کتابِ «تغییر و تحولِ نظام آموزش در کردستان اردلان» از مشروطه تا انقراض قاجاریه، میتواند قدم مفیدی برای رفع این کاستی بهشمار آید. بهنظر میرسد که علیرغم تمامی تفاوتهای جغرافیایی و فرهنگی، تفاوتی ماهوی میان آنچه در این زمینه در مرکز شکل گرفت با سیر تغییر و تحولات در منطقه پیرامونیای همچون کردستان اردلان در تحقق یکی از مهمترین ابزارهای نوسازی کشور در یک چنین برهه تاریخی مهمی، مشاهده نمیشود.
عواملی که به گسترش آموزش جدید به طبقات و گروههای مختلف اجتماعی در ایران در دهههای منتهی به انقلاب مشروطیت و طی دو دهه پس از آن یعنی تا روی کار آمدن حکومت پهلوی منجر شد شناخته شده هستند و هم ساختارهای عینی و ذهنیای که در دورههای مختلف بهویژه در آغاز کار همچون مانعی در مقابل این گسترش عمل کردند مباحثی آشنا در تاریخنگاری اجتماعی در ایران. اما مطالعات در این زمینه همانند بسیاری از زمینههای دیگر در مناطق پیرامونی با کاستیِ چشمگیری روبهرو بودهاند. از این رو کتابِ «تغییر و تحولِ نظام آموزش در کردستان اردلان» از مشروطه تا انقراض قاجاریه، میتواند قدم مفیدی برای رفع این کاستی بهشمار آید. بهنظر میرسد که علیرغم تمامی تفاوتهای جغرافیایی و فرهنگی، تفاوتی ماهوی میان آنچه در این زمینه در مرکز شکل گرفت با سیر تغییر و تحولات در منطقه پیرامونیای همچون کردستان اردلان در تحقق یکی از مهمترین ابزارهای نوسازی کشور در یک چنین برهه تاریخی مهمی، مشاهده نمیشود. امری که از کشوری بودن علاقهمندی به آموزش نوین در ایران در دوران مورد مطالعه حکایت میکند.
مقارن استقرار سلطنت قاجار، بر منطقه کردستان فعلی و بخشهایی از کرمانشاه و همدان کنونی، خاندان کنونی و متنفذ اردلان سلطه داشتند که سابقه حکمرانی آنان به دورههای پیش از حکومت صفویه باز میگشت. کردستان در عهد قاجار یکی از ولایات مهم ایران به شمار میآمد وخود مشتمل بر هفده تا هیحده بلوک حاکمنشین بود که همگی از نظر سیاسی تابع والینشین سنندج بودند. والی اکثر حکام این بلوکات را خود والی از میان وابستگان ونزدیکانش انتخاب میکرد. حکمرانان اردلان جهت تسهیل اداره امور حوزه حکمرانیشان، دارای ساختار و تشکیلاتی خاص بودند که چندان با نمونههای مرکزی تفاوت نداشت. در این ساختار علاوه بر والی و وابستگانش، چندین خاندان دیگر نیز ذی نفوذ بودند. والیان که همواره مشروعیت سیاسی خود را از حکومت مرکزی دریافت میداشتند، دارای کارکردهای مهمی در زمینههای نظامی، اقتصادی، مرزبانی برای دولت مرکزی بودند.
مادامی که ولات اردلان از این کارکردها در راستای تحقق اهداف دولت مرکزی بهره میگرفتند، حاکمیت سیاسی آنان بر قلمروشان تأیید میگردید. لذا میتوان به این نتیجه رهنمون شد که همواره روابطی متقابل و دو سویه بین آنها با دولت مرکزی وجود داشته که مهمترین نفع آن به دولت مرکزی باز میگشت. آنها به عنوان تنها واسطه دولت مرکزی با اتباع قلمرو خود موظف به جمعآوری مالیاتها در محل و فرستادن به موقع آن به دربار بودند. علاوه بر این، اعزام نیرو چه به منظور سرکوب شورشهای داخلی و چه شرکت در نبردهای خارجی در صیانت از تمامیت ارضی و حفظ نظم و آرامش داخلی قلمرو از دیگر وظایف آنها بود.
در نهایت والینشین اردلان با توجه به اهمیت و موقعیت استراتژیک و مهمی که در مرزهای ایران داشت برای حکومت مرکزی حائز اهمیت بود آنان با اختیارات داخلی قلمرو خویش و با توجه به ضرورتهایی که احساس میکردند با تأسی از حکومت مرکزی و متناسب نیاز درونی، ساختار سیاسی، نظامی و اقتصادی در درون قلمرو کوچک خویش پدید آوردند که تابع و نمونه کوچکی از ساختار قدرت مرکزی در برابر قدرتهای پیرامون بودکه تا پایان حکومت والینشین اردلان در تأمین امنیت داخلی قلمرو والیان و حفظ حدود و ثغور مرزهای غربی کشور و ارائه کارکردهای چندگانه به حاکمیت مرکزی نقش مؤثری ایفا کرد. باتمام این تفاسیر و علیرغم کارکردهای مهم والی نشین اردلان برای دولت مرکزی در راستای سیاستهای توسعهطلبانه قدرت مرکزی در عهد ناصری و تمایل به ادغام قدرتهای بومی در حاکمیت متمرکز، در اوج سلطه و سلطنت استبداد عصر ناصری قاجارها در نهایت توانستند در جهت تقویت حکومت متمرکز واحد به حیات سیاسی حکومت اردلان در سال 1284 ﻫ.ق خاتمه دهند.
انتشارات شیرازه کتاب ما «تغییر و تحول در نظام آموزش کردستان اردلان» تالیف پرستو مظفری را در 439 صفحه و به بهای 280 هزار تومان را به چاپ رساند.
نظر شما