عابدین پاپی در گفتوگو با خبرگزاری کتاب (ایبنا) درباره تازهترین کتابش گفت: «رهآوردی از آوردگاه شعر» یکی دیگر از کتابهای من در حوزه نظر، اندیشه و نقد ادبی است که اواخر سال ۱۴۰۲ توسط انتشارات حسن رسولی به چاپ رسیده و حاوی مضامینی تازه و حائزِ اهمیت درحوزه ادبیات و شعر معاصر است؛ کتابی که پنج پارادایم فکری شعر نو (مدرن) اعم از نیما یوشیج، اخوان ثالث، سهراب سپهری، احمد شاملو و فروغ فرخزاد را به دایره نقد و بررسی میبرد.
این نویسنده درباره درونمایه این کتاب توضیح داد: «رهآوردی از آوردگاه شعر» شامل یک پیشنگاه و دو نگاه است که در پیشنگاه سعی بر آن بوده تا در زوایایی مختلف رویکردهایی جامعهشناسانه و روانشناسانه به ادبیات و شعر معاصر داشته باشم و در سه جنبه بنیادی اعم از «جنبه زبانی»، «جنبه فکری» و «جنبه ادبی»، ادبیات و شعر معاصر را تمیز، تشخیص و به دایره تحلیل بردهام. پیشنگاهِ کتاب با این پرسش آغاز میشود که چرا شعر مدرن؟ اصولاً نگاه نویسنده و منتقد به شعر مدرن (نو) ایران شعری توتالیتر با رویکردی فردگرایانه است؛ البته نه از حیث تأثیر متن نوشتاری و اشعار این شعرا بلکه از حیث زبان گفتاری و نوع عملکرد و کارکرد پراگما (عملگرایی) این شعرا که درواقع نوعی کارآمدگی اومانیستی ملاحظه نمیشود و اگر هست اومانیستی فردگرایانه نه جمعگرایانه است.
پاپی که در شعر مدرن اعتقاد به آشتی تضادها میان کلمات و مفاهیم و دموکراسی زبان دارد: گفت: هیچ کلمهای در جهان امروز و حتی دیروز بد و غیر کاربردی نیست بلکه این سلایق فکری و علایق رفتاری و فرهنگی ماست که کلمات را بد و یا خوب جلوه داده و بیشک کلمات یک تولد، یک حیات و یک مرگ دارند اما این به منزلهی مرگ کلمات نیست.
این منتقد ادبی درباره تِم (درونمایه) کتاب تصریح کرد: کتاب «رهآوردی از آوردگاه شعر» نوعی متفاوتنویسی و متناسبگویی در پویایی شعر است و برخلاف اغلب منتقدان و صاحبنظران که شعرنو (مدرن) به سکانداری نیما را فرآرونده و آوانگارد محض میدانند، شعر نو را پیشروندهای در راستای روندهگی فردگرایانه تلقی میکنم. شعر مدرن به دنبالِ مدنیّت و مدرنیّت زبان است اما دوپارهگی زبان و شخصیت آن قابلِ بحث است. این کتاب شامل دو فصل (دونگاه) است که نگاه نخست تشریح و تحلیل شعر نوگرا یا شعر مدرن است که در زوایایی مختلف، شعر نوگرا را در جهان و ایران با ذکر تاریخچه و اتیمولوژی(ریشهیابی) آن به دایره تعبیر و تحلیل میبرد و مفهومشناسی شعر نوگرا و توجه به فلسفه تاریخی آن و احیاناً معایبی که در ازمنه تاریخ ادبیات داشته را تشریح میکند. بخش دوم این فصل(نگاه) نیز درباره توتالیتر یا توتالیتاریسم (totalitarianism) است. سعی کردهام که با تشریح این واژه به این مسئله بپردازم که تمامیتخواهی در ادبیات و شعر مدرن کاملاً مشهود بوده و هست و لیدرهای ادبی در تنش زدن به صبغه و بینش و منش ادبی بیتقصیر نیستند. در این اثر توتالیتر را در زوایایی فرهنگی، اجتماعی و توتالیتر ادبی تمیز، تشخیص و تحلیل کردهام و تأثیر و تأثر آن را درتفکر، زبان، فرهنگ و ایدئولوژی گفتمان ادبیات و شعر مبرهن و مؤثر میدانم.
وی درباره شعر مدرن و پنج شاعر معروف آن عنوان کرد: شعر مدرن از وسواسی فکری و عملی خاصی برخوردار بوده و همیشه دوپارهگویی و دوگانهپویی سرمنشأ کار آن بوده است. فردگرایی اگرچه یکی از مؤلفههای دنیای پست مدرن است اما در شعر مدرن نیز مشاهده میشود و در کشورهایی که سُنتی-تاریخی و دارای تمدن و قالب و قابلیتی آرکائیک هستند این دوپارهگویی و دوگانهگویی بیشتر به چشم میخورد. شعر کلاسیک چون کُهن الگوی ادبیات و شعر ایران است، چرخش و چربش آن مبنی بر دوپارهگی در شعر مدرن مشهود و برجسته است. در شعر مدرن مانند شعر کلاسیک هرگز سنتزی انجام نشده و هرچه هست همان تز و آنتی تز است و این نزاع ادبی باعث واپسگرایی در زوایایی میشود. ادبیات ما نیاز به فرهنگ همبستگی و سنتزی فرآرونده دارد. فصل دوم کتاب روانکاوی شخصیت و قلم افراد شاعر، هنرمند و ادیب است و در این فصل هنر را نوعی جنون و دیوانگی دانستهام و شعر را کاملاً از خانواده جنون دانسته و بیان کردهام که اثر و شخصیت افراد ادبی باید به دایره روانشناختی بُرده شود چراکه توازن و تناسب متناسبی بین شخصیت افراد و قلمشان وجود دارد.
نویسندهکتاب «گفتهها و گفتوگوها» در ادامه گفت: در جامعه ما روانشناسی و روانکاوی و حتی رواندرمانی اثر و یا شخصیت صاحبِ اثر عیب است و اگر کسی تن به چنین کاری بدهد مورد شماتت قرار میگیرد، درصورتی که چنین نیست و از فرد معمولی گرفته تا هنرمند همه اختلال روحی و روانی داریم و بیگمان نیاز به تنظیم و صلابت و البته سلامتِ سیستم روحی و روانی است و هر شخصیتی در دنیا حداقل یکی از مبانی روانشناسی را شامل میشود.
این منتقد ادبی گفتوگو و گفتوگومندی را در ادبیات و شعر بسیار کارساز و کارآمد دانست و در این زمینه بیان کرد: گفتوگو و گفتوگومندی باعثِ چندوجهی شدنِ معانی میشود و این چندگونهگیها به پالندگی و بالندگی زبان شعر کمک میکنند. شاعر باید زبان گفتار و پراگمای خود را تقویت کند و منتقد معلم بهتر از منتقد زیباشناس است چراکه منتقد زیباشناس نارسی سیستیک است و این خود شیفتگی موجب دیگر آشفتگی هم میشود.
وی که در این کتاب پنج شاعر مطرح در شعر مدرن ایران را به ترتیب روانشناختی متن و زبانِ متن کرده، معتقد است که روانشناختی و رواندرمانی اثر و شخصیتِ شاعران باعث میشود تا جامعه بیشتر از پیشترها با زبان شعر و ادبیات و فرهنگ این شاعران آشنا شود. پاپی شخصیّت زبانی و شخصیبت شعری این پنج پارادایم شعر مدرن (نو) را در زوایای مختلف در این کتاب به دایره بررسی میبرد و کارکرد و کارآمدگی زبان شعر آنها را با مبانی روانشناختی تطبیق میدهد. مهمترین رویکرد نویسنده رواندرمانی زبان شعر این پنج شاعر و بررسی ادبیات تطبیقی است که این دو مؤلفه تا چه اندازه به مبانی روانشناختی و نوعِ اختلالات روحی و روانی شُعرا قابل تطبیق و مقایسه تطبیقی هستند.
نظر شما