سه‌شنبه ۸ خرداد ۱۴۰۳ - ۰۸:۵۹
ساجر استاد گمراه کردن مخاطب است

ساره خسروی، مترجم آثار رایلی ساجر گفت: رایلی ساجر استاد گمراه کردن خواننده است و این ویژگی به طور خاص در «تنها بازمانده» لمس می‌شود.

ساره خسروی که به تازگی ترجمه رمان «تنها بازمانده» از رایلی ساجر را برعهده داشته است در گفت‌وگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا عنوان کرد: این کتاب جدیدترین اثر ساجر -نویسنده آمریکایی رمان‌های هیجان‌انگیز- و از نظر بسیاری از منتقدان بهترین اثر او است که ترجمه آن از سوی نشر آموت در دسترس قرار گرفت. «تنها بازمانده» از ابتدای انتشار جز پرفروش‌های نیویورک‌تایمز بود و دلیلش را می‌توان در کشش داستانی و پایان پرهیجانش دید که از نظر من داستان‌نویسی ساجر را در بهترین حالت خود نشان می‌دهد. این رمان حول محور پیرزنی به نام لنورا هوپ می‌گردد که دهه‌هاست مظنون به قتل کل اعضای خانواده‌اش است. از آنجا که پلیس هرگز نتوانست چیزی علیه لنورا ثابت کند، او در عمارت پدری‌اش با نام بن‌بست هوپ ماند و هرگز آنجا را ترک نکرد؛ لنورا که اینک فلج و ازکار افتاده است، تنها می‌تواند با تکان دادن انگشتان دست چپش با دیگران ارتباط بگیرد.

مترجم رمان «سلام زیبا» توضیح داد: داستان از جایی شروع می‌شود که کیت مکدیر شخصیت اصلی داستان به عنوان مراقب خانگی لنورا انتخاب می‌شود و یک شب لنورا با استفاده از ماشین تحریر به کیت می‌فهماند که می‌خواهد همه‌چیز را به او بگوید؛ وقتی کیت به لنورا کمک می‌کند تا ماجراهایی را که منجر به کشتار خانواده هوپ شد بنویسد، مشخص می‌شود که داستان از آن چیزی که مردم عامه می‌دانند فراتر است؛ اما وقتی جزئیات جدیدی در مورد پرستار قبلی فاش می‌شود، کیت کم‌کم شک می‌کند که شاید لنورا کل حقیقت را نمی‌گوید و اینکه زنِ به ظاهر بی‌آزاری که تحت مراقبت اوست می‌تواند بسیار خطرناک‌تر از آن چیزی باشد که در ابتدا فکر می‌کرد.

وی تاکید کرد: تعلیق، پیچ‌وتاب‌های داستانی، هیجان طرح معما و چگونگی پاسخ‌گویی به آن از ویژگی‌های داستان‌نویسی ساجر به شمار می‌آید. ساجر استاد گمراه کردن خواننده است و این خصیصه به طور خاص در اثر آخرش لمس می‌شود.

خسروی درباره تفاوت‌ها و شباهت‌های «تنها بازمانده» در قیاس با دیگر آثار این نویسنده توضیح داد: طبیعی است که یک نویسنده از تکنیک‌های یکسانی در خلق همه‌ی آثارش بهره می‌گیرد و به نوعی مُهر خودش را روی آٍثارش می‌زند. از این حیث، تنها بازمانده وجه تشابه‌های زیادی با آثار قبلی ساجر به‌ویژه «خانه پیش از تاریکی» دارد. تکنیک روایت‌گری دو داستان بسیار شبیه است به طوری که هر دو کتاب دو خط داستانی را دنبال می‌کنند، یکی روایت اول شخص مگی-کیت که اکنون رخ می‌دهد و دیگری داستانی از گذشته، به‌طوری که این دو روایت یکدیگر را تکمیل می‌کنند و در حل معمای داستان کمک‌کننده هستند. از دیگر شباهت‌های دو داستان می‌توان به یک عمارت متروک، سروصدای شبانه و شخصیت‌های مشکوک اشاره کرد. اما عنصر ترس و اِلِمان‌های گوتیک و ماوراء الطبیعه در خانه پیش از تاریکی خیلی بیش‌تر است و از این حیث نمی‌شود تنها بازمانده را صرفاً یک رمان ترسناک خطاب کرد.چیزی که در تنها بازمانده خودنمایی می‌کند، بُعد جنایی- معمایی و شخصیت‌پردازی پیچیده و غیرقابل حدس است.

