دوشنبه ۲۲ آبان ۱۴۰۲ - ۰۸:۲۲
سهم نویسندگان داخلی ژانرنویس از بازارهای جهانی کتاب چقدر است؟

در میان هیاهوی فروش‌های میلیونی آثار ژانر، نویسندگان داخلی ژانرنویس نه‌تنها سهمی از بازارهای جهانی کتاب ندارند، حتی در برخی موارد باید مصائب بسیاری را از سربگذرانند تا بتوانند ناشری برای آثارشان داشته باشند!

سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - بیتا ناصر: ژانر (دسته یا نوع) ادبی به ساختاری اشاره دارد که در هر یک از زیرمجموعه‌هایش ویژگی‌های مشترکی را ارائه می‌دهد. ژانر در انواع خود همچون فانتزی، علمی‌تخیلی، ماجراجویی، کاراگاهی، وحشت، عاشقانه، جنایی و معمایی نویسندگان سرشناسی در رده‌های مختلف، در سرتاسر جهان دارد؛ برای مثال جان رونالد رول تالکین که به عنوان پدر ادبیات فانتزی مدرن، ژول ورن که به عنوان بنیان‌گذار ژانر علمی‌تخیلی مدرن و استیون کینگ که به خاطر هیجان و ترس در آثارش به عنوان پدر ژانر وحشت مطرح هستند.

امروزه اغلب آثار ادبی پرفروش جهان در یکی از زیرگونه‌های ژانرهای عاشقانه، علمی‌تخیلی، معمایی، فانتزی، اکشن و ماجراجویی نوشته شده‌اند، به این ترتیب آمازون در تقسیم‌بندی آثار ادبی علاوه بر بخش داستان، بخش‌های «رازآلود، هیجان انگیز و تعلیق»، «داستان عاشقانه» و «علمی تخیلی و فانتزی» را به صورت مجزا ارائه می‌دهد. بررسی عناوین پرفروش آمازون نیز نشان می‌دهد که رمان‌های پرفروش این سایت همچون «خانه هزار جاده»، «النور اولیفانت کاملاً خوب است»، «قلب‌های گمشده ما»، «همه بزرگسالان اینجا»، «کاخ مانگولیا»، «پایان تنهایی»، «باشگاه قتل پنجشنبه»، «دختر الف»، «سلام زیبا»، «مردم مضطرب»، «مکانی برای ما» و «کتابخانه نیمه‌شب» در ژانرهای عنوان شده، جای می‌گیرند.

در بررسی آثار پرفروش جهانی با ارقامی مواجه‌ایم که برای نویسندگان ایرانی تمثیلی همچون رویا واقعی‌تر به نظر بیاید!! برای مثال فروش ۳۸ میلیون نسخه از آثار جوجو مویز، و یا فروش بیش از ۵۰ میلیون نسخه از آثار یو نسبو، که البته این ارقام در مقایسه با فروش بیش از ۱۰۰ میلیون نسخه از آثار نویسندگانی همچون ایزاک آسیموف از محدوده رویا خارج می‌شود.

در میان هیاهوی فروش‌های میلیونی آثار ژانر، نویسندگان داخلی ژانرنویس نه‌تنها سهمی از بازارهای جهانی کتاب ندارند، حتی در برخی موارد باید مصائب بسیاری را از سربگذرانند تا بتوانند ناشری برای آثارشان داشته باشند! حالا اگر زمانی که نویسنده برای نگارش یک اثر صرف کرده را در کنار تیراژ اغلب ۳۰۰ نسخه‌ای آثار تالیفی داخلی قرار دهیم، به آمار و ارقام چنان عجیب و نامطلبوبی می‌رسیم که مشخصاً نشان از درآمد حرفه نویسندگی دارد!

از همه این موارد که بگذریم این سوال مطرح می‌شود که چرا نویسندگان ایرانی اغلب سراغ ژانرهای پرفروش نمی‌روند؟ این مسئله به پیشینیه ادبیات ایران بازمی‌گردد یا ویژگی‌های فرهنگی ما؟ ادبیات مدرن ایران فضای مناسبی برای رشد و شکوفایی ژانرهایی همچون فانتزی، معمایی، وحشت و علمی‌تخیلی است؟ مخاطب ایرانی چه سهمی در تولید آثار ژانر داخلی دارد؟ حالا در چنین شرایطی توپ کم‌کاری در حوزه ژانر را باید در کدام زمین انداخت؛ چرخه نشر، مسولان فرهنگی، فرهنگ و ویژگی‌های آن، زبان فارسی، مخاطب بی‌علاقه به داستان‌های ایرانی و یا کم‌دانشی برخی از نویسندگان؟!

برای پاسخ‌گویی به پرسش‌هایی از این دست در پرونده‌ای با عنوان «خلأ ژانر در ادبیات داستانی ایران» در ده شماره با نویسندگان، مترجمان و صاحب‌نظران به این موضوع پرداخته‌ایم که در گزارش پیش‌رو نمایی کلی از آنچه گفته شد، ارائه می‌شود.

فرشته نوبخت، نویسنده، منتقد ادبی، روزنامه‌نگار و مدرس دانشگاه معتقد است که عوامل زیادی در استقبال کم از ژانرهای پرفروش جهانی همچون کارآگاهی، هیجانی، وحشت و تریلرهای ماجراجویی و روانشناختی از سوی نویسندگان ایرانی دخیل می‌داند و از ناآشنایی نویسندگان با ژانر و مباحث نظری آن به عنوان مهمترین‌شان فاکتور نام می‌برد و می‌گوید: اما همین علت هم باز برمی‌گردد به دلایل مهم‌تری مثل اینکه مخاطب ما علاقه‌ای به خواندن آثار ایرانی که در ژانر نوشته شده‌اند ندارد. او ترجیح می‌دهد ادبیات ترجمه بخواند. پس دلیل اینکه نویسنده آشنا نمی‌شود یا دنبال شناخت قواعد ژانری نمی‌رود همینجا معلوم می‌شود.

نویسنده کتاب‌های «کتاب کوچک»، «دره‌ی انجیر» و «ارابه‌ی خورشید» معتقد است: در دهه‌های اخیر در میان برخی از نویسندگان ما حرکت‌هایی در زمینه ادبیات ژانری شد. اما آنطور که شایسته بود استقبالی از آن‌ها نشد و نمی‌شود. حالا یا آثار تولید شده ضعیف بوده‌اند که واقعاً همیشه هم این‌طور نبوده، یا اینکه مخاطب اعتماد نکرده که بخواند. به هر حال این‌ها باعث می‌شود که نویسنده ما دنبال این موضوع را نگیرد.

محمد صابری نویسنده، شاعر و منتقد ادبی درباره نقش مواردی همچون فقر دانش ادبی، نبود نقد تخصصی و سلیقه مخاطبان در کمرنگ بودن ادبیات ژانر و استفاده از ژانرهای مختلف، می‌گوید: فقر دانش ادبی، نبود نقد تخصصی و ذائقه مخاطب یک سوی ماجرا هستند و آن سوی‌تر ارتباط نداشتن با ادبیات نوین جهانی و سطحی‌نگری‌ها اصلی‌ترین دلایل این معضل بزرگ در ادبیات دیروز و امروز ماست.

نویسنده رمان‌های «تابستان خیس» و «مثلث عشق» گفت: پایین بودن سطح مطالبات مخاطب، نبود بستر مناسب برای پرورش مخاطب جدی، نابسامانی فضای مجازی، شتابزدگی مؤلف در به ثمر رسیدن استعدادهای لازم برای آفرینش، بی‌حوصلگی، نگاه اقتصادی صرف ناشران به این مقوله و در یک کلام دلزدگی میان عام و خاص در این حوزه از مهم‌ترین دلایل این درجازدگی به شمار می‌آیند. همه اینها و هزار و یک دلیل دیگر که باز برای تببین زیرساخت‌ها و چون و چرایی‌هایش بی‌تردید بحث مفصل‌تری را می‌طلبد.

زهرا نادری، نویسنده و مدرس دوره‌های داستان‌نویسی معتقد است که اغلب کسانی که در روزهای جوانی رؤیایِ داستان‌نویس شدن را در سر می‌پرورانند، قلم دست می‌گیرند که حرف‌هایی نو را در نوع‌های متفاوت‌تر بنویسند؛ نوع‌هایی که به تخیلِ صرف وابسته است و کمترین پیوند را با زندگی واقعی دارد. آنها می‌خواهند در اولین نوشته‌هایشان کارِستان کنند. کتاب‌هایی در نوع‌هایی غریب خوانده‌اند، پسندیده‌اند و گمان کرده‌اند با اولین داستان‌ها روی دستِ نویسنده‌اش می‌زنند ولی آگاهیِ عمیقی از نوع‌های ادبی ندارند، گمان می‌کنند انتزاع و آزادنویسیِ صرف، اثری خلاقانه و منحصربه‌فرد خواهد آفرید، البته که تخیل مایۀ آفرینش‌های ادبی تازه و شکل‌گیری نوع‌ها می‌شود اما این بدان معنا نیست که آفریدگارانِ به‌نامِ داستان‌نویسی در جهان، در روند زیستِ نویسنده‌وار و در نوشتن‌شان، به‌کلی گذشته را فراموش کرده باشند یا نوع‌های گوناگون را نشناسند و ویژگی‌های هرکدام را در آثار درخشانِ گوناگونی نجویند.

نویسنده مجموعه داستان «ملمداس» می‌گوید: تا امروز و در تمامیِ دوره‌هایِ برگزاری کارگاه‌های داستان‌نویسی، به تجربه دریافته‌ام که استقبال از نوع‌های گوناگونِ ادبی فراوان است و شناخت از این انواع کم. شاید روزی که این دو بر هم منطبق شوند، آثاری درخور در انواع نوع‌ها آفریده شود، شاید پس از آن بتوانیم به آفرینش نوع‌هایی تازه هم امیدوار باشیم.

هادی امینی، مترجم آثار ژانرهای فانتزی، علمی‌تخیلی و ماجراجویی، خلق هر اثر نوشتاری در هر ژانری را مستلزم پیش‌نیازهایی می‌داند که می‌بایست از سوی نویسنده در نظر گرفته شود، و می‌گوید: ادبیات ژانری و به ویژه ژانرهای فانتزی، تریلر و جنایی نیز از این امر مستثنی نیستند. اما از آنجا که آثار این حوزه طبیعتاً فاصله زیادی با دنیای واقعی دارند، در درجه اول قوه تخیل قوی‌تری را از سوی نویسنده نیاز دارد تا بتواند آثاری جذاب‌تر خلق کند. بدیهی است هرچه تخیل نویسنده بتواند دورتر پرواز کند و بیشتر اوج بگیرد، نتیجه برای خواننده جذابیت بیشتری خواهد داشت.

مترجم کتاب‌های «آتش و خون»، «هزار توی استخوانی»، «یادِ مردگان»، «یافتن لایلا»، مجموعه «نیروی سیگما»، «ویرانه‌های معبد» و مجموعه «تاکروین» معتقد است: باورپذیری یک اثر ژانری اولین ویژگی مهم و موثر بر موفقیت اثر است. برای باورپذیربودن یک داستان ژانری، می‌بایست المان‌های این اثر برای مردم جامعه ملموس و قابل درک باشد که در نتیجه نویسنده باید در خلق اثر نگاهی به زیرساخت و پیشینه ادبیاتی جامعه داشته و از سوی دیگر شرایط حال حاضر جامعه را نیز به درستی درک کرده باشد تا با ادغام صحیح این دو، اثری نو و متناسب و باورپذیر خلق کند.

غلامرضا منجزی، نویسنده و منتقد ادبی می‌گوید: هیچ نویسنده‌ای در پی خلق ژانر نیست. اینکه یک نویسنده به ژانر فکر کند، تصوری مطلقاً خطاست. محتوای وجودی داستان، محصول مستقیم برخورد خصلت روانی نویسنده و شرایط اجتماعی، اقتصادی، تاریخی و حتی سیاسی جامعه‌اش است. باید این چنین گفت که هنر به طور کلی، بروز و نمودی از کنش انتخابگرانه‌ی هنرمند است. او تحت نفوذ ناخودآگاه و منش شخصیتی‌اش -که محصول تربیت اجتماعی و تا حدی ویژگی‌های وراثتی اوست- دست به انتخاب می‌زند تا زندگی و مسائل انسانی موجود را به صورتی دیگر، که ممکن است، خلق و بازنمایی کند. او از میان حقایق عمده‌ی زندگی، پدیدارهایی را برمی‌گزیند و به مدد استعداد، خلاقیت، تجربه و محیط اجتماعی‌اش شروع به آفرینش می‌کند. آفریده‌اش هرچه باشد برخاسته‌ای از گزینش اوست و جز این نیست.

فاطمه احمدی آذر، نویسنده و منتقد ادبی معتقد است که با توجه به بررسی آثار پرفروش جهانی، به نظر می‌رسد برخی از کشورها در ژانر خاصی قوی‌تر هستند و می‌گوید: سلیقۀ ادبی خواننده‌ها در نقاط مختلف جهان متفاوت است. برخی شعر را دوست دارند، و عدۀ دیگری ژانر عاشقانه و رمزآلود را ترجیح می‌دهند. شما در خانۀ کشورهای انگلیسی‌زبان، بیشتر کتاب‌های کلاسیک را پیدا می‌کنید. کتاب‌های ترسناک، ژانر داستانی محبوب در کشورهای لاتین‌زبان هستند. در حالی‌که، کتاب‌های فانتزی از بیشترین محبوبیت در روسیه و اروپا برخوردارند. آسیایی‌ها بیشتر از هر ژانر دیگری به شعر علاقه دارند؛ برای مثال، کشورهایی همچون چین، هند و ایران در زمینه شعر بسیار غنی هستند. جای تعجب ندارد که فردوسی، کتاب شاهنامه را به نظم می‌نویسد. این کتاب که در حوزه شعر حماسی طبقه‌بندی می‌شود، پیچیده‌ترین حماسه جهان است. به‌جز شاهنامه فردوسی، شاعرهای ایرانی دیگری نیز داستان‌های خود را در قالب شعر می‌نوشتند. این موضوع نشان می‌دهد که ایرانی‌ها توجه ویژه‌ای به شعر داشتند، و حتی داستان‌ها و حکایت‌ها را نیز در قالب شعر ثبت می‌کردند.

مصطفی بیان، نویسنده، منتقد ادبی و دبیر انجمن داستان سیمرغ با اشاره به تجربیات و سابقه فعالیت‌اش در جایزه داستان سیمرغ، می‌گوید: به جرئت می‌توانم بگویم که هیچ‌یک از نویسندگان جوان را در تجربه نگارش داستان‌هایی در انواع ژانر علاقمند ندیده‌ام. پنجمین و ششمین دوره‌ۀ جایزه داستان سیمرغ در سطح ملی برگزار شد و در مجموع یک‌هزارو صد نویسنده در جایزه‌ی داستان سیمرغ شرکت کردند. با نگاه کلی به داستان‌ها می‌توان نتیجه گرفت که هنوز نویسندگانِ جوان ایرانی تجربۀ نگارش در ادبیات ژانر را ندارند. بررسی در این مورد نیاز به کاوش و بررسی تخصصی دارد اما می‌توانم بگویم مهم‌ترین دلیل عدمِ شناخت نویسندگان جوان به ادبیات ژانر است.

ساره خسروی، از مترجمان باسابقه در حوزه ژانرهای تخیلی، معمایی، هیجان‌انگیز، رازآلود و وحشت درباره کارکردهای ژانر برای پردازش صحنه و شخصیت‌سازی، توضیح داد: نویسندگان این ژانرها برای پردازش صحنه و شخصیت‌سازی از ترکیبی از عناصر روانشناسی، تنش و هیجان، عناصر فانتزی و عناصر جاسوسی و تحقیقات استفاده می‌کنند. این عوامل باعث می‌شوند داستان‌های آنها جذاب و پرطرفدار باشند. نویسندگان جنایی از جنایت و رازآلودی به عنوان محور داستان استفاده می‌کنند. آنها معمولاً یک جرم را به عنوان شروع داستان انتخاب می‌کنند و سپس با پیگیری تحقیقات و حل رمز و راز، خواننده را به پاسخ‌های نهایی هدایت می‌کنند. نویسندگان جنایی و فانتزی معمولاً شخصیت‌های پیچیده و چندبُعدی ایجاد می‌کنند. آنها اغلب شخصیت‌هایی با گذشته تاریک، مشکلات روانی یا قدرت‌های خاص را به تصویر می‌کشند که باعث تعامل و تعلق خواننده به آنها می‌شود.

یاسمن ثانوی، مترجم، عدم موفقیت اغلب آثار نویسندگان ما در حوزه ژانرهای فانتزی و علمی‌تخیلی را وابسته به موارد متعددی می‌داند و می‌گوید: برای نگارش آثار در این حوزه‌ها باید درباره مخاطبان، نیاز جامعه، موقعیت فعلی، و هدفمان از نگارش این داستان و خلق مضامین‌اش بدانیم. شاید واقعاً باید چشم‌ها را شست و جور دیگری به این مقولات نگاه کرد؛ با نگاهی که بتواند در عین زیبایی ما را با تخیل و تصور فوق‌العاده‌ای همراه کند. باید مخاطب‌شناس باشیم و بدانیم که در حال حاضر چگونه می‌توانیم در این حوزه وارد رقابت شده و موفق بشویم.

مترجم کتاب‌های «عطاری گمشده»، «نیمه فراری»، «اعترافات» و «یک زوج آمریکایی» ادامه داد: نویسنده این نوع از داستان‌ها باید با بهره‌مندی از فنون نویسندگی صاحب نگاهی عمیق به مسایل علمی و تخیلی باشد و اصول خلق یک دنیای فانتزی را بداند، مخاطب خودش رو بشناسد، از رویه نگارش این ژانرها در دنیا مطلع، با تاریخ و شخصیت‌های خودمان آشنایی داشته و خلاق باشد. با این ابزار می‌توانیم در دنیای خلاق و بی‌حد و مزر این ژانرها وارد شده و حرفی برای گفتن داشته باشیم. تصور اینکه هفت خوان رستم آمیخته با علم و تخیل سوار بر فانتزی خلاقیت و هنر شود و از دل آن داستان‌هایی جدید خلق و نگارش شود واقعاً زیباست.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط