قم- هر صنفی از مردم و هر گروهی از بشر، به مقتضای حرفه و شغل خویش، باید با زیرکی و فطانت، توشه خویش از سیره موفقیت آمیز پیامبر (ص)بر گرفته و شاهکلیدِ موفقیتهای پیدرپی و جاودانی و جهانی پیامبر(ص) که همان «حُسن اخلاق» باشد را در ثانیه به ثانیه لحظات رسالت شرعی و شغلیِ خود به کار گیرند.
گرچه دور از ادب است که بشریت بیمعرفت نسبت به شخصیت والای عصاره هستی و خلقت، حضرت ختمی مرتبت، بخواهد درباره آن والاجناب، حتی کلمهای عرض کند؛ اما چه کنیم که به شدت محتاج سخنگفتن از آن حضرتیم تا روح خود را جلا دهیم و به برکت ذکر نام او، دنیایمان معطر به معنویت و صفا و صمیمیت گردد.
سخن به ذکر تو آراستن مراد این است
که پیش اهل هنر منصبی بُوَد ما را
وگرنه منقبت آفتاب معلوم است
چه حاجتست به مشاطه ، روی زیبا را
به همین مناسبت عرض میکنیم که: قرآن کریم، این کتاب آسمانی و جاودانی، در چند موضع، رمز موفقیت آن حضرت در انجام رسالت الهی و محبوبیت بین مردم را، اخلاق نیک پیامبر(ص) معرفی کرده و مدال افتخارآمیز «إنَّکَ لَعَلی خُلُق عَظیم» را شایسته وجود گرامی آن حضرت دانسته است.
هر صنفی از مردم و هر گروهی از بشر، به مقتضای حرفه و شغل خویش، باید با زیرکی و فطانت، توشه خویش از سیره موفقیت آمیز پیامبر(ص) بر گرفته و شاهکلیدِ موفقیتهای پیدرپی و جاودانی و جهانی پیامبر(ص) که همان «حُسن اخلاق» باشد را در ثانیه به ثانیه لحظات رسالت شرعی و شغلیِ خود به کار گیرند، تا میوه موفقیت و ثمره محبوبیت، از این شجره طیبه برچینند.
از میان همه اقشار و اصناف، نویسندگان که رسالتی همچون رسالت انبیا و پیامبران بر عهده دارند، خویشتنِ خویش را باید نزدیکتر به این سیره حسنه نمایند و برای موفقیت در رسالت الهی خویش در هدایت ابناء بشر و رهنمایی انسانها به سوی سعادت و خوشبختی، خود را به زیور اخلاق نیک محمّدی بیارایند.
در این نوشتار کوتاه که از نظر معنا بسی بلند است، در پیِ آنیم تا با نیم نگاهی متبرّکانه به مؤلّفههای اخلاق نیک نبوی، رسالت الهی نویسندگی را معطّر به عطر خوش خُلقی محمدی نماییم و جانهای تشنه اهل مطالعه و کتابدوستی را از جام کلماتِ مزیّن به اخلاق کریمانه خاتم پیامبران، سیراب نماییم.
در گام اول، یک نویسنده در رسالت دینی و اخلاقی خود، به مانند رسول رحمت و نبی حکمت ، حضرت ختمی مرتبت، آیه شریفه اخلاقی « ما یلفظ من قول إلا لدیه رقیب عتید » را آویزه گوش کرده، و لحظهای از فرشته «رقیب» و همراهش «عتید» غفلت نمیکند.
قلم که به دست میگیرد، میداند که نگهبانانی از سوی پروردگار جهانیان، مأمورند بر ثبت کلمه کلمه او در کارنامه اعمالش که در روز موعود ، چونان صفحاتی از کتاب، همه آنها را در محضر الهی، حاضر میبیند ؛ پس بی گُدار به آب نمیزند و آنچه مینویسد، همهاش خیر است و نیکی و مهر و محبت و فراخوانی به سوی خدا و خوشبختی ابدی و جاودان.
گام بعدی که نویسنده باید از سرچشمه اخلاق و ادب نبوی، جام خویش را لبریز نماید، «سخن به مقتضای فهم» است. او که رسول مهربانی بود و زبانی معجزه گر در دهان مبارک داشت و میتوانست به طور خارق العاده، معارف و آموزهها را به اندیشهگاه فهم مخاطب وارد سازد، خویشتن را مقیّد به این کرده بود که جز به مقتضای اندیشههای مردم با آنان سخن نراند که در وادی انکار و اعجاب وارد نشوند .
خلق نیکوی دیگری که نویسندگان حقیقتجو و رسولان قلم ، از رسول جهانی اسلام باید فرا گیرند، نرمخویی و نرمگویی است که به مقتضای آیه « وَلَو كُنتَ فَظًّاً غَليظَ القَلبِ لَانفَضّوا مِن حَولِكَ » شیوه پیامبری بود و حضرت رسولِ مهربانی، در حدّ کمال، به آن آراسته؛ که این شیوه، عرب جاهلی را به راه هدایت و کمال آورده؛ چه برسد به کتابدوستانِ فرهیخته دنیای مدرن امروزه؛ که اگر از رسولان قلم، خوشگفتاری و نیکگویی ببینند، شیفته آنها و نوشتههایشان شده و درمانِ دردهای خویش را جز از میان آن کلمات و واژگان، جستجو نخواهند کرد.
در میان برجستگیهای اخلاقِ نیک محمّدی، دفاع از مظلوم، چنان درخشان است که هر ظالمی از آن، هراسان و هر مظلومی، شیفته پناهندهشدن به آستان فرشتهپاسبان رسول مهرورزی است. آهِ مظلومان، قلب او را رنجور میکرد و خواب را از چشمان مبارکش میرُبود. در دفاع از حقّی که از ستمدیدگان پایمال شده، لحظهای درنگ نمیکرد و از آنچه در توان داشت، در بازستانی حقّ مظلومان، دریغ نمینمود.
آن حضرت با همین شیوه خداپسندانه، همین رسالت را بر رسولان قلم و سفیران نویسندگی، فرض و واجب نموده تا با ترکیب واژهها، حقّ بستانند و ظالم را بر زمینِ مسکنت و بدبختی بزنند و مظلوم را از فرش بر عرش، از کوخ به کاخ و از حضیض ذلّت به اوج عزّت برسانند.
از دیگر نیکاخلاقیهای آن رسولِ رحمت، رویارویی با دشمنانِ اندیشه و ناپاکانِ وادیِ عقل، به شیوه «جدالِ احسن» بود. او که خویش را به زینت دستورات قرآنی مزیّن کرده بود، به اهل قلم و پیامرسانان خوبی و نیکی، با عمل خویش، یاد داد که با دشمنان اندیشه، «بالّتی هی أ حسن» رفتار کنند و هرگز دهان به شتمگوی و کلمات ناسزای انسانیت که دور از ادب بشری و آداب مسلمانی است نگشایند؛ که این راه اگر پی گرفته شود، چنان دشمنان لجوج را به دوستانی صمیمی و جاننثار مبدّل نماید.
این بود چند قطرهای از اقیانوس بیکرانِ اخلاقِ نیک رسولِ مهربانی و مهرورزی، که گرچه اندک بود؛ اما همین چند قطره نیز میتواند جرعهای شود به کام خشک شدهی جانهای قحطیزدهمان و آن را از مرگ خاموشِ بی اخلاق ، نجات بخشد و توفیق سیر در مسیر اخلاق محمّدی نصیبمان سازد.
نظر شما