- زبان کتاب کودک چقدر و چرا مهم است؟
اگر ما دچار شعارزدگی نشویم، به عقیده من زبان کتاب کودک اهمیت خیلی ویژهای دارد که متأسفانه گاهیوقتها مراعات نمیشود. میگویند کسی که میخواهد کار کودک انجام دهد، حتما گذشته از اینکه روانشناسی کودک را میداند، باید دایره واژگان او را بداند؛ حتی این دایره واژگان برای گروههای سنی مختلف خردسال، کودک و نوجوان متفاوت است؛ چرا که اصلیترین مسئله همین است. در ادبیات بزرگسال با دایره واژگان خیلی وسیعی مواجه هستیم و به خاطر همین راحتتر کار میکنیم و مینویسیم؛ اما دایره واژگان فهم کودک خیلی محدود است و به همین دلیل هم کار برای نویسندگان بسیار سخت میشود. نویسنده کتاب کودک مانند مجسمهسازی است که ملات محدودی دارد و باید با همان ملات، بهترین مجسمه را بسازد. متأسفانه گاهیاوقات رعایتنکردن دایره واژگان باعث میشود، متنی نوشته شود که خیال میکنیم مناسب کودک است؛ درصورتیکه بزرگسال است.
طبق تجربه کاری که در مجله داشتهام، خیلی از مواقع مطالبی به دست ما میرسید که نویسنده داستان کودک نوشته بود و مطلب را به عنوان کار کودک برای ما ارسال میکرد؛ درصورتیکه دایره واژگان متن مناسب کودک نبود و برای بزرگسال بود. همین موضوع باعث دلزدگی کودک و انسنگرفتن او با مطلب میشود.
- اگر نویسنده یا مترجم به عمد یا غیرعمد زبان ویراستاری را رعایت نکند؛ آیا ویراستار حق دستبردن در متن را دارد؟
امروزه کار ویراستار کتاب کودک، بسیار سخت است؛ چراکه گاهیاوقات برای کودک مطالبی نوشته میشود که در آن زبان رعایت نشده است. به عقیده من ویراستار تا حدی حق دستبردن در متن را دارد که مطلب برای فهم کودک آسان شود؛ یعنی ما نمیتوانیم یک متن خواندنی را همینطوری دست کودک بدهیم که بخواند؛ بلکه ویراستار باید هنرمندی خودش را نشان دهد و زبان متن را نرم و متناسب کند. به نظر من اگر نویسندهای نتواند اصول نوشتن برای کودک را رعایت کند، باید حتما ویراستار به او کمک کند تا آن مطلب خواندنی و جذاب شود. ویراستار میتواند تا حد زیادی در مطلب دست ببرد.
- شما تجربه کار در نشریه بزرگسال و نشریه کودک و نوجوان دارید؛ آیا تفاوت زبان یا نوع نگارش در این دو فضا وجود دارد؟
به صورت کلی یک خطر، مسئله ویراستاری را تهدید میکند. طی مدتی که من سردبیر نشریههای مختلف بودم موضوعی برایم بسیار عجیب بود و آن هم ماجرای رسمالخط بود. در مجلههای کودک و نوجوان یک نوع رسمالخط داریم و در مجلههای بزرگسال آن رسمالخط کاملا عوض میشود! این خیلی بد است. وقتی که کودک از کودکی نوشتن را یاد گرفته، آن نوع نوشتن، ملکه ذهن او میشود؛ چطور میشود که وقتی کودک پا به سن جوانی و بزرگسالی میگذارد، این رسمالخط و نوع نوشتن عوض میشود؟ به عقیده من درباره این موضوع باید کارشناسان صحبت کنند و تحلیلی ارائه دهند که این رسمالخط یککاسه شود.
- ممکن است بچهها لحن متن ویراستاریشده و کتابی را دوست نداشته باشند؛ آیا باید با خواسته آنها جلو برویم یا نه؟
این خیلی طبیعی است که کودک نوشتن به صورت عامیانه را میپسندد بهخصوص در شعر؛ اما ما نباید به این موضوع خیلی توجه کنیم بلکه باید زمینه را برای کودک آماده کنیم که در بزرگسالی به مشکل نخورد و بتواند متن را راحتتر بخواند. بنابراین حتما باید متن ویراستاری شود. نباید در بحث ویراستاری سلیقه کودک را در نظر بگیریم؛ چون اگر این کار را انجام دهیم قطعا کودک در بزرگسالی به مشکل برمیخورد. در بعضی از مواقع که به عنوان داور هستم یا قرار است درباره کاری نظر دهم، میبینم که بسیاری از داستانهایی که به قلم نویسندههای نوجوان و تازهکار نوشته شده، به زبان محاوره است؛ چون به این نوع نوشتن، عادت کردهاند. بنابراین آموزش زبان به بچهها از زمان کودکی شروع میشود و باید ویراستاری کتاب رعایت شود.
- آیا به ویراستار تخصصی کتاب کودک نیاز داریم یا نه؟ چرا؟
قطعا نیاز داریم. ما نیاز داریم که ویراستارهای تخصصی کتاب کودک تربیت شوند. من حس میکنم ویراستاری کتاب کودک، یک کار کاملا تخصصی است؛ البته ناگفته نماند که در حال حاضر میبینم بعضی از ناشرها، گروهی به عنوان ویراستار تخصصی کتاب کودک دارند؛ اما این تنها کافی نیست و ما نیاز داریم نسلی را پرورش دهیم که کارشان ویراستاری کتاب کودک باشد؛ چون برای آینده بچهها لازم است.
- مهمترین آسیبی که یک متن ویراستارینشده به کودک میزند، چیست؟
مسلما وقتیکه کودک یک متن بدون ویراستاری را میخواند، دلزده میشود. اگر متن سالم و مفهوم نباشد، کودک از متن کتاب بدش میآید و دلزده میشود؛ لازم به ذکر است کودک نهتنها از آن متن بلکه کلا از ادبیات دلزده میشود. بنابراین ما باید توجه کنیم متنی را که کودک میخواند، متن کاملا سالمی باشد که همین موضوع کار را برای نویسنده سخت میکند.
به نظر من نوشتن برای کودکان خیلی خیلی سختتر از نوشتن برای نوجوانان و بزرگسالان است و به همین اندازه هم کار ویراستار ارزش پیدا میکند و لازم است که حتما ما ویراستار تخصصی کتاب کودک تربیت کنیم. نمیدانم که کلاسهای ویراستاری هست یا نه؟ ولی جای چنین کلاسهایی خیلی خالی است. برگزاری کلاسهای ویراستاری تخصصی کودک کمک میکند که ویراستارها هم از این بلبشویی که با آن مواجه هستند، خارج شوند و هم ماجرای ویراستاری یککاسه شود. وجود ویراستار تخصصی کتاب کودک به نفع ناشر و نویسنده است. منتها ممکن است ویراستاری تخصصی کتاب کودک هم یک خطر داشته باشد و آن هم این است که ویراستار نثر نویسنده را تغییر دهد؛ به عنوان مثال نویسنده داستان طنز مینویسد و ویراستار چون آشنایی با کار طنز ندارد، کلا متن را تغییر میدهد.
- در مدت تجربه شما، آیا روند ویراستاری متون کتاب کودک بهبود داشته است؟ یعنی متنها به سمت اصولیشدن پیش رفتهاند یا نه؟
صددرصد روند ویراستاری کتاب کودک، رو به بهبود بوده است. این همه درباره مشکلات و ضعف ویراستاری کتاب کودک صحبت کردیم، باید از پیشرفتهایمان هم بگوییم. ما مخصوصا در این هفت یا هشت سال گذشته خیلی پیشرفت کردهایم. زمانی بود که اصلا ویراستاری معنی نداشت یا اگر کار نویسندهای ویراستاری میشد، ناراحت میشد؛ ولی امروزه ویراستاران خیلی آرامآرام به نویسندهها نزدیک میشوند و کاری گروهی انجام میشود. خیلی از نویسندهها اصرار دارند که کارشان ویراستاری شود. در گذشته حتی نویسنده توصیه میکرد که کارم ویراستاری نشود؛ اما امروزه ویراستاری متنهای کتابها رو به تخصصیشدن پیش میرود. ممکن است منِ نویسنده متنی را بنویسم که پُر از ایراد ویراستاری باشد و ویراستار اگر متخصص این کار باشد، کمکی واضح به نویسنده میکند.
البته ناگفته نماند که ویراستار نباید کار را سلیقهای انجام دهد. به عنوان مثال منِ نویسنده از یک کلمه در متن استفاده کردم که دوست داشتم از آن کلمه استفاده کنم؛ اما ویراستار چون سلیقهای عمل کرده، کلمه را به یک کلمه دیگری که هممعنی با کلمه قبلی بوده، تغییر داده است؛ یعنی از کلمه دیگری با معنی یکسان اما با شکل ظاهری متفاوت استفاده کرده است. اگر ویراستار با متن به صورت علمی برخورد کند هم به ناشر کمک کرده است و هم به نویسنده و هم به مخاطب کودک.
نظر شما