همکلاسام کز کرده بود گوشه کلاس و از پنجره بیرون را نگاه میکرد. پیشش رفتم و پرسیدم: «میخواهی این کتاب را با هم بخوانیم؟» نگاهی به کتاب انداخت و رویش را برگرداند. کتاب را روی میز گذاشتم تا بتواند تصویر روی جلدش را ببیند. دوباره پرسیدم: «دوست داری کدوم یکی از اینها تو باشی؟» به عکس روی جلد نگاه کرد. دستش را گذاشت روی دختری که فرق موهایش از وسط باز شده و روسری گلگلی سرش بود. با اینکه دلم میخواست خودم آن دختر باشم، دستم را گذاشتم روی آن یکی که روسری صورتی بر سر داشت و گفتم: «من هم این هستم». بعد هر دو خندیدیم. گفتم: «اسمش گلستان و ملستانه.» گفت: «من گلستان، تو ملستان!» و من یکی از داستانهای کتاب را خواندم.
کار هر روزمان شد. تا من را میدید سراغ کتاب را میگرفت. داستانهای زیادی خواندیم؛ قصه خرچنگ و مرغ ماهیخوار از «کلیله و دمنه»، فیلشناسی در تاریکی از «مثنوی»، نان و حلوای «سندبادنامه»، الاغ سواددار، میمون فضول و... . سال که تمام شد همکلاسیام دختر خوبی برای خانم معلم شد و هر بار به او میگفت: «آفرین دختر خوبم.» نمرههایش بالا و بالاتر رفت و خودش خوشحال و خوشحالتر شد. هیچکس نفهمید که مهدی آذر یزدی چطور با قصههایش تلخی را از دل همکلاسیام زدود؛ همانطور که از زندگی خودش زدوده بود؛ وگرنه ما کی میتوانستیم به دنیای مسحورکننده و خیالانگیز قصههای گلستان، کلیله و دمنه، مثنوی، مرزباننامه، سندبادنامه و قابوسنامه پا بگذاریم، سیراب شویم و قد بکشیم.
از آنروزها بسیار گذشته است. از خودم میپرسم چرا کتابهای او قدیمی نمیشوند؟، چرا هنوز کودکان از خواندنشان لذت میبرند؟، چرا قصهگویان هنوز برای انتخاب قصه سراغ کتابهای او میروند؟
اهمیت تداوم فرهنگی و نگهداری میراث ادبی گذشتگان، آذریزدی را بر این داشت تا قصهها را هم از نظر زبانی و هم ایجاد کشش منطقی در رویدادهای داستان به گونهای بازنویسی کند که برای مخاطبان خود داستانی ماندگار و جذاب فراهم آورد. تنوع در انتخاب قصهها چه از لحاظ محتوا و چه قدمت آثار ادبی و در نظر گرفتن هر سلیقهای، موجب ماندگاری آثار اوست؛ به طوریکه میتوان او را مهمترین، جدیترین و اثرگذارترین شخص در بازنویسی و بازآفرینی قصههای کهن و ادبیات دیروز برای کودکان دانست.
او با دستچینی از درخت تناور ادبیات در سبد «قصههای خوب برای بچههای خوب» در روزگاری که آموزش عمومی در حال فراگیری بود، توانست خواندنیِ دیگری جدای از درس فراهم کند. اثری که با افزودن پیامهای اخلاقی متناسب با روزگار خود، راز بهتر زیستن را آموزش و توسعه داد و راهنمای دیگر نویسندگان و بازآفرینان پس از خود شد تا به آثار مکتوب داستانی غنا بخشند.
نظر شما