سرویس کودک و نوجوان خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - ریحانه رحیمی: کتاب «آقاکلاغه کچل بود و شش داستان دیگر» به قلم لیلا باقیپور ماسوله با تصویرگری سارا دستمالچیان کتابی است با مجموعه داستانهای تمثیلی و شخصیتپردازی خلاق که میتواند پلی باشد از جهان پند و اندرزهای نهجالبلاغه تا ذهن رویاپرداز کودکان.
این مجموعه داستانی با استفاده از جانبخشی و داستانپردازی درباره حیوانات، ظرفها و عناصر طبیعی داستانهایی پندآموز برای رده سنی «ب» و «ج» روایت میکند؛ داستانهایی که با الهامگرفتن از پندهای نهجالبلاغه نوشته شدهاند و درنهایت، جملهای از نهجالبلاغه را که پایه این داستان بوده است، بیان میکند.
یکی از جالبترین قصههای این کتاب، داستان گورخری بود که خطهای سفید بدنش را به بقیه دوستانش میبخشید تا آنها مشکلاتشان را با استفاده از راهراههای او که شکل طناب سفید بودند حل کنند. خرس با راهراهها یک طور ماهیگیری ساخت و راحتتر شکار کرد. سنجاب با استفاده از آنها یک لباس قشنگ برای خودش ساخت تا به عروسی برود و هر کس به یک شکلی از راهراههای گورخر استفاده کرد؛ اما پس از مدتی تمام خطهای بدن گورخر تمام شد و پوستش یک دست سیاه شد. تمام شب گورخر از نیش پشهها نتوانست بخوابد و از شدت بیخوابی و درد نیش پشهها مریض شد و متوجه شد که قبلاً به خاطر راهراههای بدنش، حشرات را از خود دور میکرد و نمیتوانستند به او آسیبی بزنند؛ اما حالا دیگر نمیتواند راحت بخوابد. دوستان گورخر که متوجه حال بد او شدند خطهایش را برایش آوردند تا حالش زودتر خوب شود.
این داستان نه تنها جمله: «بخشنده باش ولی زیاد نبخش» از امام علی (ع) را میرساند؛ بلکه درباره طبیعت و حکمت خلق هر چیز، به کودکان اطلاع و دانش علمی میدهد که در کنار هم قرار گرفتن این دو دانش و نگاه ارزش بسیار زیادی دارد.
در این کتاب به مفاهیمی از جمله مشورت کردن، دوستیابی، آیندهنگری و… پرداخته میشود؛ اما از آنجایی که رده سنی مشخص شده طیف وسیعی را در بر میگیرد، در کتاب به مسائل ساده و پیچیدهتر پرداخته شده است. مسائلی که حکمت پشت آنها در رده سنی پایه نمیگنجد مانند «چیزی که نمیدانی نگو. حتی همهچیزی که میدانی را هم نگو». از گذشته در ادبیات کهن ایران کمگویی و گزیدهگویی از اندرزهای رایج زبان فارسی بوده است؛ اما با این حال این سخن سنخیتی با رده سنی مربوط ندارد. کودک در این سن همچنان در حال تجربه و یادگیری است و از همین راه سخن است که میتواند به اشتباهاتش پی ببرد و تعامل در جامعه را یاد بگیرد؛ حتی اگر بسیاری از حرفها و نظراتش غیرمنطقی یا نادرست باشند.
در مقابل، شیوه داستانپردازی با ذهن رده سنی دوم سنخیت ندارد. داستانهای کوتاه با بنمایه خیالهای کودکانه و گاهی با سیر داستانی ساده بدون گرهافکنی قویتر، جذابیتی برای رده سنی «ج» ندارد. برای مثال داستان عنکبوتی که به خاطر نوشابه خوردن دلدرد میگیرد و یک هفته نمیتواند غذا بخورد برای بچه یازدهساله نمیتواند جذابیت کافی را داشته باشد. از این منظر میتوان گفت هدف و شخصیتپردای این مجموعه داستانی تحسینبرانگیز است؛ اما به علت شکافی که بین مفهوم بنیادین داستانها و روایت داستان وجود داشته و همچنین اختلافی که بین رده سنی موردنظر وجود دارد؛ میتوان به برخی از داستانهای آن نقدهایی وارد کرد. در عین حال میتوان برخی از داستانهایش را برای خلاقیت در داستانپردازی و آموزههای علمی و دینیاش تحسین کرد. به طور کلی، داستانهای زیادی در این کتاب هست که ارزش خواندن دارند و در کنار شیرینی و جذابیت داستانی، میتوانند درسهای زیادی برای بچهها داشته باشند.
نظر شما