سرویس فرهنگ مقاومت خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، برنامه رونمایی و معرفی کتاب «باران گرفته است» با سخنرانی احمد یوسفزاده، مولف و پژوهشگر، مرتضی سرهنگی، نویسنده و پژوهشگر دفاع مقدس، مرتضی قاضی، مولف و پژوهشگر ادبیات حوزه مقاومت، محسن مومنی شریف، نویسنده و منتقد ادبی یکشنبه ۲۳ اردیبهشت در کوشک کتاب سی و پنجمین نمایشگاه کتاب تهران برگزار شد.
احمد یوسفزاده، پژوهشگر و مولف کتاب گفت: کتاب «باران گرفته است» حاصل پنج شش ماه پژوهش و مصاحبه با خانواده، دوستان، هم محلهایها و … است و سعیام بر این بود نه تنها شخصیت سردار بلکه جغرافیای محیط نفس کشیدن او را هم به تصویر بکشم تا اگر روزی کسی قصد داشت فیلمی از او بسازد همه فضا برایش باز و مشخص باشد. کتاب از دوران تولد، نوجوانی و جوانی تا ۲۲ سالگی حاج قاسم است که جنگ آغاز میشود و قصه کتاب پایان میپذیرد. این کتاب قرار است چهار جلد باشد که من اگر توفیق باشد قسمت زندگی سردار در امنیتبخشی به جنوب شرق را مینویسم که خودم آن ناامنیها را چشیدم…
او افزود: سردار سلیمانی همیشه تاکید داشت که پدرم یک لقمه نان حرام به خانه نیاورد و این جمله سربسته و لازم بود که من این جمله را باز کنم. برای همین در کتاب با آوردن مصداق نشان دادم به مخاطب که سردار از یک خانواده عزیز بلند شد.
نویسنده در روایت از مبالغه دوری کرده
مرتضی سرهنگی گفت: آشنایی من با یوسفزاده به زمانی برمیگردد که او را پیش صدام بردند. من در واقع خبر این اتفاق را دنبال میکردم. لذا وقتی قرار شد کتاب کنگره کرمان را دربیاورم به نظرم سال ۷۳ و ۷۴ بود که در آن موقع جناب جعفری مسول فرهنگ و ارشاد کرمان بود. آن موقع حاج قاسم به جناب جعفری گفت: اگر من جای شما بودم همه بودجه را صرف چاپ کتاب خاطرات جنگ میکردم. در زمانی در این کنگره خاطرات را میخواندیم یکی از کتابهایی که به دستم رسید، خاطرات یوسفزاده بود که از آن خوشم آمد. یادم هست یکی از عناوین کتاب «لبخند در قفس» بود. اسم کتاب جالب بود چون در جایی مثل زندان جایی برای لبخن و خنده نیست.
او ادامه داد: نثر یوسفزاده ساده، صمیمی و باورپذیر است و مبالغه در آن نیست. چون مبالغه مخاطب را قانع نمیکند و در کتابهای جنگ مبالغه هست که برای همین مردم برخی وقایع را چندان باور نمیکنند.
این نویسنده اظهار کرد: لحن در خاطرات سند است و نکته دیگر کتابهای جنگ فداکاری نظامی دوره جنگ را تبدیل به فداکاریهای اجتماعی میکند. نکته دیگر اینکه کتابهای جنگ باید قیمت جنگ را درمیآورد که این درنیامده است، اگر درمیآمد سرباز ما قدر و ارزش بیشتری پیدا میکرد.
نویسنده ما را با روایت درگیر کرده است
محسن مومنیشریف در بخش دیگری از این برنامه گفت: پس از شهادت سردار سلیمانی کتابهای زیادی درآمد که نگران کننده بود. چون کمترین نسبتی با حاج قاسم نداشت، اما در سالهای اخیر سه کتاب درآمد از جمله «نامزد گلولهها، «سرباز قاسم سلیمانی» و «باران گرفته است» که این سه کتاب میتواند معیاری برای شناخت سردار سلیمانی باشد. خود قاسم سلیمانی کتابی نوشته با عنوان «از چیزی نمی ترسیدم» که خودش پیشبینی کرد که چه خواهد شد و درباره این دوره زندگی خودش را نوشت تا در آینده تحریفی صورت نگیرد.
او ادامه داد: این کتاب یک روایت داستانی از شهید سلیمانی است و روایت خیلی شبیه کتاب «باغ میناست» که اثر دیگری به قلم همین مولف است، اما در کل قلم صمیمی است و یکی از عناصر جذب مخاطب صمیمیت کلام است. ضمناً روایتهای کتاب کوتاهاند و این یک حسن است در روایت. مولف در این کتاب به بخشی از شخصیت حاج قاسم میپردازد که شخصیت حاج قاسم شکل میگیرد و نویسنده توانسته این برهه زندگی شخصیت کتاب را روایت کند.
مومنی شریف در ادامه گفت: همچنین ما در این کار با اعتقادات و فرهنگ منطقه خیلی خوب آشنا میشویم و از آنجا با شجاعت و نازکدلی حاج قاسم را میشناسیم و نویسنده در روایت ویژگیهای شخصیت کتاب سانسور نکرده چنان که حاج قاسم در کتاب «از چیزی نمیترسیدم» آمده است با زیر و بم زندگی و خصوصیات قهرمان کتاب آشنا میشویم. به نظرم بخش دوم کتاب با مهاجرت حاج قاسم از کرمان شروع و از یک نوجوان روستایی به شخصیت دیگری تبدیل میشود و نویسنده توصیفات خوبی از شهر کرمان دارد. در کتاب ما پا به پای حاج قاسم بزرگ میشویم. به عبارتی نویسنده با قلمش ما را با خود همراه میکند.
رئیس سابق حوزه هنری بیان کرد: احمد آرام در بازدید از آموزش و پرورش رابر مینویسد که در اینجا استعدادهایی هست که بالاتر از ظرفیت جهانی است که با انقلاب این استعدادها شناخته شد و یکی از آنها حاج قاسم بود.
تقدیر از سانسور نکردن برخی ویژگیهای حاج قاسم
مرتضی قاضی گفت: درباره عنوان کتاب نوشته شده، داستانی مستند که یک ویژگی خوبی دارد، یعنی از ابتدا تکلیف کتاب مشخص است. ضمناً اسامی افرادی که با آنها صحبت شد و اماکن در آخر کتاب آمده است. نویسنده در مقدمه کتاب یک متن ادبی نوشته، اما اگر از منظر مستندنگاری نگاه کنیم، خوب بود بدانیم مصاحبه با راویان چند ساعت مصاحبه طول کشیده است؟ به قول مومنی شریف، نویسنده لحن را خوب در آورده و این ویژگی را درآوردن خیلی دشوار است. ضمن اینکه سانسور نکردن برخی مسائل جای تقدیر دارد. او مردم، فرهنگ و رسم و رسوم را به خوبی تشریح کرده و در اینجا بستر فرهنگی و اجتماعی زندگی حاج قاسم را درآورده است.
او ادامه داد: آنچه مکتب حاج قاسم سعی میکند به آن ضریب بدهد روحیه فرهنگی حاج قاسم است و آن سرسیدهایی است که او گزارش اتفاقات روزانه را یادداشت کردهاست. همانطور که در کتاب «از چیزی نمی ترسیدم» دورانی از زندگی خودش را روایت کرده که شاید کسی نمیتوانست این برهه زندگی او را به خوبی بنویسد. تعداد سررسیدهایی که حاج قاسم به جا مانده، مرا متحیر کرد.
این سندپژوه اظهار کرد: نویسنده تنها به روایت خاطرات اکتفا نکرده، بلکه در محیط نفس کشیده و با بسیاری از اطرافیان حاج قاسم صحبت کرده و جزئیات زیادی را درآورده که به شکلی تجربه زیسته خود آورده است.
مفاهیمی مانند، شجاعت و ایثار و گریه رو بودنش همه در بزرگی حاج قاسم هم حضور دارد. یکی از مسایل زندگینامههای شهدا که از نبودنش رنج میبرد، مسئله شدن است. همت چطوری همت شد؟ باکری چطور باکری شد؟ اما در کتاب «باران گرفته است» در کنش و تصمیماتی که دارد، تلاش ارزندهای بوده که حاج قاسم شدن را به مخاطب نشان میدهد.
مرتضی قاضی گفت: در کتاب آمده آشنایی با مدیر هتل کسری از اتفاقاتی است که زندگی حاج قاسم را تغییر میدهد. زمانی که حاج قاسم میخواهد به سربازی برود و … دلایلی صورت نمیگیرد و آن دو سال بهترین فرصت برای شکلگیری زندگی سیاسی حاج قاسم است.
نظر شما