جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳ - ۰۸:۳۲
پایان‌بندی باز در داستان از مشخصه‌های آدمی در دوران تردیدهاست

حسین مقدس، نویسنده و منتقد ادبی با اشاره به تعدد آثاری که امروزه با پایان‌بندی باز به چاپ می‌رسند، گفت: آدم‌ها در دوران معاصر بیشتر از هر زمان دیگر از قطعیت‌ها فاصله گرفته و دچار تردید هستند. یکی از مشخصه‌های اصلی این دوران مواجهه‌ آدمی با پرسش‌های بی‌پاسخ است که در داستان به صورت پایان‌بندی باز خودش را نشان می‌دهد.

حسین مقدس در گفت‌وگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، درباره پایان‌بندی در داستان عنوان کرد: پایان‌بندی، بخشی از سازه مهندسی داستان است که هارمونی درونی آن را تکمیل می‌کند. قبل از خوانش داستان ذهن مخاطب نسبت به درون‌مایه داستان از موضعی برخوردار است که به آن «تعادل اولیه» می‌گویند. اما او پس از مواجهه با داستان و درگیری ذهنی با گره‌های درون آن دچار بحران شده و موضعش پریشان و متلاطم می‌شود. با پایان داستان این پریشانی مجدداً دارای نظم و تعادلی می‌شود که به آن «تعادل ثانویه» می‌گویند؛ در واقع نویسنده باید سرانجام بتواند بساطی که پهن کرده را ببندد و بخش‌های مختلف را بر اساس منطق درون داستان جمع و جور کند. پایان داستان البته الزاماً در پایان داستان نمی‌آید و ممکن است به دلیل مقتضیات داستان در میانه یا حتی در ابتدای داستان روایت شود و تفاوت تعادل اولیه و ثانویه ناشی از قرار گرفتن مخاطب در یک فاز احساسی متفاوت‌تر است که خود محصول تاثیر حسی و عاطفی مخاطب در مواجهه با داستان است.

وی درباره عناصری که نویسندگان برای نگارش پایان‌بندی از آن بهره می‌برند، توضیح داد: هر داستان از یک منطق درونی برخوردار است که این منطق در هر داستان ساز و کارهای خودش را دارد. پایان‌بندی، اسکان مسافر (مخاطب) به منزل نهایی داستان است که بیشتر صبغه‌ای فلسفی و روانشناختی دارد و هر نویسنده به لحاظ بینش فلسفی نسبت به پایان داستان که به قطعه‌های متفرق داستان انسجام می‌بخشد نگاه مشابه‌ای ندارد و پایان داستان خود محصول دیالکتیک مجموعه عناصری است که در نهایت سرنوشت داستان را رقم می‌زنند.

مقدس درباره «پایان باز» در داستان و شرایطی که چنین انتخابی را از سوی نویسندگان قابل پذیرش می‌کند، بیان کرد: مخاطبان و منتقدان داستان به دلیل پیچیدگی نقش‌ها و موقعیت‌های اجتماعی در دوران معاصر از طیف‌های فکری متفاوتی هستند و نگاه متفاوتی به داستان دارند. بنابراین رویکرد و تصور آنها نسبت به پایان‌بندی داستان هم متفاوت و متکثر است. همچنین باید بین مفهوم «پایان باز» و «فقدان پایان» تفاوت قائل شد. در حالت اول پایان توسط نویسنده رقم نمی‌خورد بلکه مخاطب است که در ذهن خود، داستان را با پایان متناسب با دیدگاهش به خانه اخر هدایت می‌کند. در حالی که «فقدان پایان» یا بی‌پایانی، یعنی نوعی ابهام و بلاتکلیفی که نقیصه‌ای برای داستان است و آن را به بن‌بست و شکست می‌کشاند. به نظر من قرار دادن پایان داستان به عهده مخاطب، به تنهایی نه خوب است و نه بد بلکه به منطق درون داستان مربوط می‌شود. ساختار بعضی داستان‌ها به گونه‌ای است که مخاطب را با یک موقعیت دشوار روبه‌رو می‌کند؛ مثلاً در فیلم‌نامه «جدای نادر از سیمین» قاضی از دختر می‌پرسد که بعد از جدایی پدر و مادر می‌خواهد با کدام‌یک زندگی کند اما ما در فیلم با جواب دختر مواجهه نمی‌شویم زیرا پایان‌بندی داستان فیلم در گرو پاسخ دختر نیست، بلکه مبتنی بر قرار دادن دختر در چنین موقعیتی است. از آن گذشته، آدم‌ها در دوران معاصر بیشتر از هر زمان دیگر از قطعیت‌ها فاصله گرفته و دچار «تردید» هستند. یکی از مشخصه‌های اصلی این دوران مواجهه آدمی با پرسش‌های بی‌پاسخ است که در داستان به صورت پایان‌بندی باز خودش را نشان می‌دهد.

نویسنده کتاب «خوابگردی» در پاسخ به این پرسش که «آیا منطقی است که دریافت معنای داستان به این شکل، صرفاً به عهده مخاطب باشد؟»، بیان کرد: گفت‌وگو از منطق و اینکه چه چیزی منطقی است و چه چیزی منطقی نیست امری سیال است و مخاطبان مختلف نسبت به آن ارزیابی متفاوتی دارند. نویسنده امروز دیگر آن جایگاه پیغمبرگونه و رفیع گذشته را ندارد که از موضع یک منبع همه‌چیزدان ببرد و بدوزد و مخاطب هم دیگر شاگردان منظم و حرف‌شنو کلاس مدرسه نیست که به پایان‌های خوش داستان معلم متکلم وحده تن بدهند. واقعیت این است که مدرنیته دیوار بین نویسنده و مخاطب را برداشته و رشد و توسعه مهارت‌های فردی، به رسمیت شناخته شدن حقوق و حریم فردی باعث ارتقای جایگاه مخاطب شده است. از طرف دیگر پیچیدگی‌های فزاینده در نقش‌های اجتماعی موجب شکل‌گیری دستگاه‌های فکری متنوعی شده است و همه اینها باعث می‌شود تا نگاه و قضاوت ما نسبت به پدیده‌ی داستان با گذشته تغییر کند. هر چند نویسنده تولید کننده داستان است و اوست که برای آن معنایی اولیه منظور کرده است اما معنای نهایی آن است که در ذهن مخاطب ایجاد می‌شود. از منظر تولید، این نویسنده است که داستان را می‌نویسد و در مورد پایان‌بندی آن تصمیم می‌گیرد. بنابراین در فرایند خلق داستان هیچ مخاطبی دخالت و حضور ندارد و نویسنده خدای کوچکی است که جهان داستانی خودش را همان‌گونه که می‌خواهد و می‌تواند خلق می‌کند؛ از اولین کلمه تا نقطه پایان. بنابراین چنانچه با داستانی روبه‌رو شدیم که پایان آن به عهده خواننده گذاشته شده، یا به عبارتی خواننده را در مقدرات داستان سهیم کرده، این هم براساس تصمیم نویسنده اتفاق افتاده است. اما نویسنده امروز (بعضی از نویسندگان امروز، در واقع نویسندگان دیروز هستند) می‌داند که معنای نهایی اثرش تنها در ذهن مخاطب شکل می‌گیرد و در هر خوانش داستان به لحاظ معنایی ابعاد وسیع‌تری پیدا می‌کند.

مقدس تاکید کرد: نویسنده حرفه‌ای به همه جزییات داستان از جمله پایان‌بندی نگاهی حرفه‌ای و فنی دارد. پایان‌بندی از مهم‌ترین بخش‌های داستان است و نویسنده نسبت به این موضوع حساسیت بیشتری دارد. نویسنده با توجه به منطق و مقتضیات داستان در مورد انتخاب هر کدام تصمیم می‌گیرد؛ بنابراین برای تصمیم‌گیری حرفه‌ای در مورد انتخاب پایان باز یا بسته، حکم واحدی وجود ندارد و به مقتضیات هر داستان به طور جداگانه بستگی دارد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها