سرویس تاریخ و سیاست خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): بررسی سیره و اندیشه سیاسی امام (ره) میتواند به شناخت مسیر صحیح ادامه حیات سیاسی نظام جمهوری اسلامی کمک شایانی کند. افزون بر این با توجه به اینکه هر نظام سیاسی دارای مخالفان و موافقانی است، شناخت نحوه رفتار با مخالفان آن نظام سیاسی بر مبنای تفکرات بنیانگذارش، دارای اهمیت است. کتاب «رفتار با مخالفان (بررسی اندیشه سیاسی و سیره عملی امام خمینی ره)» تألیف علی خضریان، فعال سیاسی و رسانهای از سوی مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است. با خضریان در این باره گفتوگو کردهایم که در ادامه میخوانید:
آقای خضریان در مقدمه کتاب گفتهاید که این کتاب پژوهشی است که بهعنوان پایاننامه مقطع کارشناسیارشد علوم سیاسی انتخاب کرده بودید. لطفاً در ابتدا شرحی در این باره ارائه بدهید.
این کتاب با تقسیمبندی مخالفان به سازماننیافته و سازمانیافته و بررسی مصادیقی چون مهدی هاشمی، محمدکاظم شریعتمداری، حسینعلی منتظری، سازمان مجاهدین و نهضت آزادی، پاسخ علمی و منقح برای این سوال پیدا کند که اصول و شیوه حاکم بر «رفتار با مخالفان» در گفتمان سیاسی امام خمینی (ره) چیست؟
بله این پایاننامه با راهنمایی دکتر سیدعلی میرموسوی انجام شد که در دانشگاه مفید قم از آن دفاع کردم. در این پژوهش با تمرکز بر این موضوع به بررسی اندیشه و سیره سیاسی امام خمینی (ره) در مواجهه با مخالفان پرداخته و تلاش کردهام با پژوهش در سه پرسش
۱- جایگاه مخالفت و اعتراض سیاسی در اندیشه سیاسی امامخمینی (ره) چیست؟
۲- سیره سیاسی امام خمینی (ره) در برخورد با مخالفان میانهرو، اصلاحطلب و سازماننیافته چگونه بوده است؟
۳- سیره سیاسی امامخمینی (ره) در برخورد با مخالفان و اعتراض سازمانیافته در برابر نظام جمهوری اسلامیچگونه بوده است؟
پاسخ علمی و منقح برای این پرسش پیدا کنم که اصول و شیوه حاکم بر «رفتار با مخالفان» در گفتمان سیاسی امامخمینی (ره) چیست؟
این پژوهش از نوع پژوهشهای کیفی بوده و با متون، مفاهیم، تعاریف، واژهها، معانی و ویژگیهای رفتاری امامخمینی (ره) سر و کار دارد.
تفاوت در اندیشهها، تفکرات و تمایلات در میان افراد هر جامعه، امری معمول است. در ارتباط بین افراد جامعه با حکومت، گروههای موافق و مخالفی وجود دارند که با برخوردهای متفاوت حکومت روبهرو میشوند. صرفنظر از انگیزه مخالفتها و چرایی آنها، نحوه رفتار حکومت با گروههای مخالف در جوامع، قابلبررسی است. طرح سؤال پیرامون نوع رفتار حاکمان با مخالفان، از سؤالات اساسی اندیشه سیاسی است.
در واقع بخشی از متون دانش سیاسی محصول پرسش و پاسخ دانشمندان و متفکران سیاست به این پرسش است. این مسئله در جهان اسلام بهخصوص پس از تشکیل حکومت در صدر اسلام -که منجر به بروز نمونههای تاریخی رفتار حاکمان اسلامیبا مخالفان شد- باعث ایجاد الگوها و نمونههایی از انواع مواجهه حاکمان و حکومتهای داعیهدار حکومت اسلامیشد. به دلیل تعدد تفاسیر و انتخاب «مصادیق متعدد»، نوع رفتار با مخالفان همچنان متفکران سیاسی را به خود مشغول و نتایج متفاوتی را حاصل کرده است تا آنجا که میتوان گفت تعدد تفسیر و رفتار، منجر به شکلگیری جریانهای فکری و سیاسی متعددی در سطح جهان اسلام شده است.
یکی از مباحث قابل توجه، ارتباط اندیشه و سیره سیاسی امامخمینی (ره) بهعنوان رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامیدر رفتار با مخالفان است. اهمیت این موضوع را چگونه تبیین کردهاید؟
با پیروزی انقلاب اسلامی و تأسیس نظام جمهوری اسلامیبه رهبری امام خمینی (ره) در سال ۵۷، دوران جدیدی از زندگی و تجربه سیاسی در ایران آغاز شد. این تجربه بر پایه دریافت سیاسی از دین- در برابر رویکرد سکولاریستی حاکم بر جهان جدید- استوار بود. از میان جریانات مختلف مخالف رژیم سابق، جریانی با رویکرد دینی و مبتنی بر اسلام سیاسی فقاهتی تفوق یافت. هرچند در ابتدای امر بخش عمدهای از جریانات متکثر و متعدد مخالف رژیم سابق، فرصت حضور و مشارکت سیاسی یافتند، اما در ادامه و در دوران حیات بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی، به تدریج برخی از آنها بهعنوان «گروههای مخالف نظام» شناسایی و از عرصه رسمیقدرت برکنار شدند. چگونگی و شیوه رفتار نظام با مخالفان موضوعی بحثبرانگیز بوده که دیدگاهها و برداشتهای گوناگونی در ارتباط با آن مطرح شده است.
ارتباط اندیشه و سیره سیاسی امامخمینی (ره) بهعنوان رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی در رفتار با مخالفان است که اهمیت این موضوع نخست به این دلیل است که سیره و اندیشه سیاسی رهبر این انقلاب - خود دارای جایگاه مرجعیت دینی بوده- میتواند به شناخت مسیر صحیح ادامه حیات سیاسی نظام جمهوری اسلامی، کمک شایانی کند. افزون بر این با توجه به اینکه هر نظام سیاسی دارای مخالفان و موافقانی است، شناخت نحوه رفتار با مخالفان آن نظام سیاسی برمبنای تفکرات بنیانگذارش، خود دارای اهمیت است. این اهمیت آنجایی بیشتر میشود که پس از گذشت قریب به چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار نظام جمهوری اسلامی به رهبری امامخمینی (ره) و حدود سه دهه از رحلت بنیانگذار این نظام سیاسی، هنوز پژوهش مستقلی در این خصوص انجام نگرفته است و به این ترتیب جای خالی پرداختن به این موضوع احساس میشود.
طی سالهای گذشته گروهها و جریانهای سیاسی گوناگونی با رویکردهای مختلف، تفاسیری متفاوت و بعضاً ناسازگار از سیره و اندیشه بنیانگذار جمهوری اسلامیارائه دادهاند. آیا این تفاسیر طیفی گسترده از برداشتهای حمایتگر، منتقدانه و کاملاً مخالف را در برمیگیرد؟
طی ۱۱ سال رهبری امام خمینی (ره)، مخالفانی در جامعه و فضای سیاسی کشور بروز یافتند که بنیانگذار جمهوری اسلامی به تناسب حیطه تاثیر و میزان خطرشان با آنها برخورد کرد. اگرچه نهادهای نظام از سال ۱۳۵۸ شکل گرفت و برخی نقایص موجود را جوابگو بود، اما تکثر شدید احزاب و رشد بیبرنامه آنها در اثر تحولات انقلابی و رهاشدن نیروهای اجتماعی و سیاسی، به راحتی کنترلپذیر نبود. با توجه به اینکه ماهیت احزاب، یافتن راهحل برای مشارکت در قدرت است، در سالهای بعد نیز شاهد حضور احزاب در قدرت و تاثیرگذاری آنها بر سیاست بودیم؛ گرچه در دورانهای مختلف، نقشهای متفاوتی را پذیرفتند. برمبنای این تحقیق، برخورد امام (ره) با مخالفان عموماً برخوردی واکنشی بوده و نه کنشی؛ یعنی امام (ره) کسی یا جمعی را از ابتدا بهعنوان مخالف خود قلمداد نکرده، مگر اینکه اقدامیاز سوی آنها صورت گرفته باشد.
رفتار امام (ره)، با مخالفان متناسب با رفتار آنها بوده و در حقیقت نوع برخورد امام (ره) را چگونگی فعالیت مخالفان تعیین میکرد. تا زمانی که مخالفان دست به فعالیت تخریبی نزده و عملیات خرابکارانه انجام ندادند، امام (ره) هیچ گروهی را مورد مجازات قرار نداده و اگر حکم به مقابله یا تضعیف یا از بین بردن آنها دادهاند، بعد از مخالفت علنی و مسلحانه بوده است.
در هر یک از این مقاطع، مواضع و عملکرد افراد و جریانهای مدعی خط امام (ره)، مرزبندی یا عدم مرزبندیشان با جریانات تندروی مورد برخورد امام (ره)، سنگ محکی برای صداقت و پایبندی آنها در مدعایشان است. جالب آنکه عدمتوجه و عمل به این مرزبندی در مواضع و عملکرد، گاهی باعث غلتیدن به دامان همان گروه تندرو در طول زمان شده است.
امامخمینی (ره) از قبل از انقلاب و در ماجرای قتل آیتالله شمسآبادی، مهدی هاشمیرا فردی خطرناک و غیرقابل تأیید میدانست به همین سبب حاضر به حمایت از تحصنی که در کلیسای سنتماری فرانسه و در حمایت از برخی زندانیان سیاسی که بین آنها نام سیدمهدی هاشمینیز وجود داشت، نشد. امام (ره) پس از انقلاب و مسلط شدن مهدی هاشمیبر واحد نهضتهای آزادیبخش سپاه، نسبت به مراقبت از او هشدار میدهد. طی ملاقاتی که مسئولان اطلاعات سپاه با امام داشتند، امام صراحتاً به آنها میگوید: «در مورد فعالیت اینها (مهدی هاشمیو باند او) کنترل داشته باشید و آنها را زیرنظر داشته باشید.»
در بخشی از کتاب به سازمان مجاهدین پرداختهاید و دیدگاه امام خمینی (ره) را در این باره مطرح کردهاید. چه نکتهای در این زمینه نظر شما را به خود بیشتر جلب کرد؟
امام خمینی (ره) در نگاه به غرب و جوامع غربی با دیدی باز و روشنگرانه ارزشهای این جوامع را رصد میکرد و این ارزشها را نه کاملاً میپذیرفت و نه کاملاً مردود میدانست؛ بلکه با نگاهی نقادانه، این ارزشها را چه در سیاست داخلی و چه در سیاست خارجی و روابط بینالملل بهگونهای اعمال میکرد که نه کاملاً غربی بوده و نه در مقابل غرب قرار میگیرد و همین موضوع باعث پیچیدگی سیره سیاسی ایشان میشود.
همچنین در بحث سازمان مجاهدین -که انحرافشان برای امام محرز شده بود- نیز تا آنها مخالفت خود را علنی نکردند، امام اقدامیدر جهت حذف آنها انجام نداد و همینطور درباره جبهه ملی و نهضت آزادی. نکته دیگر اینکه امام (ره) مسئولان نظام را تا حد ممکن و حتی اگر مواضعشان با شخص ایشان در مخالفت بود، حفظ میکرد.
