سرویس تاریخ و سیاست خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - حسین روحانی صدر، کارشناس ارشد تاریخ ایران دوره اسلامی، کارشناس گروه ایرانشناسی و اسلامشناسی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران: یادستان دوران شرح خاطرات سید هادی خامنهای برادر دومین رهبر انقلاب ایران از دوران مبارزات این خانواده در عصر محمدرضا پهلوی است. به ادعای نویسنده سید جواد پدر این خانواده نامی آشنا برای حوزههای علمیه خراسان بوده، و این خانواده از دهه ۳۰ جزء نیروهای مبارز شهر مشهد بودند. در حالی که در صفحه ۲۳ و ۲۷ آمده هیچ گاه کرسی تدریس عمومی تشکیل نداد و بیشتر کم حرف و همیشه در خلوت به سر میبرد.
در صفحه ۳۰ از شیوه ورود تلفن به خانه والد خود و مقاومت اولیه ایشان نسبت به این تکنولوژی جدید و مساحت ۲۰۰ متری خانه مسکونی را توصیف کرده است. در صفحه ۳۴ به جلسات مشهور به کمپانی با حضور غلامحسین تبریزی معروف به ترک، سید علی اکبر خویی، آقا سید ابوالقاسم خویی، میرزاباقر تبریزی معروف به خرازی اشاره شده اما محتوای جلسه و سرنوشت آن و محدوده زمانی آن مشخص نیست.
در صفحه ۳۶ گزارشی از موقعیت فکری سیاسی ایشان به واسطه قرابت خویشاوندی (شوهر عمه) به میان آورده اما از خط مشیها و تعلق خاطر نسبت به مشروطه تبریز مطلبی ارائه نشد.
در صفحه ۳۷ از میزبانی آیتالله خمینی توسط میرزا علیاکبر نوقانی در سفرهای مشهدشان و ملاقات و آشنائی با ایشان سخن به میان آمده اما به موقعیت و سرنوشت میزبان اشاره مبسوطی نرفته است. و این ملاقاتها را منشا همراهی با انقلاب از سوی پدر دارد که این ادعا در صفحات بعدی کتاب از سوی راوی نقض شده است. در صفحه ۳۹ به حضور مخفی حجت الاسلام والمسلمین شیخ مهدی کروبی در منزل ایشان اشاره رفته اما علت این اختفا آورده نشده است.
در صفحه ۴۴ امر به معروف را یکی از ویژگیهای مادر که دختر سید هاشم نجف آبادی (میردامادی) ذکر کرده اما مراتب امر به معروف از دیدگاه ایشان توضیح ندادند. از ارتباط خانواده صدر و علامه طباطبائی و اصطلاح خواهر خواندگی میان مادر و همسر ایشان در کنار مطالب متفرقه دیگری گنجانده شده که فاقد ضوابط زمانی و مکانی بوده است.
۴ صفحهای پیرامون تحصیل در مدرسه غیر دولتی دیانتی به مدیریت شخصی به نام تدین مطالبی آمده اما از اساتید مدرسین و دانشآموزان و سرنوشت مدرسه گزارشی ارائه نشده است.
در توصیف مدارس و اساتید اشارهای به شیخ محمدرضا مهدوی دامغانی دارد اما به خاستگاههای کلامی و فکری و اختلاف با جریانهای مبارز پیش از انقلاب و حاکمان بعد انقلاب اشارهای نشده است. اشارهای نیز به حضور در درس خارج فقه آیت الله میلانی شده اما به ویژگیهای این درس پرداخته نشده است. همچنین توضیح مفصلی از حضور آیت الله مشکینی در مشهد و تدریس اخلاق و آیات الاحکام و تنظیم کتاب الرسائل الجدیده ایشان ارائه کرده است.
مطالب جذابی در خصوص شیوه عمامه گذاری توسط حاج شیخ مهدی الهی قمشهای و دریافت شهریه مراجع توسط سید محمدحسین مصباح موسوی آمده اما به برخوردهای منفی با وی در دهه نخست پیروزی انقلاب پرداخته نشده است.
در ادامه مطالبی پیرامون تحصیل در دبیرستان و دانشگاه آمده که منطبق بر افکار آن مقطع مبارزین عرضه شده که ظرفیتهای علمی در آن دیده نشده. از سوی دیگر به فضای سنتی حاکم بر آموزش و تدریس در دبیرستان اسلامی علوی اشارهای شده اما به موقعیت مدرسه و هیئت امنا و دانشآموختگان آن پرداخته نشد.
فصل دوم به نهضت روحانیون یا همان نهضت اسلامی در مشهد اختصاص دارد که در ابتدای آن به موقعیت آیتالله بروجردی و خاستگاههای متقابل وی پرداخته شده است و پس از شرح اطلاعیههای علامه و مراجع به ویژه آیتالله قمی علیه اقداماتی همچون اصلاحات ارضی، انجمنهای ایالتی و ولایتی و سپس از تجمع مردم پس از حوادث ۱۵ خرداد در پیرامون منزل آیتالله میلانی و قدردانی وی توسط شیخ علی تهرانی شوهر خواهر راوی سخن رانده شده است.
در صفحه ۸۷ اشارهای کوتاه به مخالفت بخشی از علمای مشهد با افکار آیتالله خمینی ادعایی در خصوص همگامی علی آقای محدث زاده با امام و انقلاب مطرح شده که جای تامل دارد و در تشریح مواضع حامیان از شخص گمنامی به نام حاج حسن تبریزیان ذکر مفصلی به میان آمده اما از جایگاه فکری و اجتماعی ایشان سخنی به میان نیامده است.
نکته قابل تامل طرح ارتباط میان زمین داران و گردانندگان نهادهای مذهبی و تجمع و تحصن مالکان در منازل علما است که نیاز به شرح دقیق در متن و حاشیه داشت. تشریح حضور سالانه شاه در روزهای نخست نوروز و دیدارش با علمای خراسان همچون میرزا احمد کفایی و میرزا حسین فقیه سبزواری و سخنرانی در چهار راه نادری و پاسخ به اعلامیه تحریک آمیز علما علیه خود و لوایح شش گانه، و اختلاف بعدی میان فقیه سبزواری و دستگاههای امنیتی خراسان جذاب و متفاوت از منابع دیگر مطرح شده است.
در صفحه ۱۰۷ ادعایی در صدور اعلامیه جعلی جبهه ملی و زنان ایران و مقابله اتحادیه فرهنگیان با آن در حمایت از حکومت در فروردین ۴۲ آمده اما متن اعلامیه و حواشی مرتبط با آن توضیح داده نشده است. در پاورقی صفحه ۱۱۰ پیرامون اختلاف آیت الله قمی با انقلابیون تعبیر جلوه منفی و انزوا نسبت به ایشان به کار رفته در حالی که ایشان ۲۰ سال نخست پس از پیروزی در حصر قرار داده شد و تا پایان عمر نیز یکی از شخصیتهای محبوب و مطرح شیعیان داخل و خارج ایران بود.
در خصوص حوادث ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ مشاهدات راوی چندان شفاف نبوده ولی توصیف و تحلیل رادیو پیک ایران و پرویز خرسند نوآورانه و متفاوت از دیگر راویان تاریخ آن مقطع ارائه شده و باید از آرشیو جزئیات این توصیف کامل میشد. از سوی دیگر پس از پرداختن به حوادثی همچون سربازی طلاب حصر رهبر مخالفان مذهبی اشاره¬ای به تولید نشریات ضد حکومتی همچون فریاد به مسئولیت سید جعفر طباطبایی قمی فرزند حاج آقا حسین و برادر آیت الله قمی که این مطلب نیز در دیگر منابع ذکر نشده و نیاز به توضیح بیشتری داشت.
در صفحه ۱۵۱ به ملاقات علمایی همچون شیخ حسنعلی مروارید، آقا شیخ مهدی نوقانی، آقا سید محمد مظلومی و میرزا جواد آقا تهرانی پس از آزادی آیت الله خمینی با ایشان در قم و تشکر امام توسط آیت الله مکارم شیرازی و شرح بازگشت حاج آقا حسن قمی از حبس تهران به مشهد که این موضوع نیز در دیگر منابع به آن پرداخته نشده است.
در ادامه به وضع معیشتی طلاب خراسانی و کیفیت سفرهای تبلیغی خود به نواحی مختلف کشور پرداخته و از تشکیل ناکام حزب یا مجموعه فکری طراحی شده توسط راوی و حسین فروغی، دکتر مهرپور و انتشار روزنامه دیواری راه حق و روزنامه دیواری ندای دانشجویان دینی توسط آقای سید عباس معتمد شریعتی در مدرسه خیرات خان بعدی آمده
در خصوص موضوع کاپیتولاسیون صفحه ۱۷۴ تا ۱۷۷ مطالبی آمده اما طرح موقعیت محوری آیتالله قمی بسیار شفاف و دقیق آمده که شاید چنین تعابیر و انعکاس واقعیاتی را نتوان از منابع منتشر شده دیگر به دست آورد.
راوی از سنت خواندن دعای توسل و یادآوری تبعید آیتالله خمینی در آن مقطع سال ۴۳ تا ۴۴ مطالب خوب و کاملتر از منابع مشابه و از افرادی همچون عماد شریفی و ماشاءالله همایی در برگزاری آن در صحن مسجد گوهرشاد دارد. اما از سوابق آشنایی خود و سرنوشت آن دو، گزارشی ارائه کرده، و در ادامه به شیوهی دستگیری و انتقال به بازداشتگاه لشکر ۷۷ خراسان مطالب دقیقی آمده اما از سابقهی آشنایی با محمد طاووسی و دو برادر مشهدی بهنام حسنزاده، طلبه سیدحسینی و آقای درونپرور (ریشهری)، طلبه نیشابوری صالحی، علی برهان طلبه یزدی، شیخ عبدالنبی انصاری شیرازی، حسن و حسین کافی و آقای حشمت الواعظین و طلبه محمدرضا امینی دانشجوی دانشگاه مشهد و غضنفری بازجوی ساواک، رئیس دادگاه سرهنگ وزیری یا وزیری نژاد و دادستان سرهنگ قربانی توضیحی ارائه نشده است.
در صفحه ۱۹۸ پساز شرح شیوه حضور تبلیغی در کاشان گزارشی از جذب مردم به امام و انقلاب و چشمپوشی ساواک در برخورد با این پدیده و مقایسه آن با ساواک مشهد آمده است.
صفحه ۲۰۱ به موضوع قانون حمایت خانواده و حضور طلاب در امتحانات اجباری و برخورد دوگانه روحانیون مخالف قماربازی شاه، اختلاط دختران و پسران و استقبال دختران از عبدالرحمن عارف رئیسجمهور عراق و جشن تاجگذاری از آن جمله امام و آیتالله منتظری در جدی نگرفتن آن و اعتراضات آیات قمی و سید صادق روحانی آمدهاست.
در صفحه ۲۰۵ گزارش منحصربهفردی از زلزله ویرانگر شهر گناباد در شهریور ۱۳۴۷ آمده است. در صفحه ۲۰۹ به موضوع رحلت آیتالله حکیم مرجع شیعیان در خرداد ۱۳۴۹ سوال تاریخی، در نبود آقای حکیم چه کسی عهدهدار مرجعیت خواهد شد؟ ازسوی راوی طرح و پاسخ داده شده، و به عدم تمایل امام در پذیرش آن با استناد به دو نامهی ایشان خطاب و به فرزندشان در صحیفه امام جلد دو ص ۲۷۴_۳۱۷
و سخنرانیهای تبلیغی به نفع مرجعیت آیتالله خمینی ازسوی طلاب طرفدار ایشان ازجمله شیخ علیاصغر مروارید، آیتالله سعیدی در مسجد جامع بزرگ تهران و مسجد موسیبن جعفر در خیابان غیاثی. در صفحه ۲۱۶ اشارهای به همراهی با آیتالله خامنهای در ملاقات با آیت الله قمی هنگام اقامت وی در میگون شده که فاقد توضیح است.
در صفحه ۲۱۸ موضوع شهادت آیتالله سعیدی و اعتراض به ورود سرمایهگذاریهای خارجی به ایران درواقع یک هجوم استعماری از طرف آمریکا به سوی اقتصاد ایران بود. و برگزاری مجالس ترحیم توسط آیات شیخ مرتضی حائری و سید محمود طالقانی دارد. راوی در صفحه ۲۲۶ زیر بحث رحلت علامه امینی ادعا کرده که در مقیاس تاریخ، بعد از امامان معصوم علیهمالسلام، شخصیتی چون حاجآقا روحالله خمینی نیامده و پیشبینی هم نمیشود.
در صفحه ۲۲۷ راوی توضیحات مفصلی از سابقه آشنایی و همسلولی مشترک با طاهر احمدزاده دارد اما از مسائل و برگزاری مجلس فاتحه جمال عبدالناصر، رهبر ملیگرای مصر و مواضع بعد از انقلاب وی مطلبی ارائه نشده است.
پس از آن بحث کوتاه اما جذابی از حواشی انتشار کتاب شهید جاوید در اوایل دهه ۵۰ خورشیدی ارائه نموده که البته با توجه به تخصص و علاقه و شهرت راوی در مطالعات تحلیلی تاریخ اسلام استحقاق شرح و بست مکفی را داشت.
از صفحه ۲۴۰ تا ۲۴۲ از تدریس تفسیر برای دانشجویان در مشهد سخن به میان آورده اما مباحث مطروحه از آن دوره آورده نشده است.
در صفحه ۲۴۵ تا ۲۴۶ پس از دفاع از مواضع امام پیرامون مخالفتش با اسرائیل از بهکارگیری وعاظ توسط حاکمیت برعلیه این مواضع مطالبی پیچیده و غیرشفاف و کلی آمدهاست. و در ادامه صحبتهای امام علیه اسرائیل و انتقاد از الکُفر ملة واحده در حمایت از نهضت آزادی تعبیر شده که این تعبیر جای تأمل دارد.
در صفحه ۲۴۷ درباره عدم تدریس امام پساز ورود به نجف آمده این در حالی است که از همان هفته نخست ایشان طبق نقل دیگر منابع در مسجد و مدرسه شیخ انصاری و هندیها دو مجلس درس ایجاد کرد.
در صفحه ۲۵۱ در ذیل موضوع خرید دستگاه تکثیر و کپی و پخش اعلامیه، ذکری از رضا قاسم زاده، آقای شیخ علیاصغر صادقی کاشمری، آقا سید عباس موسوی قوچانی، عبدالله مهری، بهروز صنعی، مهدی فیروزیان، مهدی ابریشمچی، محمدجواد برائی و محمد سیدی کاشانی و جذب سازمان مجاهدین آمده اما از سوابق و سرنوشت آنها مطلبی آورده نشده است.
فصل چهارم این اثر به شرح دومین دوره دستگیری و زندان راوی اختصاص دارد و اشارهای به کتابهایی همچون زردهای سرخ و ویتنام در آتش شد که کمتر مبارزه اسلامگرایی به اینگونه گرایشها توجه کردهاند. مطالب پیرامون زندان لشکر ۷۷ صفحه ۲۶۲ مشابه صفحه ۱۹۱ است و تفاوتهایش گفته نشده است.
در ادامه به شرح جریانهای فکری و سنتهای رایج در زندانهای شهربانی و وکیلآباد … مشهد و دستهایی که توسط جریانهای چپ ویژه آموزشهای عقیدتی سیاسی محمدعلی پرتوی و چالشهای راوی با آنان درخصوص مبدأ مبارزه بهویژه پررنگ ساختن حادثه ۱۵ خرداد ۴۲ آمده است.
از صفحه ۳۰۸ تا ۳۱۶ مطالب متنوعی پیرامون شیوه اعتصاب غذا و حکم آزادی راوی همراه با چشماندازی از زندگی یک مبارز میان شهرهای مشهد، تهران و قم آمده، راوی اشارهای به سابقه آشنایی با محمد شانهچی از اعضای فعال جبهه ملی و نهضت آزادی مشهد و تهران دارد. اما نه گزارش مبسوطی از این سوابق و نه سرنوشت تلخ و زندگی پر مصیبت این انقلابی ارائه نموده البته که این خود یکی از طنزهای تلخ تاریخ است که بسیاری از راویان از انعکاس آن خودداری کردند.
در صفحه ۳۲۰ ضمن شرح شیوه آشنایی با دکتر بهشتی از انصراف و عدم تمایل به ادامه تحصیل در دانشگاه سخن به میان آورده اما موانع و دلایل آن را توضیح نداده چرا که انصراف از تحصیل از بین بردن فرصت حضور یک فرد مستعد را ایجاد میکند.
راوی زیر عنوان انقلابی شدن جلال گنجهای مخاطب را براساس تجربیات مبارزاتی خود با این نکته که وقتی کسی بدون سابقه سیاسی و مبارزاتی اینچنین برجسته میشود، رشد غیرطبیعی داشته است. بنابراین یا ساواک از او حمایت کرده یا سازمانی چون مجاهدین خلق، که گنجهای از نوع دومش بود.
در صفحه ۳۲۷ در خصوص فعالیتهای دکتر شریعتی و حسینیه ارشاد و نقش معنوی وی در الهیات انقلابی صادقانه و شفاف طرح موضوع شده گریزی به منتقدانی همچون شیخ محمدعلی انصاری قمی زده شده است.
در صفحه ۳۳۱ بحثی پیرامون سوابق علمی و جایگاه اجتماعی خانواده راوی در تبریز شده اما از شرح موقعیت آنان در منطقه آذربایجان گزارش مبسوطی ارائه نشده است.
در ارائه سیر فعالیتهای تبلیغی به نقش شهید مطهری و شیخ محمد تقی فلسفی واعظ در اعزام طلاب مبارز برای تبلیغ ماههای محرم و صفر… مطالبی آمده و در این اثنا ذکر خیری از آیت الله سید حسن طاهری خرمآبادی و دکتر شهیدی وکیل و آقای کفاش زاده و هیئت انصارالحسین به میان آمده اما از سوابق آشنایی و سرگذشت گزارشی ارائه نشده. در صفحه ۳۵۳ تا ۳۵۸ مطلبی پیرامون اهمیت مبارزه و فعالیتهای انقلابی در مقابل مطالعات و تحقیقات علمی آمده که باید این مواضع در آن مقطع تاریخی شرح و بست کالبد شکافانه تری صورت میپذیرفت.
فصل پنجم طولانیترین بخش این اثر به ویژگیهای کمیتهی مشترک ضد خرابکاری، شیوه شکنجه و بازجویی در آنجا با ذکر جزئیات منحصربهفردی آمده، و در لابهلای همین توضیحات اشارهای به برخی نیروهای وابسته به مجاهدین خلق همچون حاج احمد طهماسبی و پرویز حکمت جو که نیاز به توضیح داشت.
و در ادامه نیز به حوادث و رویدادهای تقویم فعالیتهای زندانیان سیاسی قصر و اوین و برخی اتفاقها و ناهنجاریهای داخل بندها و … با صراحت و شفافیت عرضه شده است.
فصل ششم با عنوان پیروزی انقلاب به برخی حوادث و رویدادهای اجتماعی از جمله فوت حاجآقا مصطفی خمینی، برگزاری جلسات سخنرانی راوی در دانشگاه تربیت معلم، مسجد قبا، نماز عید فطر، تجمعات، راهپیماییهای مسجد کرامت مشهد و تحصن در بیمارستان شاهرضا و شخصی، خانوادگی راوی در آستانه پیروزی انقلاب اختصاص دارد. وی اشارهای نیز به فعالیتهای آقایان مطهری و شریعتی بهخصوص مجموعه سخنرانیهای حسین وارث آدم دکتر دارد که این مطالب در این زمان اتفاق نیفتاده و مربوط به اوایل دهه ۵۰ خورشیدی است. همچنین در صفحه ۵۳۷ پیرامون حضور دو میلیون مردم در تظاهرات ۱۶ شهریور ۵۷ باید با مستندات مطابقت داده شود.
مطالب نامنسجمی پیرامون حضور راوی در خوزستان و مسائل مرتبط با ارتش و نیروهای مسلح آن منطقه، خنثی سازی کودتای افسران با توقف قطار حامل آنان از خوزستان به تهران و مسائل مرتبط با شیخ محمد آل شبیر خاقانی گفته شده است. کنار سال ننوشته سال ۱۳۳۲، کلمه سال باید باشد. گفته شاهرودی ۱۳۰۰ قمری متولد شد در صورتی که باید شمسی باشد.
نظر شما