در بررسی کتاب «نظریه مقاومت در مشروطه ایرانی» بیان شد؛
فرایند تاریخی تحول در مفهوم مقاومت با گذار از سدههای میانه تاریخ ایران و ورود به دوران جدید
کتاب «نظریه مقاومت در مشروطه ایرانی» تلاشی است برای توضیح فرایند تاریخی تحول در مفهوم مقاومت و سرنمونی نظریهای نوآیین برای آن با گذار از سدههای میانه تاریخ ایران و ورود به دوران جدید.
این تحول در نظریه و مفهوم مقاومت که مبتنی بر تعاریف نوآیین از مفاهیمی مانند انسانیت، آزادی، برابری، عدالت و حق صیانت از ذات بود، دستاورد فکری و فرهنگی گرانمایهای برای جامعه مدنی ایران به ارمغان آورد. کتاب «نظریه مقاومت در مشروطه ایرانی» تلاشی است برای توضیح فرایند تاریخی تحول در مفهوم مقاومت و سرنمونی نظریهای نوآیین برای آن با گذار از سدههای میانه تاریخ ایران و ورود به دوران جدید.
عارف مسعودی در نشست بررسی و نقد کتاب «نظریه مقاومت در مشروطه ایرانی» که از سوی انجمن علمی مطالعات صلح و با همکاری موزه تصاویر معاصر برگزار شد، گفت: مسئله کتاب نظریه مقاومت است؛ برای فهم نظریه مقاومت باید انواع آن را دستهبندی کنیم. به لحاظ تاریخی شاهد شکلهایی از مقاومت نظیر قیام یا انقلاب و مقاومت منفی بودهایم و مقاومتی نیز داریم که در دوره مشروطه در ایران شکل گرفت که متاثر از جریانهای فکری در اروپا بود.
وی بیان کرد: البته این مقاومت در آن دوره به شکل نظریهای منسجم ظهور نمیکند. از این نوع مقاومت با عنوان مقاومت حقوقی یاد میشود و کتاب این بحث را در تاریخ اندیشه سیاسی ایران دنبال میکند. به دلیل اینکه نظریه مقاومت در اندیشه سیاسی اروپایی سابقه دارد، دو فصل از کتاب به ریشهشناسی این مفهوم اختصاص داده شده است.
او ادامه داد: در واقع نظریه مقاومت پاسخی بود به بحران دوران مدرن در اروپا. در ابتدای این دوره شاهد جنگهای بسیار خونین مذهبی بودیم. پس از این جنگهای تکاندهنده، مسئله اصلی متفکران اروپایی این بود که چگونه میتوان بر اساس قانون طبیعی برای استقرار صلح پایدار در یک اجتماع سیاسی، به سنتزی میان اصل پاسخگویی حکومت و حق طبیعی شهروندان برای مقاومت در برابر حکومت خودکامه رسید.
این بحث ابتدا در میان هوگوناتها یا کالوینیستهای فرانسوی شکل میگیرد. صورتبندی دقیقتر آن در رساله مهم گروسیوس مدون میشود و در ادامه این مسیر هابز و لاک به این مسئله میپردازند. مسئله اساسی اندیشه سیاسی اروپایی چگونگی دستیابی به جامعهای عاری از خشونت بود.
برپایی حکومتهای مشروطه بر اساس قوانین اساسی
مسعودی گفت: استراتژی این متفکران این بود که با استفاده از یک جعل مفهومی در قالب حقوق، مقاومت را از فاز براندازانه وارد فازی پیشگیرانه کنند و بر اساس آن به تضمینی برای صلح پایدار برسند. پرسش این متفکران یافتن راه حلی بود برای تنظیم مناسبات میان سه موضوعِ خشونت سیاسی، حق صیانت از ذات و اصل پاسخگویی حکومت. فرض بنیادین این دوره این بود که هر اجتماع سیاسی ابتدا باید مدنی و عاری از خشونت باشد و به صلحی بر مبنای قرارداد رسیده باشد.
وی بیان کرد: بر همین اساس هابز و لاک ممنوعیت استفاده اشخاص حقیقی از زور را بدل به شرط تشکیل هر اجتماع سیاسی میکنند. در اندیشه هابز حق صیانت از ذات به حوزه خصوصی منتقل شده است و افراد از خودشان میتوانند دفاع کنند اما حق دفاع از دیگری را ندارند. اما در اندیشه لاک این صورتبندی تغییر میکند و این حق عمومیتر میشود؛ او از مفهوم حق صیانت از بشر استفاده میکند که بنیانی برای انقلاب و دفاع از دیگری فراهم میکند. بر این اساس انقلاب حقی است که مردم به خودشان برمیگردانند. یکی از دقیقترین تبیینها در این زمینه را در نوشتههای علامه نایینی میبینیم.
مسعودی در تعریف نظریه مقاومت گفت: با برپایی حکومتهای مشروطه بر اساس قوانین اساسی یا نظامنامههای حقوقی و به واسطه مکتوبشدن آنها، حقوق شهروندان با تدابیر قانونی قابل اعمال خواهد بود. یعنی وقتی حاکمی منافع شهروندان را به خطر بیندازد، آنگاه هر یک از شهروندان حق مقاومت در برابر خودکامگی را خواهند داشت. در اینجا مفهوم پارلمان و نظام نمایندگی وارد میشود و ابتدا باید در پارلمان به این مسئله رسیدگی شود و پادشاه مورد پرسش قرار بگیرد. طبق اندیشه لاک اگر مردم در پارلمان به نتیحه نرسند میتوانند از حق انقلاب استفاده کنند.
نتیجه این بحث برای صلح پایدار این است که در دورهای اندیشمندان به این نتیجه رسیدند که به جای شورش مداوم باید قراردادی ایجاد شود که بر مبنای آن اصلی برای بازخواستکردن حکومت به وجود بیاید. صلح در دوره جدید توافقی است که در آن افراد برای یکدیگر حقوقی قائل هستند. در دوره مشروطه نیز در رسالههایی به این اندیشه اشاره شده است.
مولف از تصور کلاسیک از تاریخنگاری عبور کرده است
در ادامه احمد بیگلری، عضو هیات علمی دانشگاه اراک به بیان نکات انتقادی خود پرداخت و گفت: این کتاب به لحاظ علمی اثری استاندارد است و میتوان از آن به عنوان الگویی برای تحقیق یاد کرد. بخش روششناسی اثر نیازمند توضیح بیشتری است. در فصل دوم کتاب از ارجاعات کمتری استفاده شده است و در فصل چهارم نیز ارجاعات به منابع دست اول میتوانست بیشتر باشد.
او در ادامه اشاره کرد: دکتر مسعودی در این اثر از تصور کلاسیک از تاریخنگاری عبور کرده و با استفاده از اندیشههای کوزلک و اسکینر از رویکرد دیگری استفاده کرده است. پرداختن به زمینههای زبانشناسانه میتواند مباحث کتاب را عمیقتر کند.
صلح بر اساس سازش صورت نمیگیرد
سپس فرزاد نعمتی پژوهشگر و روزنامهنگار به ارائه بحث خود پرداخت: صورت مسئله مقاومت در سطح کلانش آن «نه»ای است که قرار است ابراز شود و در این کتاب نیز به نوعی به همین بحث پرداخته شده است. سیاست یعنی حفظ، تداوم و کنترل قدرت.
قدرت همواره میل به مطلقشدن دارد و تناقض سیاست نیز در همین است که وقتی به آخرین حد از مطلقبودن خود میرسد دچار اضمحلال میشود. در سیاست با هیچ وضعیت قطعی و یقینیای روبهرو نیستیم زیرا سیاست عرصه تصمیمگیری است و نه نظریهپردازی. سیاست همواره منوط به شرایط انضمامی است.
او به این نکته اشاره کرد: به نظر میرسد که پیش فرض کتاب این است که صلح قرار است از درون مقاومتی حقوقی و مدنی بیرون بیاید اما اگر بخواهیم تفسیری سیاسی از سیاست داشته باشیم شاید بتوان به شکل دیگری به این مسئله نگاه کرد.
وجه دیگری از سیاست ستیز است و متفکری که به خوبی به این مسئله اشاره میکند ماکیاولی است؛ او میگوید که صلح بر اساس سازش صورت نمیگیرد بلکه از طریق ستیز ایجاد میشود. سیاست به دنبال خیر جمعی است اما چیستی این خیر جمعی از خلال ستیزها در جامعه شکل میگیرد.
نظر شما