گفتوگوی ایبنا با عبدالحسین نیک گهر به بهانه انتشار کتاب «خاطرات ریمون آرون؛ پنجاه سال اندیشه سیاسی»
خاطرات ریمون آرون هدیه من به نسلهای آینده است/ رعایت اخلاق حرفهای همواره الویت اصلیام در ترجمه است
عبدالحسین نیک گهر میگوید: کتاب خاطرات آرون در واقع ترکیبی از فلسفه، جامعهشناسی، تاریخ، روزنامهنگاری و علوم سیاسی است و توامان این مسائل را مورد توجه قرار داده است. واقعیت هم همین است چرا که روش «آرون» و «سارتر» در علم نیز روش تفهمی است و نه روش تجریدی، علیتجویی و دترمنیستی.
برای پرسش نخست به سراغ ویرایش نخست این کتاب و ریمون آرون برویم. شما نخستین بار چه زمانی این کتاب را ترجمه کردید و با توجه به تحصیلاتتان در فرانسه، آیا آشنایی پیشینی از آرون داشتید؟
این کتاب در واقع ویرایش دوم کتاب خاطرات ریمون آرون است که نخستین بار در سال 1366 توسط انتشارات علمی(اصغر علمی که بعدها به سخن تغییر نام داد) در 1100 صفحه و 5500 نسخه انتشارات یافت.
ریمون آرون نویسنده این کتاب در دانشگاه سوربن در سال 1962 تا 1963 استاد من بود و من نه تنها در کلاسهای او شرکت کردم بلکه صلاحیت دفاع از تز دکتری را نیز با ایشان گذراندم. برای این کار رییس دانشکده ادبیات سوربن استادی را انتخاب میکرد تا در مصاحبهای 45 دقیقهای تشخیص دهد که آیا شما زبان بلد هستید و میتوانید از تزتان دفاع کنید یا خیر. من آن امتحان را در خرداد(می) سال 1963 با آرون گذراندم و دو تا سه هفته بعد نیز برای دفاع تز رفتم. از این جهت من با آرون آشنایی داشتم و در مقدمهای هم که بر کتاب نوشتهام اینها را شرح دادهام.
پس از سال 62 که کار دانشگاهی من بنا بر دلایلی به پایان رسید،(با خودم عهد کردم که این شر را به خیر تبدیل کنم) مسیر دیگری(ترجمه) را شروع کردم که نتیجه آن 52 جلد کتاب شد که برخی از این آثار 30 تا 37 بار تجدید چاپ شده است. به عنوان مثال کتاب روش تحقیق من که نشر فرهنگ معاصر آن را منتشر کرده است 37 بار تجدید چاپ شده و تا به حال بیش از 120 هزار نسخه از آن به فروش رفته است.
اما چرا ترجمه یا در واقع چطور شد که مترجم شدید؟
در پاسخ به این پرسش که چرا مترجم شدم باید بگویم در سال 60 که انقلاب فرهنگی رخ داد و دانشگاهها تعطیل بود. احمد اشرف(جامعهشناس مشهور) که بعدها به آمریکا رفت، با کتابی به دانشکده ما آمد و گفت آقای جعفری دنبال مترجمی برای این کتاب میگردد. آن کتاب «تکاپوی جوانی» نام داشت و در مورد نفت و کامپیوتر بود(آن زمان هنوز کامپیوتر مانند امروز فراگیر نشده بود و در تهران حتی یک مغازه لوازم یدکی کامپیوتر هم وجود نداشت). به این ترتیب من کار ترجمه آن کتاب را شروع کردم و به خاطر دارم زمانی که 100 صفحه را ترجمه کرده بودم، خرمشهر آزاد شد و به همین دلیل من آن ترجمه را به شهدای وطنم اهدا کردم. پس از پایان کار کتاب را برای انتشار در تیراژ 5500 نسخه به آقای جعفری سپردم و در عرض سه ماه 10 هزار نسخه از کتاب تمام شد و در عرض 3 سال 66 هزار نسخه از آن به فروش رفت و به این ترتیب من دیگر یک مترجم شده بودم! و استادی دانشگاه هم که به علت شرایط به کنار رفته بود، از آن به بعد دیگر این ناشران بودند که برای ترجمه کتابها به سراغ من میآمدند و به این ترتیب من مترجم شدم.
ترجمه نخست خاطرات ریمون آرون هم به همان زمان برمیگردد؟
در زمان مشخص نبودن وضعیت دانشگاهیام، دادگستری مترجم فرانسه میخواست. من در آزمون آنجا شرکت کرده و پذیرفته شدم و در فاصله سالهای 64 تا 67 به عنوان مترجم فرانسه در آنجا مشغول به کار شدم. در همین زمان بود که برای نخستین بار «خاطرات ریمون آرون» را نیز ترجمه کردم اما به دلیل مشغلههایم در آن دوران، نسخه نخست کتاب نقصها و افتادگیهای زیادی داشت. از طرف دیگر چون آقای علمی همان نسخه دستنویس من را برای انتشار آماده کرد و در واقع هیچ ویرایشی بر آن صورت نگرفت، این نسخه با اشکالاتی همراه بود. به هر صورت 5 هزار نسخه این کتاب در یک تا دو سال تمام شد اما به دلایلی که اشاره کردم من دیگر علاقهای به تجدید چاپ آن نداشتم و از طرف دیگر آقای علمی هم به انتشار کتابهایی با زمینه متفاوت با علوم اجتماعی پرداخت و کتابهای ادبیات فارسی کلاسیک مانند آثار آقای زرین کوب، آقای شفیعی کدکنی و کتابهایی چون فرهنگ سخن را مورد توجه قرار دادکه آثار بسیار خوبی هم بودند اما زمینهای متفاوت داشتند.
چطور شد که تصمیم به انتشار مجدد این اثر گرفتید؟
در سالهای اخیر چند ناشر برای تجدید چاپ این کتاب به سراغ من آمدند و من حتی با یک ناشر جوان جویای نام هم تا مرحله قرارداد رسیدم، اما بعد از این که کارهایش را بررسی کردم، فهمیدم صلاحیت لازم برای این کار را ندارد، تا این که کار را به نشر هرمس سپردم. من پیش از این دو جلد کتاب «تاریخ اندیشههای جامعهشناسی» را در این نشر منتشر کرده بودم و چون از ویرایش بسیار دقیق و صفحهآرایی خوب کار رضایت داشتم برای انتشار این اثر نیز نشر هرمس را انتخاب کردم و آنها نیز واقعا برای چاپ پاکیزه این کتاب سنگ تمام گذاشتند! ویراستار این نشر 15 ماه روی این کتاب کار کرد و 1380 صفحه را در اردیبهشت سال گذشته برای من ارسال کرد و من نیز تمام بهار، تابستان، پاییز و زمستان گذشته تا 14 فروردین امسال را روی این کتاب کار کردم و خلاصه در نهایت نتیجه کار کتابی شد آراسته.
برای پرسش بعدی به سراغ محتوای کتاب برویم. این کتاب چه موضوعاتی را مورد توجه قرار داده و از چه جنبههایی حائز اهمیت است؟
این کتاب اثر بسیار مهمی است. همانطور که میدانید «آرون» یک مفسر سیاسی بود که 30 سال در روزنامه «فیگارو» هر روز یک سرمقاله مینوشت و 10 سال در مجله «اکسپرس» هر هفته یک سرمقاله از او منتشر میشد و بنابراین شخصیتی بسیار تاثیرگذار در عالم دیپلماسی داشت. کتاب خاطرات او در واقع ترکیبی از فلسفه، جامعهشناسی، تاریخ، روزنامهنگاری و علوم سیاسی است و توامان این مسائل را مورد توجه قرار داده است. واقعیت هم همین است چرا که روش «آرون» و «سارتر» در علم نیز روش تفهمی است و نه روش تجریدی، علیتجویی و دترمنیستی. اینان معتقد بودند که واقعیتِ پیچیده و چندلایه اجتماعی قابل تقلیل به یک علت بیرونی نیست که به آن فروکاسته شود بلکه یک معنای درون فهمی برای هر واقعیت اجتماعی لازم است و به همین دلیل روش او و «سارتر» روش درون فهمی «ماکس وبر» بود.
ویرایش جدید کتاب «خاطرات آرون» چه تغییراتی نسبت به نسخه قبل دارد؟ آیا مباحث جدیدی به کتاب افزوده شده است؟
به این کتاب نسبت به نسخه قبلی چیزی اضافه نشده است. جز این که من مقدمهای مفصل برایش نوشتهام. برای این مقدمه همه آن چه را که در چهل سال گذشته و بعد از چاپ خاطرات آرون در فرانسه و جهان روشنفکران، متفکران، جامعهشناسان و فیلسوفان در مورد آرون نوشته شده بود را از اینترنت استخراج کرده و بر مبنای آن 50 تا 60 صفحهای که انتخاب کرده بودم این مقدمه 15 تا 16 صفحهای (که در واقع 35 صفحه من بود) را به عنوان مقدمه آوردم. کتاب ابتدا با بیان خاطره شخصی خودم از آرون در سوربن به این موضوع پرداختهام که آرون چگونه استادی بود و در ادامه تأثیرگذاری و میراث فکریاش را بیان کرده و در ادامه سراغ اختلاف او با سارتر و این که چگونه این دو رفیق گرمابه و گلستان دوره دانشسرا دشمن هم شدهاند، پرداختهام(این قسمت بسیار خواندنی است). در ادامه نفوذ فکری میراث آرون و این که بر چه کسانی تاثیر گذاشته است را شرح داده و در پایان نیز با یادداشتی که رومن گاری برای آرون فرستاده بود کتاب را تمام میکند. رومن گاری درست سه روز قبل از خودکشی یادداشتی برای ریمون آرون مینویسد که بسیار خواندنی است. در جملهای از این یادداشت او خطاب به آرون میگوید: کمتر کسی را میتوان یافت که (در او) توان فکری به توان سرشت پیوسته باشد. یعنی مانند آرون که فکر و عمل در او یکسان شده باشد. آرون از خودش تعریفی نکرده اما این قسمت را در کتاب گذاشته است به خصوص که رومن گاری سه روز قبل از خودکشی این یادداشت رابرایش گذاشته بود. من همه اینها را اضافه کردهام و میتوانم بگویم این کتاب یادگار ماندگار من برای نسلهای آینده است. من همیشه گفتهام برای ترجمه به جز آنچه مشهور است یعنی دانستن زبان مبدا و مقصد و به نظر من داشتن قریحه نویسندگی، یک اصل وجود دارد که از همه مهمتر است و آن داشتن اخلاق علمی است. یعنی مترجم در زمان کار نفع مصرفکننده را در نظر داشته باشد. این امر البته در همه حرفهها لازم است و هر حرفهای باید به اخلاق حرفهای آراسته باشد چرا که بدون اخلاق حرفهای هیچ کاری درست نمیشود. من همیشه تلاش کردهام در کارهایم این امر را مدنظر داشته باشم. در این دو سال که مشغول ترجمه این کتاب بودم، بارها و بارها با ویراستار مجموعه صحبتهای طولانی داشتیم و نهایتا یا من ایشان را متقاعد کردم یا ایشان من را، من 30درصد این کتاب را از نو ترجمه کردم. در آن زمان که ترجمه این کتاب را انجام دادم علاوه بر مشغله کاریام در دارالترجمه نه اینترنتی بود و نه علامه گوگلی و نه هیچ مرجع دیگری، اما نسخه جدید کتاب نمایه مفصلی دارد که خوانندگان میتوانند به آن رجوع و از آن استفاده کنند.
شما اشاره کردید که آرون شخصیتی چند وجهی داشته است، جامعهشناس، فیلسوف، روزنامهنگار و سیاستمدار. در این کتاب کدام یک از این جنبهها برجستهتر است؟
آرون بیش از هر چیز به عنوان یک فیلسوف- جامعهشناس معروف است. به همین دلیل 10سال پس از فوت او شهرداری منطقه 13 پاریس، خیابان مجاور کتابخانه فرانسوامیتران در محله سیزدهم که وابسته به کتابخانه ملی فرانسه است را به نام «ریمون آرون؛ فیلسوف- جامعهشناس» نامگذاری کرده است ( من در کتاب هم این موضوع را یادآوری کردهام). ایشان ابتدا در دانشکده عالی(با سارتر) فلسفه خوانده و شاگرد اول رشته فلسفه در 1924 بود. آرون پس از اتمام تحصیلات در 1930 و بعد از خدمت سربازی سه سال به آلمان مامور شد. او در سربازی در نیروی هوایی و قسمت هواشناسی کار میکرد و در آلمان به تدریس آلمانی به دانشجویان فرانسوی پرداخت. در ایامی که آرون در آلمان به سر میبرد، هیتلر به قدرت رسید و به این ترتیب او شب کتابسوزان آلمان را به چشم دید. آرون با پسر توماس مان(نویسنده برنده جایزه نوبل) در برلین با هم ایستاده و شب الماس یا کریستال را تماشا میکردند. آرون در کتاب صحنههای شب کریستال(شبی که تمام شیشههای مغازههای یهودیان را در برلین شکستند) را شرح داده و خاطرات خود را نیز از آن شب شروع میکند.
رفتن آرون به آلمان باعث میشود او با «ماکس وبر» و فلسفه آلمان آشنا شود و از آنجا پل زده و «توکویل» را کشفکند. او در کتاب «مراحل اساسی سیر اندیشه در جامعهشناسی» نخستین فردی است که «مونتسکیو» و «توکویل» را نیز در ردیف جامعهشناسان و بنیانگذاران جامعهشناسی قرار میدهد. همانطور که اشاره کردم کتاب «خاطرات ریمون آرون» شامل مباحثی در فلسفه، جامعهشناسی، تاریخ و تفسیر سیاسی است.
مخاطبان کتاب چه افرادی هستند؟ آیا مخاطبان عامتر نیز میتوانند خوانندگان این اثر باشند؟
بله تنها نکته این است که باید سطح تحصیلات خوانندگان در حد کارشناسی باشد. چرا که این کتاب پیچیده است و مسائل بسیار بسیار مهم انسانی را مورد توجه قرار داده است. به عنوان مثال در این کتاب موضوعاتی چون استقلال الجزیره، جنگ شش روزه اعراب و اسراییل ، ظهور اسراییل به عنوان یک کشور (با توجه به این که خود آرون یهودی بوده است)، «کیسینجر» ، سیاست آمریکا و دلار و جنگ ویتنام مطرح شده است. برای مثال «افیون روشنفکران» یکی از فصول کتاب است که در پاسخ به سارتر آمده و بیان میکند مارکسیسم افیون روشنفکران است! آرون با نشان دادن فرانسه و تاریخ فرانسه میگوید پیشگوییهای مارکسیسم مبنی بر این که جامعه مرتب به سوی سوسیالیسم و جلوس جامعه بیطبقه پیش میرود تمام حرف است. همانطور که اشاره شد این کتاب بسیار پر و پیمان است و من مطمئنم پس از من این کتاب خواهد ماند.
نظر شما