سرویس کودک و نوجوان خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) -ریحانه عارفنژاد، مروج کتابخوانی: آدم مگر از دار دنیا چه میخواهد؟ ماشین؟ اینکه چیزی نیست، فکر کنید که کارخانههای فیات و فراری مال شما باشند. پول؟ این خیلی دمدستی است. فکر کنید چندتا بانک خصوصی زیر دستتان کار کنند. فوتبال دوست دارید؟ چرا برای خرید بلیط بازی زحمت اضافه بکشید؟ کل باشگاه یوونتوس برای شما! برندباز هستید و اهل خرید لباسهای مارک؟ کمی بزرگتر فکر کنید! چه میشود اگر بهترین برندهای تولید لباس، متعلق به خودتان باشند؟ حالا اگر این خروارها پول و مال و ثروت در مشتتان باشند، در برابر چه چیزی حاضرید از همهشان بگذرید؟
وقت قصه خواندن است!
قبلاً هم کتابی درباره ادواردو خوانده بودم. اما این شخصیت به قدری جالب توجه است که دوست داشتم بیشتر در موردش بدانم. وقتی قصههای ادواردو به دستم رسید، بیمعطلی شروعش کردم. پیش از این، نویسنده کتاب، آقای محسن نعماء را نمیشناختم. تصادفاً بعضی از کتابهایش را دیده بودم، اما فرصت نشده بود که هیچکدام را بخوانم. قصههای ادواردو، از انتظارم خیلی بهتر بود. خواندنش در نشستی تقریباً یکساعته، به پایان رسید. بیان شیرین، زبان ساده و عدم استفاده از جملات سنگین، کتاب را خوشخوان و مطالعهاش را برای مخاطبان کمسن و سال راحت و لذتبخش کرده است. نثر قصهها آنقدر خوب است که برخی مشکلات ویراستاری را میشود به آن بخشید. اسامی اشخاص، جملات مهم و نکات قابل مکث، با رنگ بنفش از متن متمایز شدهاند. این کار ایده خلاقانهای برای جلب توجه مخاطب است و نکات رنگی را بهیادماندنیتر میکند.
«قصههای ادواردو» شخصیتپردازی خوبی دارد. مخاطب به سادگی با آنیلی جوان و دنیای پرتلاطمش ارتباط میگیرد و با افراد موثر در زندگی و سرنوشت او آشنا میشود. با اینکه داستان تا حدی در طرح جزئیات ماجرا کمکار است، اما همچنان باورپذیر و دوستداشتنی است. هیجانی که بی شاخ و برگ اضافه، برخاسته از سرگذشت پرتبوتاب یک قهرمان واقعی است، در لابلای قصه به خوبی جریان پیدا کرده است. از طرفی، مسیری که یک ابرثروتمند مسیحی را به شیعهای استکبارستیز تبدیل میکند، به خودی خود برای نوجوانِ ایرانی جذابیت دارد اما متصل بودن داستان ادواردو به ایران و ملاقات او با شخصیتهای آشنای ایرانی، کشش کار را به اوج میرساند.
سی و پنج قصه، سی و پنج ماجرا
همانطور که از اسم اثر پیداست، کتاب با مجموعهای از «قصهها» روایت میشود. سیوپنج فصل کوتاه که نهایتاً یکی دو صفحهاند و هرکدام ماجرایی از زندگی ادواردو را روایت میکنند. تصویرگری دلنشین به کمک متن آمده تا جذابیت بصری کتاب را چند برابر کند و از طرفی خواننده با یک متن طولانی یکپارچه درگیر نشود. فونت درشت کتاب هم باعث خوشخوانتر شدن متن شده است. همین ویژگیهاست که باعث میشود مخاطبان کمحوصلهتر هم پای قصهها بنشینند و در سی و پنج همنشینی کوتاه، با ادواردو آنیلی دست دوستی بدهند.
القصه! میتوانیم این کتاب را با خیال راحت به بچههای دهسال به بالا پیشنهاد بدهیم، بیآنکه نگران باشیم کتاب یک زندگینامه حوصلهسربر از آب دربیاید یا شهادت بیاندازه اندوهبار ادواردو برای خواننده کمسنوسال زیادی سنگین باشد. نویسنده به بهترین نحو کتاب را در روشنایی تمام میکند و بعد از حکایت کردن سختیهای زندگی قهرمان، یادمان میآورد که ادواردو - شما بخوانید آقای مهدی آنیلی - تا همیشه زنده است و هرگز نمیمیرد! برای همین است که به جای ناراحتی برای از دست دادن ادواردوی عزیز قصه، میتوانیم احساس کنیم تازه به دستش آوردهایم و از صمیم قلب برایش خوشحال باشیم.
قهرمان کیست؟ قصههای ادواردو برای هدیه دادن گزینه خیلی خوبی است و میتواند برای خواندن گروهی بچهها در مدرسه هم انتخاب جمع و جور و هیجانانگیزی باشد. باید همیشه از قهرمانهای واقعی برای بچهها حرف زد. از افرادی که هرچند اولش به نظر نیاید، اما قدرتشان خیلی بیشتر از مرد عنکبوتی و آهنی و مسی و اینطور افسانههای مندرآوردی است؛ چون آنها قدرت تکان دادن آدمها و در نتیجه زیر و رو کردن جهان را دارند. واقعاً اگر ادواردو که اینطور در برابر همه وسوسهها، همه رنجها و سنگاندازیها مقاومت کرد تا پای عقیدهاش بماند قهرمان نبود، پس قهرمان کیست؟
نظر شما