اگر بخواهم به مثالی اشاره کنم که دیدگاه امام خمینی (ره) را بهتر به تصویر بکشم بهطور مثال در موضوع اعتقاد به مردمسالاری، در ماجرای ریاستجمهوری بنیصدر، بهرغم آنکه امام (ره) بعدها صریحاً اظهار میکند که من به بنیصدر رأی ندادم، مشاهده میشود هم رأی مردم را تنفیذ کردهاند و هم اختیاری فراتر از ریاستجمهوری یعنی فرماندهی کل قوا را نیز به او دادهاند. رفتار امام با بنیصدر مورد اعتراض مکتوب و صریح چند تن از رجال عالیرتبه سیاسی کشور- که در عین حال به امام (ره) نزدیک بودند- همچون شهید سیدمحمد بهشتی، شهید محمدجواد باهنر، آیتالله سیدعلی خامنهای و آیتالله هاشمیرفسنجانی قرار میگیرد و منجر به نامه گلایهآمیز ایشان به امام (ره) میشود. اما امامخمینی (ره) تا زمانیکه وی رئیسجمهور قانونی این کشور است مشی خود را بر مدارا و همکاری با او قرار میدهد.
اگر بخواهم به نمونهای دیگر اشاره کنم در موضوع اعتقاد به بهرهمندی از همه دیدگاههای سیاسی در جهت اداره کشور؛ آیتالله احمد آذریقمیکه پیشتر و در هنگام معرفی میرحسین موسوی به نخستوزیری -که با تأیید شفاهی امام (ره) توام بود- نطقی اعتراضی در مجلس کرده است (نطقی که علیاکبر هاشمیرفسنجانی در خاطراتش آن را اظهارات بد و نوعی اهانت به امام (ره) تلقی میکند) امام آیتالله احمد آذریقمیرا بهعنوان یکی از ۲۰ نفر عضو شورای بازنگری قانون اساسی در سال ۶۸ معرفی میکند. در مواجهه با مهدی بازرگان و آیتالله منتظری، امام نهتنها با این افراد کار میکرد بلکه در مقابل مخالفتهایی که با نظر امام (ره) حتی از سوی جریان انقلاب و خط امام بود (همچون مخالفتهایی که شورای انقلاب با بازرگان داشت) میایستاد. امام در عین حال، نهادهای انقلابی نظیر کمیتههای انقلاب اسلامی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامیو محاکم انقلاب و شرع را هشدار میداد که در برخورد با مخالفان نظام جمهوری اسلامی، از جاده صواب منحرف نشوند.
برخورد امام خمینی (ره) با فعالیت گروهکهای مختلف چگونه بوده است؟
امامخمینی (ره) تا زمانی که گروهکها دست به فعالیت تخریبی نزده و کار خرابکارانه انجام ندادند، هیچ گروهی را مورد مجازات قرار نداد و اگر حکم به مقابله یا تضعیف و مقابله با آنها داده، بعد از مخالفت علنی و مسلحانه گروهکها بوده است. رفتار با مخالفان در اندیشه و سیره سیاسی امامخمینی (ره)، برخاسته از قرآن و حدیث و سیره پیامبر (ص) و ائمه معصومین بوده است. چنانکه آیتالله خامنهای در تبیین سیره سیاسی امیرمومنان حضرت علی (ع) و تبلور آن در مشی عملی امام راحل و برخورد با معارضان حکومت اسلامیتشریح فرموده و آن را ملاک برخورد نظام با برهمزنندگان نظم عمومیو اخلالگران امنیت ملی معرفی کردند. ایشان با تاکید بر اینکه باید از سیره و رفتار امیرالمومنین (ع) سرمشق گرفت، شاخصههای سیاستورزی حضرت امیر (ع) را مورد اشاره قرار داده و بر «ایستادگی جدی آن حضرت در برابر انحراف و ظواهر دینی» و «عدمرفتار یکسان با آنها» تصریح کردهاند.
مشی امام خمینی (ره) در برابر جریانات و حوادث فتنهگون، برجستهکردن مسئله برائت از ضدانقلاب داخل و خارج، تعامل با عموم مردم و خصوصاً مخالفان بوده است. مدارای با مردم از جمله اخلاق نبوی است که در تمام طول حیات ایشان، صفتی بارز بود. امام خمینی (ره) نیز بر آن بود که در نظر و عمل دنبالهروی آن بزرگان باشد و در برخورد با مخالفان سیاسی خود و نظام تازهتاسیس اسلامی، آنگونه بیندیشند و عمل کنند که آن پیشوایان کردند. روش و منش امام خمینی (ره) در برخورد با مخالفان سیاسی که زشتترین و ناجوانمردانهترین اهانتها را علیه نظام جمهوری اسلامیو ولایت فقیه و ولیفقیه زمان مطرح میکردند؛ جز این نبود. در واقع مهمترین معیار برخورد ایشان با آنها، مبانی و اصول اسلامیو الگوگیری از پیامبر (ص) و امامان معصوم بوده که موجب طرد یا جذب ایشان شده است.
آنچه از سوی بخش عمدهای از متفکران اسلامیبراساس بررسی آموزه های دینی و سیره حکومتی بزرگان اسلام در برخورد با مخالفان به دست میآید این حقیقت است که در نظام اسلامی برای تک تک افراد جامعه (صرفنظر از گرایش سیاسی، نژاد و…) جایگاه ارزشی و حقوقی خاص در نظر گرفته شده است؛ مهیا کردن زمینههای هدایت و فرصتهای بازگشت. مضافاً حفظ آبروی افراد نیز از جایگاهی بالا برخوردار است. یکی دیگر از این اصول، سعهصدر و مدارا و تسامح با مخالفان است.
قرآن کریم به صور متعدد، نهتنها پیروان خود را به مدارا و تسامح نسبت به مخالفان میخواند، بلکه گاه نیکوکاری در حق مشرکان را نیز توصیه میکند. چنانکه میفرماید: «لَا ینْهاکمُ اللَّه عَنِ الَّذِینَ لَمْ یقَاتِلُوکمْ فِیالدِّینِ وَلَمْ یخْرِجُوکم مِّن دِیارِکمْ ان تَبَرُّوهمْ وَتُقْسِطُوا إِلَیهمْ ان اللَّه یحِبُّ الْمُقْسِطِینَ» «خدا شما را از نیکی کردن و عدالت ورزیدن با آنان که با شما در دین، نجنگیدهاند و از سرزمینتان بیرون نراندهاند، باز نمیدارد. خدا کسانی را که به عدالت رفتار میکنند دوست دارد.»
الگوی امام خمینی (ره) از آن حیث که بین دو بعد آرمانی و واقعبینانه مساله «مواجهه با مخالفان» پیوند میزند، الگویی معتدل و درخور توجه میکند. ایشان از یکسو معتقد به اصل وحدت همهجانبه و نفی اختلاف بین گروهها و احزاب بودند و از طرف دیگر مقتضای طبیعی سیاست را مدنظر داشتند که علیالقاعده به بروز دیدگاههای رقیب میانجامد؛ به این ترتیب میتوان گفت قائل به اصل «وحدت در مبانی» و «رقابت سالم در فروع بودند». براساس آموزه های دین و سیره بزرگواران اسلام، اصل، مدارا و تسامح با مخالفان و دشمنان بوده است تا جایی که به وحدت و امنیت جامعه اسلامی خدشه ای وارد نشود.
امام (ره) پایبندی به قانون را مانع ایجاد اختلافات دانسته و برآنندمخالفان تا زمانی از حق مخالفت بهرهمند هستند که در مقابل قانون - خصوصاً قوانین اسلامی- نایستند. در همین خصوص امام (ره) بیان میکند: «کسانی که با قانون مخالفت میکنند، اینها با اسلام مخالفت میکنند. کسانی که با مصوبات مجلس بعد از اینکه شورای نگهبان نظر خودش را داد، باز مخالفت میکنند، اینها دانسته یا ندانسته با اسلام مخالفت میکنند.
در جایی از کتاب به حفظ نظام جمهوری اسلامی از دیدگاه امام خمینی (ره) اشاره کردهاید که ایشان حفظ نظام را از اهم واجبات عقلی و شرعی دانستهاند. تفکر امام در برخورد با آشوبگران و مخالفان چگونه بوده است؟
در اندیشه سیاسی امامخمینی (ره) برخورد با مخالفانی که از حدود قانون عبور کرده و در عین بهرهمندی از آزادیهایی که در نظام جمهوری اسلامیدر اختیار دارند، بخواهند زمینه آشوب و تشنج فراهم کنند، متفاوت است. امام حتی برای خود - بهعنوان رهبر جامعه- در این خصوص استثنا قائل نمیشود و بیان میکند: «اگر کسانی در اطراف کشور سخنرانی کنند و سخنرانی آنها اسباب تشنج بشود، آن شخص، هرکس میخواهد باشد، هر مقامیمیخواهد باشد، من او را به جای خودش مینشانم، قبل از اینکه شورش پیدا بشود من او را به جای خودش مینشانم. امروز اعلام میکنم به اینهایی که در اطراف میروند و صحبت میکنند - و از قراری که به من اطلاع دادند، این گروهکهای فاسد هم فرصت را به دست آوردند و میخواهند راهپیمایی کنند- قوای نظامیو انتظامیو پاسدارها باید بهطور جد از سخنرانیهایی که اینطور هستند، جلوگیری کنند و سخنرانهایی که اینطور هستند، دستگیر کنند. اگر من هم سخنرانی کردم که مخالف با دستور اسلام بود و برای ایجاد تشنج و برای گرفتار کردن ملت مسلمان ما، که خونها داده است در راه اسلام، اگر من هم این کار را بکنم، موظف شرعی هستند این ارگانهای انتظامیو نظامیکه من را بگیرند و به دادگاه بسپرند، این استثنا ندارد.»
به نظر میرسد تفکر امام در برخورد با آشوبگران از آنجایی سرچشمه میگیرد که ایشان حفظ نظام جمهوری اسلامیرا از اهم واجبات عقلی و شرعی دانسته و حتی بالاتر از آن اهمیت حفظ جمهوری اسلامی را از حفظ امام عصر (عج) نیز بیشتر میداند و در کنار مدارا و نصیحت مخالفان، در زمانی که احساس خطر برای جمهوری اسلامیو اسلام بکند، برخورد سخت با مخالفان را مد نظر دارد و در همین خصوص بیان میدارد: «من تا آنجایی که بتوانم تا آنجایی که اخلاق اسلامیاقتضا میکند که همه اینها را به آرامش دعوت کنم، همه گروهها و گروهکها را به آرامش دعوت کنم، همه افراد را به آرامش دعوت کنم، عمل خواهم کرد، نصیحت خواهم کرد، نصیحت برادرانه خواهم کرد، نصیحت خاضعانه خواهم کرد، لکن این را باید همه بدانند که آن روزی که من احساس خطر برای جمهوری اسلامیبکنم، آن روزی که من احساس خطر برای اسلام بکنم، آن روز اینطور نیست که باز من بنشینم نصیحت کنم؛ دست همه را قطع خواهم کرد.»
سیره و اندیشه سیاسی امام خمینی (ره)، که مبتنیبر اسلام و سیره معصومین (ع) است، نیز تمامی حقوق شهروندی را برای مخالفان نظام به رسمیت شناخته و حدود آن را به عدم اخلال به مبانی نظام، حفظ امنیت، منافع و وحدت ملی و مصالح نظام اسلامی مشخص کرده است. امام (ره) در زمان خود سیره پیامبر را مدنظر قرار داده و با آنکه میدانستند بسیاری از افرادی که پیرامونشان هستند اعتقادی به اسلام و ولایت فقیه ندارند، همه را میپذیرفتند و بر آن بودند که دشمنان و مخالفان تا زمانی که دست به اسلحه نبردهاند، با آنها نمیجنگیم و زمانی که دست به اسلحه بردند با آنها میجنگیم.
نظر شما