جمعه ۱۷ آذر ۱۴۰۲ - ۰۹:۱۴
کودکان کار فرهیخته؛ داستانی تأمل‌برانگیز از بردگی فرهنگی

در نگاه اول، «بلاگری کتاب کودک و نوجوان» راهی برای ترویج فرهنگ کتاب و کتابخوانی به نظر می‌رسد؛ اما این درحالی است که انتشار تصویر افراد زیر سن قانونی و در نظر نگرفتن انتخاب و اختیار کودک، خلاف کنوانسیون حقوق کودک به حساب می‌آید.

سرویس کودک و نوجوان خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - محمدمهدی سیدناصری، پژوهشگر و مدرس حقوق بین‌الملل کودکان: مطالعه و کتابخوانی یکی از عوامل مهم در ارتقای سطح فرهنگی هر جامعه‌ای محسوب می‌شود و از آن‌جایی که کسب علم و دانش یکی از اصول موفقیت است که بدون مطالعه میسر نمی‌شود، می‌بایست عادت به مطالعه و انس با کتاب را از دوران کودکی در کودکان نهادینه کرد؛ اما در عصر کنونی با گسترش روزافزون تکنولوژی و پایین آمدن سن استفاده از فناوری و ابزار دیجیتال، عادت به مطالعه در کودکان جای خود را به وابستگی غلط به سرگرمی‌های دیجیتال داده است. ظهور ویروس کرونا نیز در تشدید و سرعت بخشیدن به این موضوع بسیار مؤثر بود.

با توجه به این‌که نمی‌توان فناوری و تکنولوژی را نادیده گرفت و از زندگی حذف کرد، باید با به کارگیری روش‌های خلاقانه و تازه در بستر خانواده و جامعه، آن را کنترل کرد و با نظارت و مدیریت ارتباط کودکان با ابزار دیجیتال و ایجاد جایگزین‌های جذاب و مناسب، این وابستگی را به حداقل رساند و جایگاه فرهنگ کتاب و کتابخوانی را در زندگی کودکان بالا برد؛ اما متاسفانه این روزها شاهد استفاده نادرست کتابفروشان و برخی ناشران و بسترهای فروش کتاب در فضای مجازی از کتاب به عنوان ابزاری قوی که تهدیدات فضای مجازی را به فرصت تبدیل می‌کند هستیم و آن هم، کودکان کار فرهنگی است که در این یادداشت قصد دارم براساس کتاب خود با موضوع حمایت از حقوق کودکان در اسناد سازمان ملل متحد به آن بپردازم.

فضای مجازی به عنوان یکی از جلوه‌های زندگی مدرن اگرچه آسایش و راحتی بیشتری در ارتباطات جهانی ایجاد کرده؛ با این حال مدت‌هاست نوعی دیگر از کودک‌آزاری را برای کودکان به ارمغان آورده است. با گسترش فضای مجازی در جامعه امروز، ما شاهد ایجاد دسته‌ای از کودکان هستیم که به واسطه تجارت در فضای مجازی و نمایش تبلیغات در اینترنت به عنوان ابزاری برای کسب درآمد در این محیط شده‌اند. این دسته از کودکان، کودکان کار مدرنی هستند، اگرچه مشاغل سخت و طاقت‌فرسا ندارند باز هم جهت به دست آوردن رضایت صاحبان کسب‌وکارهای مدرن و در بیشتر موارد همراه با تحمیل والدین‌شان اقداماتی را انجام می‌دهند. این دسته از کودکان اگرچه در کارگاه‌های زیرزمینی بیگاری نمی‌کنند؛ باز هم خواسته یا ناخواسته وارد بازی اقتصادی بزرگترها می‌شوند، کمتر کودکی می‌کنند و تجربیاتی را کسب می‌کنند که در آینده و بزرگسالی ممکن است برای آن‌ها مشکل‌ساز شود. بدیهی است که اینفلوئنسرهای زیادی در شبکه‌های اجتماعی وجود دارند که به اقدامات تأثیرگذارانه در جهت رسیدن به مقصود خود مشغول‌اند. اساساً این افراد عاقل و بالغ به اختیار و میل خود ابزاری را برای به دست آوردن هدف خود از فعالیت در شبکه‌های اجتماعی برگزیده و به کار گرفته‌اند.

با این حال شاهد حضور کودکان اینفلوئنسر در فضای مجازی هستیم. کودکانی که زندگی آن‌ها علی‌رغم اختیارشان (یعنی رسیدن به سنی که در مورد تإثیر آنچه که از زندگی آنان برای میلیون‌ها مخاطب در سراسر جهان به نمایش گذاشته می‌شود، آگاهی داشته باشند.) توسط والدین‌شان در انظار عموم قرار می‌گیرد. این روزها کودکان از لحظه‌ای که چشم به این جهان باز می‌کنند، از لحظه‌ای که اولین قدم‌های خود را آرام‌آرام بر می‌دارند، از اولین صحبت‌ها و خنده‌های شیرین‌شان تا تمام روزمرگی آنان، سوژه دوربین‌های والدین و چشمان هزاران هزار دنبال‌کننده ناشناس شده است، آن هم بدون آنکه خود، نقشی در انتشار آن داشته باشند.

ما از کودکان اینفلوئنسر و بلاگری می‌گوییم که طی سال‌های اخیر در صفحات اینستاگرام ولو به تصادف آن‌ها را به وفور دیده‌ایم و حتی با احساس خوشایند و حتی لبخندی بر صورت پست‌های صفحات آن‌ها را لایک کرده‌ایم. اغراق نکرده‌ایم اگر بگوییم این روزها تعداد بلاگرها از دنبال‌کنندگان شبکه‌های مجازی پیشی گرفته و صاحبان این صفحات برای شهرت هرچه بیشتر به هر اتفاقی متوسل می‌شوند. از چالش‌هایی همچون به هم رسیدن و از هم جدا شدن تا انتشار تصاویر مراسم تعیین جنسیت و اولین واژه‌ای که نوزادشان بر زبان آورده است؛ اما در میان آن‌ها هستند بلاگرهایی که از شیرین‌زبانی‌ها و چهره کودکان معصوم خود کاسبی می‌کنند. اتفاقی که در ادامه می‌تواند آثار مخربی بر جسم و روان کودکان داشته باشد. ماجرا از این قرار است، والدینی که مدعی عشق بی‌حدوحصر به فرزندان‌شان هستند، در ترفندی تازه از آن‌ها برای تبلیغ آثار ناشران کودک و نوجوان سوء‌استفاده می‌کنند. روزی به بهانه معرفی کتابی تازه، چهره کودکان را با مواد آرایشی و شیمیایی بزک می‌کنند و روزی دیگر آن‌ها را به بهانه دورهمی کتاب از این سر شهر به آن سر شهر می‌برند.

این شیوه بر آن است تا کودکان برای جمعیت شرکت‌کننده از آخرین کتاب‌هایی که خوانده‌اند بگویند و به نوعی برای حضار شیرین‌زبانی کنند. البته در نگاه اول، «بلاگری کتاب کودک و نوجوان» راهی برای ترویج فرهنگ کتاب و کتابخوانی به نظر می‌رسد؛ اما این درحالی است که انتشار تصویر افراد زیر سن قانونی و در نظر نگرفتن انتخاب و اختیار کودک، خلاف کنوانسیون حقوق کودک به حساب می‌آید. لازم به یادآوری است که منظور از کودک در این نوشتار به استناد بیشتر اسناد حقوق بشری، شخصی است که به سن ۱۸ سالگی نرسیده است. البته ممکن است عده‌ای با این نوع پاسخ‌ها بخواهند ماجرا را این‌گونه توجیه کنند که معرفی یا تبلیغ کتاب نیز همانند سایر پدیده‌ها می‌بایست با مقتضیات روز پیش برود و این کمک به فروش کتاب و فرهنگ جامعه است؛ اما کافی است نگاهی به فهرست ۱۰۰ بلاگر کتاب کودک و نوجوان در جهان بیندازیم و آن‌وقت متوجه می‌شویم که هیچ‌یک از این صفحات و سایت‌های مطرح، نه‌تنها از خوانندگان کم‌سن‌وسال استفاده نکرده‌اند؛ بلکه گردانندگان‌شان، عمدتاً مشاوران و مربیانی هستند که در حوزه کودک، اشتغال یا پژوهش یا حتی خودشان نویسنده هستند.

در چنین جهانی، گمشده‌های زیادی پا در جهان کودک می‌گذارند. از نچشیدن روزهای شیرین کودکی به واسطه همراهی با روزگار بزرگسالان تا نادیده‌گرفتن حریم خصوصی بدون در نظر گرفتن سن! مگر قرار نبود کتاب انسان را با جهان بهتری آشنا کند؟ قرار بود هرچه پیش از خواندنش نداشتیم کسب کنیم. کتاب می‌خواست از ما همان والدین نمونه‌ای را بسازد که به تربیت و حقوق فرزندش آگاه است. دوست داشت شهروندان مطلع‌تری بسازد؛ اما حالا ولع لایک و جمع کردن دنبال‌کننده، باعث شد کودکان را ناخواسته قربانی شبکه‌های اجتماعی کنیم. در قبال ضبط فیلم معرفی کتاب به آن‌ها وعده پاداش بدهیم، درگیر دنیایی شوند که به آن تعلقی ندارند. به قیمت کسب توجه و تأیید والدین یا هرکس که دوستش دارند یک روز در میان، جملات نویسندگان بزرگ و قصه‌هایشان را مرور کنند، هورا و آفرین بشنوند تا دل‌شان قنج برود. مبادا میان بازگویی خط سوم از صفحه دهم کتاب فلان به لکنت بیفتد تا از توجه و محبت والدینش محروم شود. مبادا به خاطر غلط گفتن جواب مسابقات هفتگی انتشارات‌ها از کورس قهرمانی، تخفیف، جوایز و دورهمی‌های ناشر محبوبش جا بماند.

ما می‌بایست به نحوی از کتاب استفاده کنیم که تأثیرگذاری خودش را از دست ندهد. ناشران، نویسندگان، مترجمان، کتاب‌فروشان و صفحه‌های فروش کتاب باید به این مسئله توجه بیشتری کنند و اگر بخواهند بیش از حد کودکان را مورد استثمار قرار بدهند، درست نیست؛ زیرا اگر کودک از فضای مجازی آسیب ببیند ممکن است به آینده جامعه آسیب بزند. اگر کودک کتابخوان بشود دانش عمومی جامعه بالا می‌رود و افراد می‌توانند تصمیم‌های بهتری برای آینده بگیرند. بلاگری کتاب توسط کودکان مصداق بارز استفاده نادرست از یکی از مهم‌ترین و تأثیرگذارترین ابزارهای تبدیل تهدیدات فضای مجازی به فرصت است و این ابزار کاربردی کتاب است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط