شنبه ۱۶ دی ۱۴۰۲ - ۰۹:۰۱
از ایجاز سخن تا گسترش معنا

فارس «پشت جلد جهان» مجموعه‌ای است شامل ۱۳۵ شعر کوتاه از شاعری که در کارنامه شاعری خود پیش از این مجموعه شعر «شاید پیش نیاید» را دارد. دفتر «شاید پیش نیاید» برای رهنمایی تجربه‌ای موفق بود با ۷۳ شعر سپید و کوتاه در چشم اندازی اجتماعی و به نظر می آید بتوان آن را مبدا نگاهی دانست که ادامه‌اش به کتاب «پشت جلد جهان» ختم شده است.

سرویس استان‌های خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) -کیوان زارعی، منتقد ادبی: در یک نگاه کلی به مجموعه «پشت جلد جهان» و شعر سیمین رهنمایی می‌توان دریافت که کوتاهی و ایجاز مهمترین ویژگی این مجموعه است. ایجازی سرشار از نکته سنجی، با نگاهی دقیق که شعر سیمین را از ورطه افتادن به غرقاب خطاهای رایج بعضی دیگر ازکوتاه سرایان دور نگاه داشته است.
کلام سیمین در «پشت جلد جهان» کلام فشرده‌ای است حاوی آنات شاعری، برگرفته از تفکر اجتماعی، تخیلی باریک اندیش و زبانی ساده و سنجیده: «همه مثل هم اند / و بازی‌هایشان / با کشتن پروانه‌ها / به پایان می‌رسد» دقیقاً چهار مصراع کوتاه و جمعاً نُه کلمه. با یک نگاه ساده می‌توان دریافت که شاعر در دو جمله‌ای که با یک «و» ربط به هم وصل شده با رعایت نکات نحوی، چگونه عنصر تخیل و زبان را در خدمت عاطفه آورده است. «همه جا را گشتند / جیب‌ها / کیف‌ها / و خانه را / در گلو پنهانش کرده بودم» کوتاهی و سادگی بیان این مفهوم بلند و «شعر» پنهان شده در گلوی شاعر، خود شعری است که از ذهنی آماسیده از درد سکوت در هوایی ممنوعه نشئت گرفته است. شاعری توانمند و آموخته زبان سهل و ممتنع که درد نگفتن‌ها و در خفا گفتن‌هایش را به صدای شعر فریاد می‌زند و صداهای نشنیده جهان را دهانی می‌شود تا بگوید و بگوید و بگوید «و جهان / پر از صداهایی است / که دهانی را می‌جویند»
دو شعر بالا بیانگر فضایی است که رهنمایی در آن بالیده و تحت تاثیر رویدادهای زندگی‌اش و رویدادهای اجتماعی جامعه پیرامونش به صفحه کاغذ حواله داده است. شاعر در جای دیگر در درنگی شاعرانه که نشئت گرفته از زندگی سراسر شعر اوست می‌سراید که «تو / اسب‌ها را / شنیده‌ای / من / در سم‌هاشان / دویده ام» کیفیت حسی و عاطفی این شعر را که بررسی می کنیم می بینیم که شاعر با چه میزان از احساس و عاطفه در گفتاری شاعرانه فضایی را به وجود می‌آورد که در آن هر چیز در فضای حضور و خطاب در جای خود قرار می‌گیرد. نحوه کارکرد و رفتار زبانی به گونه‌ای است که هیچ چیزی از دید شاعر و خواننده بیرون نمی‌ماند. خواننده به موازات شاعر آنها را می‌بیند و در ذهن خود تصویر می‌کند و با آن ارتباط برقرار می‌کند و جنبه زبانی شعر، صورت عینی می‌یابد و خوانش شعر برای خواننده ملموس می‌شود. مثل این شعر، «من بوی نفت می‌دهم / و چراغم / نمی‌سوزد» یک سه گانی موفق با چند واژه ساده همراه با فرمی به غایت متناسب. مراعات نظیری بی‌نظیر با محوریت سه واژه «نفت»، «چراغ» و «سوختن»، ولی با اندکی درنگ در فرامتن این سخن کوتاه، تاریخی بیش از صد ساله را به ذهن خواننده متبادر می‌کند. تلمیحی تلخ و گزنده به استعمار و استثمار سرزمینی نفت خیز و مردمانی ی بی‌چیز.
از ایجاز سخن تا گسترش معنا
رهنمایی در این مجموعه نشان داده شاعری است که با چشمانی باز اجتماع پیرامون خود را رصد می‌کند. فلسفه زندگی را رصد می‌کند. مرگ را رصد می‌کند. هم خوب می‌بیند و هم خوب می‌نماید. واژه‌ها را خوب می‌شناسد و به مدد عاطفه و تخیل قوی اش واژه‌ها را به خدمت می‌گیرد.
«کول‌های کولبران / یخ های بهمن را تا ابد / جا به جا می‌کند / اگر / بر شاخه ات نرویی / شتاب کن / شکوفه گیلاس!» و در نگاهی دیگر می‌سراید که: «بیدار می‌شوی / سپید سپید / و می‌بینی / پشت جلد جهان / گرگ ها زوزه می‌کشند» شعری فلسفی، حرکتی از تولد تا مرگ و نگاهی که جهان بینی شاعر را نسبت به مرگ و زندگی در پنج مصراع کوتاه به نمایش می‌گذارد. رسیدن به چنین ساختار موجزی تنها از شاعرانی برمی‌آید که هم زبان را می‌شناسند و هم کارایی واژه‌ها را در نقشی که در جمله ایفا می‌کنند می دانند. چنین ساختاری با انسجام درونی ای که دارد می‌تواند کلیت شعر را به صورتی منسجم از مطلع تا مقطع به هم پیوند دهد و ساختاری پیوسته را به خواننده ارائه نماید. بی‌شک ایجازی که ذهن شاعرانه رهنمایی در این شعر به کار گرفته، باعث شده که هیچ واژه‌ای را نه بتوان به متن اضافه کرد و نه از آن کاست.
نکته دیگری که در مجموعه «پشت جلد جهان» به چشم می‌آید نگاه آبژه محور شاعر در چندین شعر این مجموعه است. نگاهی که می‌توان از آن درک کرد که رهنمایی نیز در شعر نو می‌تواند خلف راستینی برای پیر مازندرانی باشد. «همیشه هست / پشت پنجره / اتاقی / ازآن عنکبوت ها» شاعر با نگاهی به تارهای ساکن و راکد عنکبوت و رکود و سکون اتاق و با نگاه کلی به طبیعت جاندار و بی‌جان پشت پنجره، دقیقاً سکون و رکود پیرامون خود را با زبانی سمبولیک به نمایش می‌گذارد. یا در شعر «سرتاسر شب / یک پر کلاغ / می‌نوشت جهان را» در یک ایهام نیم‌بند و با استفاده از نماد «شب» و فعل «می‌نوشت» هم تقدیر فلسفی‌اش را گوش زد می‌کند و هم روند شبزده پیرامون راکدش را.
رهنمایی در روند پی روی از مولفه های شعر نیمایی در بعضی از اشعارش طبیعت را به درون خویش می‌کشد و با نمایش یک حس نوستالژیک عنصر طبیعت را با آوردن دو مجاز به جا و فنی بر روی واژه «غروب» و واژه «پیراهنم» کار نیمایی شعر را به انجام می‌رساند. «می‌بویمش / غروب را / از این هوا / خاطره‌هاست / در پیراهنم» یا «به زبان مادری ام / نزدیک است / لهجه لادن‌ها / بر پرچین‌های پیراهنم»
از دیگر نکاتی که در اشعار این مجموعه کرد می توان به آن اشاره کرد بحث آهنگ است. گفتنی است هرگونه تناسبی در شعر خواه صوتی، خواه معنوی می‌تواند در حوزه تعریف آهنگ قرار گیرد. موسیقی بیرونی، موسیقی کناری و موسیقی درونی شعر آن ریتمی است که در وهله اول گوش را به سوی شعر می‌کشد. در شعر سیمین به زعم سفید بودنش موسیقی درونی بسیار خوشنواست و آن مرهون انتخاب واژه های هم آهنگ و واج های قریب المخرجی است که در مجاورت هم، صدای شعر را شنیدنی‌تر می کنند. «جهان / جایی متوقف شده است / من کفش‌هایم را گم کرده ام / و غروب / از شهرهایی می‌گذرد / که شناسنامه ندارند / هرجا تو ایستاده‌ای / خورشیدی / زمان را می‌چرخاند» دقیقاً واج های / ج /، / ش /، / س / و / خ / همان صداهایی هستند که تکرارشان بدون ایجاد دلزدگی به غنای موسیقایی شعر رهنمایی کمک کرده است و از این دست کارکردها بسیار در اشعار سیمین دیده می‌شود.
نکته دیگر حائز اهمیت این مجموعه آنات شاعرانه ای است که شعر شاعر را به ثبت لحظاتی از جنس هایکواره‌ها کشیده است. ثبت لحظاتی از جنس شعر. «تحویل سال / مورچه‌ای به دیدن دیدنم آمده است» یا «بر زین سیاهش / می‌برد لبخند را / مرگ» یا «داوودی‌های سفید هم / زیبا نبودند / وقتی برف / بر سینه گورها خوابید» و یا «از جاده / تاریک برمی‌گردند مردان».
یکی دیگر از مباحثی که در این مجموعه با اندکی دقت می‌توان به آن پی برد حس غریبی است که رهنمایی در آن، با چند شعر حسی و عاطفی همراه با دلتنگی‌هایش، پای زادبومش را بی آنکه بخواهد نامی از آن ببرد به میان می کشد و حس دلتنگی‌اش را از تاریخ اندوه زده آن، با بسیط کردن گستره زمانی و مکانی شعر بیان می‌کند. «تنم دیوارهای احمدآباد / سوراخ به سوراخ / کارون چشم باز می‌کند و / می‌بندد / سینما شده‌ام / شعله ور / در پاهای برهنه اجدادم». و این گونه است که رنج تاریخی شهری را بازنمایی می کند که جز زادگاه شاعر می تواند در هر جای دیگر این کره خاکی باشد.
بی شک گفتن از کتاب «پشت جلد جهان» و شعر رهنمایی و واکاوی مسائل فنی زبانی و ادبی آن، مجالی بیش از این مقال را می‌طلبد. امید است تا در سرایش و نشر، بیش از این شاهد چنین منظومه‌هایی باشیم.
به گزارش ایبنا؛ کتاب پشت جلد جهان به زودی در کتابفروشی انتشارات کهور در شیراز رونمایی خواهد شد.

برچسب‌ها

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 1
  • نظرات غیرقابل انتشار: 2
  • کریم زارع GB ۱۵:۴۹ - ۱۴۰۲/۱۰/۱۷
    بسیار زیبا . فلسفی ، سیاسی، اجتماعی و مردی . که رنجها ، دردها ، خواسته ها و نیازهای هموطنان خود را بیان میکند . درود و هزاران درود

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها