شنبه ۴ آذر ۱۴۰۲ - ۰۹:۲۴
سروده ماندگار حسینجانی، راهگشای ادامه خلق آثار عاشورایی شد

صادق آهنگران، حماسه‌خوان و صاحب نواهای ماندگار روزهای جبهه و جنگ گفت: ساخت موفق قطعه «جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم» از مرحوم حسینجانی راه را برای ادامه و استمرار آفرینش چنین آثاری هموار کرد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، صادق آهنگران در آیین رونمایی کتاب «چقدر جای تو خالی است» اثر مرحوم ابوالقاسم حسینجانی که شامگاه سوم آذر به همت گروه بین‌المللی هندیران به صورت مجازی برگزار شد، عنوان کرد: در دوران دفاع مقدس و در جبهه‌ها مداحی‌ها و حماسه‌خوانی‌ها به سبک سینه‌زنی و سنتی آن جریان داشت. برای رحلت حضرت امام (ره) قطعه «کاروان رفته منزل به منزل» با موسیقی ساخته شد ولی همچنان کار به این شیوه و همراه با موسیقی با اختلاف نظرها و تردیدهایی همراه بود. تا اینکه قطعه «جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم» با شعری از استاد مرحوم حسینجانی ضبط و با استقبال فوق العاده‌ای همراه و گل سر سبد و سرآمد کارهایی از این دست شد.

آهنگران با تاکید بر اینکه قطعه «جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم» یک کار کامل بود که هم از حزن می‌گفت و هم از حماسه، هم از کربلا و آقا امام حسین (ع)، حضرت زهرا (س)، حضرت زینب (س) و حضرت عباس (ع)، افزود: ساخت موفق این قطعه تمام تردیدها و اختلاف نظرها را پیرامون ساخت کارهای استودیویی عاشورایی برطرف کرد و راه را برای ادامه و استمرار آفرینش چنین آثاری هموار کرد.

مردی از جنس زیارت عاشورا و نهج البلاغه

همچنین در این محفل علیرضا قزوه، شاعر و رئیس مرکز شعر و موسیقی و سرود سازمان صدا و سیما با اشاره به تاریخچه مختصری از سیر زندگانی و شخصیت مرحوم حسینجانی بیان کرد: سخن از شاعری است که درد همزاد اوست. شاعری با نام بزرگ ابوالقاسم که حیاتش چونان مراد و سرور خویش محمد مصطفی (ص) از همان اوان کودکی با یتیمی گره خورده بود و از همان ابتدای زندگی، درد و رنج و کار و اندوه، همسایه دیوار به دیوار دلش شده بود. سخن از مردی است که این همه راه را از نوجوانی تا هفتاد و سه سالگی با پای درد و عشق آمد؛ هیچ وقت سیر نخورد و سیر نخوابید و از اندوه یتیمان خاک دور نماند و گول زرق و برق‌های زندگی را نخورد. مردی از جنس نماز و روزه و زیارت عاشورا و نهج البلاغه و قرآن که ساده لباس می‌پوشید و ساده اما با تفکر سخن می‌گفت و می‌سرود.

قزوه افزود: مرحوم حسینجانی شخصیتی بود که یادش هنوز با ماست و حرف‌هایش از جنس عشق و شور و سرمستی و تازگی است؛ مردی که برای هر سخنش پشتوانه‌ای از قرآن و نهج البلاغه و صحیفه داشت و صفحه صفحه نوشته‌هایش لبریز از نور و پاکی بود. آنان که این بزرگ‌مرد را می‌شناسند، می‌دانند که او چقدر شبیه خودش بود.

فاصله گرفتن از شاعر عادتی و رسیدن به مرز شاعر عقیدتی و معرفتی

رضا اسماعیلی، شاعر و پژوهشگر ادبی کشورمان نیز در این آیین شادروان حسینجانی را شاعری حکیم و دانشور خواند و گفت: استاد حسینجانی برای کلمه و کلام رسالت قائل بود؛ رسالتی از جنس رسالت پیامبران. هدف او در شعر فاصله گرفتن از «شاعر عادتی» و رسیدن به مرز «شاعر عقیدتی» و «معرفتی» بود و تلاش مقدس او در عرصه شعر پرهیز از «عقل‌ستیزی» و «عقل‌گریزی» شاعرانه و ایجاد تعامل و پیوند بین عقل و احساس بود. ما در آئینه جان سروده‌های او که رستاخیزی از بیداری است، سیمای فرهیخته انسانی را به تماشا می‌نشینیم که از معبر عشق به سرمنزل عقل می‌رسد و از شجره طیبه حکمت و معرفت میوه دانایی و توانایی می‌چیند.

وی با تاکید بر اینکه حسینجانی با شبچراغ شعر و شعور به دنبال ردپای انسان بود، افزود: حسینجانی بر این اعتقاد و باور بود که شعر تنها در التذاذ هنری، سخنوری و صنعت‌گری خلاصه نمی‌شود و علاوه بر التذاذ هنری و تحریک احساسات، باید ما را به تفکر شاعرانه و اندیشیدن به رستاخیزی روحی و تحولی انسانی و معنوی دعوت کند.

این پژوهشگر ادبی اضافه کرد: از منظر اسلام نیز، شاعر آیینی اصیل کسی است که شعرش حاصل جمع تعهد ادبی و تعهد دینی و انسانی باشد. تعهد ادبی یعنی «چگونه گفتن»، یعنی صورت و ساختار و تکنیک و «تعهد دینی و انسانی» نیز یعنی در کنار چگونه گفتن، به «چه گفتن» بها دادن؛ یعنی شعرمان محصول تلفیق هنرمندانه «فرم و محتوا» و آمیزه‌ای مقبول از «چگونه گفتن» و «چه گفتن» باشد. یعنی ساختار، تکنیک و مولفه های زیباشناختی را در خدمت و استخدام مضمون و محتوای فاخر و ارجمند در آوردن و یعنی به شعر به چشم هدف غایی و نهایی نگاه نکردن، بلکه از هنر شعر به عنوان وسیله‌ای برای ابلاغ پیام‌های انسانی و اخلاقی بهره گرفتن و استاد ابوالقاسم حسینجانی این چنین بود.

سید مسعود علوی‌تبار، شاعرآیینی نیز در ابتدای سخنان خود به معرفی کتاب مذکور پرداخت و گفت: کتاب «چقدر جای تو خالی است» برگزیده ای است از آثار مرحوم استاد ابوالقاسم حسینجانی که در نخستین سالگرد رحلت آن مرحوم از میان یادداشت‌ها، روزنامه‌ها و کتاب‌های وی توسط انتشارات شاعران پارسی زبان انتشار یافته است. این کتاب در سه فصل کلی نثرها یا همان یادداشت‌ها، اشعار و کاریکلماتورها را شامل می‌شود و در قطع رقعی و در ۱۶۸ صفحه تدوین شده و به چاپ رسیده است.

علوی‌تبار در ادامه در رابطه با راز مانایی مرثیه «خونخواهی آب» بیان کرد: اشعار و آثار معدودی همیشه قادر هستند در ذهن و در حافظه جمعی طیف وسیعی از مخاطبان و مردمان یک ملت نفوذی ماندگار داشته باشند. یکی از این آثار به گواهی استقبال عموم اثر معروف «جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم» از زنده یاد استاد ابوالقاسم حسینجانی است. این غزل به زیبایی در سال ۱۳۷۲ با آهنگسازی سیدمحمد میرزمانی با ناله‌های زیر و بم نی و صدای محمد صادق آهنگران همراه شد. در این کار هارمونی شگفت‌انگیز مجموعه شعر، صدا و ملودی، یک اثر واحد هنری را خلق کرده که تأثیرش در عمق جان‌ها نفوذ کرده است. این موسیقی ماندگار عاشورایی، دریچه‌ای است که از زوایای آن رخداد عاشورای سال ۶۱ هجری در پیش چشم‌های فطرت‌های آگاه قابل مشاهده شده است. طنینش دل‌ها را تهییج کرده و سوز ابیاتش نبض احساسات را به دست گرفته و روح را درگیر و مبتلا کرده است.

وی تصریح کرد: پذیرش این اثر که برون‌داد اندیشه و علقه‌های مذهبی شاعر است در جامعه فرهنگی ما به گونه‌ای است که شاخص‌ترین و آشناترین پیام و شعار دلدادگان حسینی جهت اعلان حضور در راهپیمایی عظیم اربعین یعنی «کربلا منتظر ماست بیا تا برویم» از آن گرفته شده است.

در ادامه، سیدمهدی طباطبائی، شاعر و پژوهشگر ادبی غزل «خونخواهی آب» را تشریح و عنوان کرد: وقتی غزل «خونخواهی آب» را می‌خوانیم، احساس‌مان این است که بغضی فروخفته از گلوی تاریخ بیرون می‌آید و همه را به خویش می‌خواند. جاده و اسب نمادهایی هستند که به خودی خود از طلب خبر می‌دهند، امّا شاعر به این حد قانع نیست و دعوتش را بر زبان جاری می‌کند تا تأثیر بیشتری داشته باشد. بر همین اساس، «بیا تا برویم» آوایی می‌شود که نه تا پایان غزل که تا پایان تاریخ بشر امتداد می‌یابد و کربلا نه یک سرزمین که یک جهان‌بینی است که همه مقوله‌ها در آن تفسیر و تعبیر ویژه‌ای می‌یابند. جالب اینکه از همین بیت نخست خارخار «کلّ یوم عاشورا و کلّ ارض کربلا» در ذهن مخاطب شکل می‌گیرد و او را به این نکته رهنمون می‌شود که کربلا و عاشورا در رگ‌های زمانه ساری و جاری خواهد بود.

طباطبائی با قرائت بیت «ایستاده‌ست به تفسیرِ قیامت زینب / آن سوی واقعه پیداست! بیا تا برویم» ادامه داد: تناسب واقعه و قیامت و ایهامی که در واژه قیامت دیده می‌شود، بیت را به اوج می‌رساند. از منظری شاعرانه می‌توان گفت که «إذا وَقَعَتِ الواقِعة» یک بار در هستی جلوه‌گر شده و شاعر که شاهد این ماجراست، همه را به دیدن آن فرامی‌خواند. «خاک در خون خدا می‌شکفد، می‌بالد / آسمان غرقِ تماشاست بیا تا برویم» آنچه به ما گفته‌اند بی‌ارزشی زمین و ارزیدنی‌بودنِ آسمان است، امّا این‌بار واقعه‌ای در زمین رخ داده که آسمان را نیز محو تماشای خود کرده است و آن بر زمین ریختن خون خداست که شکوفایی زمین را به دنبال خواهد داشت. در این بیت نیز نباید از ایهام بسیار زیبای خون خدا و اشاره آن به ثارالله غافل ماند.

ایرج قنبری شاعر پیشکسوت، مرحوم حسینجانی را میرزای شعر گیلان و شاعری از نسل سلمان، رحمدل و بهمن صالحی دانست و عنوان کرد: او فرزند دریا بود و پرورده دامان کوه، از این رو شعر او آمیزه‌ای از جوشش و تپش بود؛ برخاستن را از درختان کوهزاد و رفتن را از چشمه‌های دریازاد آموخته بود. اضلاع و ابعاد اندیشه او تنها منصر به شعر نیست و او ضمن اینکه شاعری دردمند و بزرگمردی عاشق است در گونه‌های مختلف ادبی نیز درخششی ممتاز داشته است. نقدهای ادبی، پژوهش‌های دینی و معرفتی و تحلیل‌های اجتماعی وی مبین درک عمیق و نگاه ژرف اندیش اوست.

قنبری ادامه داد: قلمش همواره در خدمت انسان دردمند معاصر و ارزش های اسلامی و معنوی بود. هیچ گاه دست از مکاشفه بر نمی‌داشت و حنجره تمام نسل‌های سوخته و وجدان‌های بیدار بود. صبورانه اندوه زخم‌های زمین را به دوش می‌کشید و فکورانه آن را به قلم می‌آورد.

سروده ماندگار حسینجانی راهگشای ادامه خلق آثار عاشورایی شد

حسین کشتکار خواننده بوشهری طی سخنانی بیان کرد: ابوالقاسم حسینجانی به یقین از مفاخر و چهره‌های فراموش‌نشدنی فرهنگ و ادب ایران زمین به‌ویژه فرهنگ و ادب عاشورایی است. اشعاری چون «کربلا منتظر ماست بیا تا برویم»، «کنار دل و دست و دریا، ابالفضل» و موارد فراوان دیگری از این قبیل، از جمله آثار پربار و ارزشمند وی است که با شور و معرفتی حسینی تا همیشه در دل دلدادگان فرهنگ عاشورائی پژواکی ابدی خواهد داشت.

دوبیتی‌های استاد حسینجانی از جنس سخن سعدی است

سید حکیم بینش، شاعر افغانستانی نیز در این نشست برای دوبیتی‌های کتاب «چقدر جای تو خالی است» ویژگی‌های چهارگانه‌ای را برشمرد و عنوان کرد: اولین ویژگی مهم دوبیتی‌های استاد حسینجانی فضای این دوبیتی‌هاست. فضای این دوبیتی‌ها به گونه‌ای است که مخاطب خیلی زود با آنها ارتباط برقرار می‌کند؛ یک فضای صمیمی و عاطفی که گویا مخاطب هم آنها را تجربه کرده است؛ یعنی مخاطب با شاعر همزاد پنداری می‌کند. ویژگی دوم دوبیتی‌های استاد حسینجانی در کتاب «چقدر جای تو خالی است» زبان ساده آن است. شاعر زبان شعرش را دچار تکلف و دست‌انداز نمی‌کند. زبان شکل طبیعی خود را دارد و بیان به شدت عاطفی است. ما سخن سعدی را سهل و ممتنع می‌دانیم. دوبیتی‌های استاد حسین جانی نیز از جنس سخن سعدی است؛ شیرین، ساده و بی‌تکلف و در عین حال ممتنع؛ شاید بسیاری از شاعران با سال‌ها تلاش نتوانند به چنین روانی و سادگی شعر بگویند.

بینش ادامه داد: از ویژگی‌های دیگر دوبیتی‌های استاد حسینجانی کشف و شهودی است که در این اشعار دیده می‌شود. درست است که قالب، دوبیتی و زبان ساده است، اما اتفاق‌های عمیقی در این دوبیتی‌ها می‌افتد. شما با کشف‌های شگفت‌انگیزی روبه‌رو می‌شوید. به عنوان نمونه کشف ارتباطی که در کلمه‌های ابوذر و ابوزر وجود دارد، یا ارتباطی آوایی که بین خنده و خنجر است و یا حس‌آمیزی که در مصرع «ولی چشمان او را می‌شنیدم» وجود دارد و همچنین تصویرها و کشف‌های بسیار دیگر ذائقه مخاطب را می‌نوازد. ویژگی چهارم این دوبیتی‌ها، تعهدی است که در آنها دیده می‌شود. شاعر نسبت به سخنی که می‌گوید متعهد است. دوبیتی قالب عاشقانه است، اما در دوبیتی‌های استاد حسینجانی عواطف اجتماعی و آیینی بیشتر مطرح شده و عشق در این دوبیتی‌ها از نوع عمیق‌تر است.

زیبا فلاحی پژوهشگر ادبی نیز گفت: واقعیت آن است که کمتر شاعری با اشعار خود در کوشش هستی شریک می‌شود. رفتن در زندگی با پای حقیقت شرح واقعه‌ای دیگر از تفاوت داشتن با دیگران است. جریان سازی رفتن به جبهه از سوی این شاعر و نویسنده مثل نمادپردازی امرمقدس است؛ به این معنی که با سروده‌های انگیزشی وی امکانی باورمند یا رویدادی آیینی طراحی می‌شود و آن روایت و طرحواره تبدیل به موقعیتی تاریخی می‌شود که سبب می‌شود آن امر مقدس از زندگی روزمره نگریزد و در ذهن زندگان پیوسته و دائمی شود.

ساعده موافق، پژوهشگر ادبیات پایداری نیز در این محفل عنوان کرد: استاد ابوالقاسم حسینجانی در آن هنگام که وطن مشغول شکل‌دادن نهضت انقلاب بود، کتاب «حسین احیاگر آدم» را منتشر کرد؛ کتابی در مورد ثارالله که خاک به سبب وجود او بر خود می‌بالید و او آمده بود تا آدم (ع) را برای جهانیان زنده کند، چراکه او وارث آدم بود. قیامت منتظر است تا عشق او به آل الله را تفسیر کند.

در انتهای این نشست غزلی از سعیده حسینجانی به پدر مرحومش استاد ابوالقاسم حسینجانی تقدیم شد:

به مقصد می‌رسد تقدیر روزی زودتر از ما

همیشه عاشقی کردی ولی پرسودتر از ما

همیشه تا زمان بوده زمین بوده همین بوده

تو اما زودتر رفتی تو اما زودتر از ما

به دریا وصل خواهد شد تمام رودها روزی

تو بودی چشمه چشمه صد برابر رودتر از ما

تماشا بود و دل بود و یقین بود و شهود اما

از آن آبان که آمد، رفت دل مشهودتر از ما

شبی در سعد بعثت چشم واکردم به این دنیا

سعیده خواندی‌ام ای طالعت مسعودتر از ما

به هستت تا ابد ایمان و باور دارم و امروز

نبودت را نبودی نیست؛ بودی بودتر از ما

تو در جغرافیای رازهایت بال واکردی

ندارد صفحه تاریخ جان‌فرسودتر از ما

نوای نی می‌آید جاده‌ها آماده راهند

سحر آوازخوانی می‌رسد داوودتر از ما

در این نشست جمعی از شاعران، خوانندگان و هنرمندان از جمله علیرضا قزوه، صادق آهنگران، امیر عاملی، رضا اسماعیلی، ایرج قنبری، سید مسعود علوی تبار، حسین کشتکار، سید مهدی طباطبائی، محمد مهدی عبداللهی، بلرام شکلا، مسعود ربانی، سید مهدی بنی‌هاشمی لنگرودی، سیدحکیم بینش، نغمه مستشار نظامی، زیبا فلاحی، سارا جلوداریان، زهرا میریان کرمی، فاطمه ناظری، مریم فروزان‌کیا، سارا عبداللهی‌فرو ساعده موافق حضور داشتند.
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها