند و به هر یک ازبرگزیدگان مبلغ ۱۰ میلیون تومان اهدا شد؛ «مرصع موسی‌الرضایی» از مشهد مقدس با داستان «دستمال سرخ» که دانشجوی دکترای زبان و ادبیات فارسی است که به عنوان تنها برگزیده خراسانی در بین این ۵ نفر قرار گرفت که با او در خصوص ادبیات حماسی، نوقلمان و فضای جشنواره به گفتگو نشستیم.
 
موسی‌الرضایی که هم‌اکنون دانشجوی دکترای زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه بیرجند است، فوق لیسانس ادبیات کودک و نوجوان دارد و به عنوان شاعر و نویسنده حدود یک دهه است فعالیت دارد، در گفتگو با خبرنگار ایبنا گفت: از سال ۱۳۹۴ همکاری و شاگردی استاد تشکری را شروع کردم و اصول اساسی نویسندگی و داستان‌نویسی را از ایشان آموختم.
 
وی که کارش را در دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی مشهد در بخش تاریخ شفاهی دفاع مقدس و بعد از آن شهدای مدافع حرم شروع کرده است، ادامه داد: در حوزه‌های رمان، داستان کوتاه و مخصوصا نمایشنامه‌نویسی را از کلا‌س‌های استاد تشکری فراگرفتم.  

موسی‌الرضایی که به عنوان نمایشنامه‌نویس با رادیو ملی زیارت همکاری دارد، خاطرنشان کرد: رویکردهای متفاوت و جدید استادتشکری به داستان‌نویسی باعث شد ترغیب شوم تا در این وادی خودم را محک بزنم. 

وی با اشاره به اینکه خراسان بزرگ از دیرباز خاستگاه ادب و آثار ادبی بزرگی بوده که در اعصار مختلف تاریخی و سیاسی این مرز وبوم بروز کرده‌اند، گفت: اما در دهه‌های اخیر بنا به دلایل مختلف، کمتر شاهد ظهور این افراد و آثار برجسته هستیم.
 
برگزیده سومین جایزه ملی داستان حماسی افزود: کاری که استاد سعید تشکری در تمام طول عمر پربرکتش به همراه دوستان هم‌دلش کرد، این بود که تمام تلاشش را برای حفظ و زنده نگهداشتن ادبیات بومی و مذهبی خراسان بزرگ کرد.  

وی با بیان اینکه جشنواره داستان حماسی نیز در راستای این هدف والا بنانهاده و تبیین شده بود، اضافه کرد: اقلیم خراسان، بواسطه موقعیت جغرافیایی، سیاسی و مذهبی که در ادوار مختلف داشته، دارای سرداران، مرزبانان، عارفان، نخبگان، فرهیختگان و بزرگان زیادی است که هر کدام به تنهایی می‌توانند موضوعی برای پژوهش و خلق آثار ادبی غنی‌ باشند و این عاملی است که باید توسط دست‌اندرکاران ادب و هنر و پژوهش مورد توجه خاص قرار بگیرد.
 


موسی‌الرضایی گفت: در بسیاری از کشورهای جهان سوم، جایگاه هنر و ادبیات مغفول مانده؛ که بدون شک برگزاری جشنواره‌هایی ازقبیل جشنواره جایزه حماسی می‌تواند انگیزه‌های جدیدی در جهت رشد و شکوفایی استعدادهای نهفته در سطح جامعه باشد؛ استعدادهایی که بواسطه دلایل گوناگون دغدغه‌های فعلی جهانِ امروز، به غبار فراموشی سپرده شده‌اند.  

وی یادآور شد: به نظر من یک عاملی که می‌تواند باعث خلق آثار جدید در کشور شود، بها دادن به استعدادهای نوظهور و جوان هست.   

موسی‌الرضایی ادامه داد: با تغییراتی که در زندگی‌فعلی جامعه و کشور به وجود پیوسته است، نیازهای جامعه هم برای خلق اثر، افکارجدیدی را طلب می‌کند که باید مورد توجه دست‌اندرکاران حوزه ادبیات قرار بگیرد.
 
برگزیده سومین جایزه ملی داستان حماسی در معرفی داستان «دستمال سرخ» نیز گفت: دستمال سرخ یک روایت در دو بازه تاریخی هست، دو بازه حساس در تاریخ ایران، دوران ناصرالدین شاه و ابتدای جنگ تحمیلی ایران و عراق. قهرمانان این داستان به نوعی درپیوند با هم قرار دارند. گره داستان ربودن یک دختر عشایر از منطقه شمال خراسان توسط عمال روسیه تزاری و تلاش سردارمرزدارکشور، عِوض‌خان ، برای نجات دختر هست. دختر نجات یافته توسط سردار، مادرِ مادربزرگ دختری هست که در زمان جنگ تحمیلی درگیر ماجرای جبهه نامزدش هست.
 
در بخشی از این داستان می‌خوانیم:  
-تو مطمئنی که دیگه کار از کار گذشته؟ 
-مطمئن؟ بیا و ببین چطور قشون‌کشی کردن و همه جا آدمای خودشانه گذاشتن. اون زمان که مراد میرزای حسام السلطنه به جای اینکه برای آشفتگی اینجا فکر درستی بکنه ، سران ترکمن رو به مشهد دعوت کرد و به اسیری گرفت، باید فکر این روزاش رو می کرد که نکرد.
- حالا تو می خوای چکار کنی؟
-هر کاری، جز اینکه دست روی دست بذارم تا این اجنبی ها هر کار دلشون می خواد بکنن، شاه مملکت نشسته رو تخت خودش واز همه جا بی‌خبر ، می خواد زندگی همه ما رو اینجا به آتیش بکشه. نمیشینم تا به خواستشون برسن. فیرزوه مال ایرانه، میفهمی ایران!

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها