به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، این رمان که نوشته بختیارعلی، نویسنده مشهور کرد است در هر فصل ماجرای قسمتی از زندگی جمشید را شامل میشود که «سرآغاز جمشیدخان» «با جمشیدخان در میدانهای جنگ»، «مخفیگاههای بارانوک»، «بازگشت به شهر»، «جمشیدخان و خدا»، «سفرهای جمشیدخان»، «خبرگزاری جمشیدخان» و «فرجام جمشیدخان» را دربردارند.
عنوان کتاب داستان رمان را به خوبی مشخص میکند. در این رمان سالارخان داستان زندگی عمویش یعنی جمشیدخان را روایت میکند. سالارخان کسی بود که در بیشتر مراحل زندگی جمشیدخان همراه او بود و به خوبی از سختیها و خوشیهای زندگی او آگاه بود. جمشیدخان اما، در ۱۷ سالگی به دلیل داشتن افکار کمونیستی توسط بعثیها دستگیر و راهی زندان میشود. در زندان او را بسیار شکنجه و آزار میدهد اما جمشیدخان هیچ چیزی را فاش نمیکند. بنابراین بعثیها شکنجه را ادامه میدهند و در نتیجه آن توانایی جسمی جمشیدخان از بین میرود و او آنقدر وزن از دست میدهد که باد میتواند او را مانند یک تکه کاه جابهجا کند. هر بار هم که باد جمشیدخان را با خود میبرد یک تحول و دگرگونی در جمشیدخان ایجاد میشود و او قسمتی از حافظهاش را از دست میدهد.
در بخشی از رمان میخوانیم: «توی دنیا هیچ شغلی مطمئن تر از قاچاق انسان نیست تا وقتی که آدما مثل حالا غمگین باشن، مدام به فکر فرار از خاک خودشون می افتن. اینکه آدما خیال می کنن توی یه جای دیگه خوشبخت میشن، یه نوع مشکلیه که از باباآدم برامون مونده.»
نشر نیماژ اخیراً چاپ ششم «جمشیدخان عمویم، که باد همیشه او را با خود میبرد» را در ۱۸۰ صفحه با قیمت ۱۶۰ هزار تومان عرضه کرده است.
نظر شما