سلمان امین در کتاب «تهران» که با عکسهای رامتین فیروزیان همراه است نگاهی به گوشههایی از نمادها، دغدغهها و چالشهای ساکنان پایتخت دارد.
فصل دوم «خانه خانه توست» نام دارد که در آن نویسنده به مفهوم خانه و تغییر شکل زندگی شهری در تهران اشاره کرده است: «نمیدانم این عبارت مضحک فرهنگ آپارتماننشینی ابتکار چه کسی بود کار هرکه بود خودش حتما باید خیلی شرمگین باشد. با گذشت دههها از آپارتماننشینی هیچکس به درستی نمیداند این فرهنگ دقیقا چه کوفتی هست؟»
فصل سوم نیز «پیادگی» است و نویسنده به روایتی از پیادهروهای تهران پرداخته و درباره شبکردی اینگونه نوشته: «پرسهزدن در ذات خود عملی است شبانه. اما نباید آن را با شبگردی اشتباه گرفت. تهران بریا شبگردی شهر مناسبی نیست. اگر توریستی بی خبر از همهجا بعد از نیمهشب در یکی از بلندیهای شهر بایستد آن را غرق در نور و زندگی میبیند.»
فصل چهارم «راز شهر بیمهراز» است که در آن گوشهای از بناهای مهم تاریخی معرفی شده: «برج آزادی در 1349 ساخته شد. با نام شهیاد که لابد یاد و نشانی باشد از شاه وقت. دیری نپایید که این به ضد خود بدل شد. این برج شد سمبل آزادی از همان که میخواست در یادها بماند.»
در فصل پنجم تهران «گرگ دهنآلوده یوسف ندریده» دانسته شده و آمده است: «تمرکز حداکثری تهران را به مکانی منحصربهفرد تبدیل کرده. جایی که بیشترین امکانات، بیشترین جمعیت و بیشترین گردآمدگی سیاست و اقتصاد را در خود داشته باشد، خودبهخود به مکانی ترسناک بدل میشود. هر اتفاق طبیعی مثل سیل و زلزله یا هر رخداد عمده سیاسی در این شهر میتواند نظم سرزمینی برساخته بر مدار تهران را بر هم بریزد.»
نویسنده در فصل ششم نیز از تهران به عنوان «شهر هزار دروازه» یاد کرده و نوشته است: «این پوستانداختنهای مدام حالا بخشی از هویت تهران است. مثل رودی که گفتهاند نمیتوان دوبار در آن پاگذاشت.»
فصل آخر نیز «بیجهان» است که نویسنده در آن به روایت زندگی تا مرگ یک قاتل به نام بیجه پرداخته که چندین کودک بیگناه را به قتل رساند و سرانجام خود نیز اعدام شد: «بیجه حالا دیگه نیست. رفت ببینه اون ور چی واسهش قلم زدن. اون بچهها هم که رفتن زیر خاک. خدا رحمت کنه. اما غم اون بچهای که از زیردست بیجه فرار کرد مثل خوره افتاده به جونم.»
نشر چشمه کتاب «تهران؛ هفت روایت از پایتخت بیراوی» را در 159 صفحه و قیمت 110 هزار تومان عرضه کرده است.
نظر شما