ede73bb98e894bde9a5bef2ce1cf5fbc.webp

خسروی در پاسخ به این پرسش که تنها بازمانده داستانی در ژانرهای معمایی، وحشت (در اینجا گوتیک) و هیجان‌انگیز است. ساجر از چه کارکردهای روایی و صحنه‌پردازی برای درآوردن فضایی مناسب با ژانرهای داستان بهره برده است؟ پاسخ داد: در خصوص ُبعد روایی نویسنده از راوی اول شخص استفاده کرده که می‌دانیم چنین روایت‌هایی در اغلب مواقع غیرقابل اعتماد هستند. به همین منظور خواننده از همان ابتدا بین دوراهی قرار می‌گیرد که توصیفاتی را که راوی (کیت) از زندگی خود و همچنین افراد حاضر در عمارت ارائه می‌دهند باور کند یا خیر، به‌خصوص که عقبه خود راوی هم بسیار مشکوک است. درباره صحنه‌آرایی هم باید گفت که به تصویر کشیدن یک عمارت بزرگ و قدیمی در نوک تپه که با هر وزش باد تکان می‌خورد بستر خوبی برای ایجاد ترس و دلهره است. اگر چاشنی شخصیت‌های مشکوک از جمله خانم بِیکر و آرچیبالد، جسی، کارتر و البته خود لنورا را هم اضافه کنیم به این نتیجه می‌رسیم که نویسنده همه تکنیک‌ها را برای خلق یک داستان به‌شدت پرکشش و مهیج به کار گرفته است. در خوانش کتاب درمی‌یابیم که کیت از یک سو به خاطر تجربیاتی که در محیط کار پشت سرگذاشته، شکست‌خورده و ناامید است و از سوی دیگر مجبور به مراقبت از لنوراست‌، اما به مرور سعی می‌کند حقیقت ماجرای قتل خانواده لنورا را کشف کند که در نتیجه مخاطب در این اثر با تعلیق‌ها و موقعیت‌های هراس‌آوری مواجه است.

این مترجم درباره چینش و پرداخت چنین فضایی و تاثیر آن بر خلق داستانی معمایی توضیح داد: یکی از مهمترین مسائلی که خواننده با آن مواجه است، خود بن‌بست هوپ است. این عمارت مانند یک شخصیت عمل می‌کند؛ از دروازه‌های سرسخت که گاهی باز نمی‌شوند گرفته تا کف زمین که غژغژ صدا می‌خورد و درهایی که خودبه‌خود باز می‌شوند. پیشتر هم به شخصیت‌های مشکوک اشاره کردم که هر کدام به تنهایی می‌توانند شخصیت‌های منفی یک داستان باشند. به نظر من همه اینها به پیچیدگی و تعلیق داستان کمک کرده است. یکی دیگر از تکنیک‌های به‌شدت جالب ساجر این است که عدم توانایی لنورا در صحبت کردن و استفاده از واسطه، پروسه اطلاعات دادن را کند کرده و این اطلاعات قطره‌چکانی حس تعلیق را در خواننده دوچندان می‌کند. درحالی که کیت مشتاق است بداند که قاتل چه کسی است، لنورا تمایل دارد که داستان را از ابتدا و با جزئیات شروع کند که این امر به خواننده کمک می‌کند حدس‌هایی بزند و درست زمانی که خواننده فکر می‌کند به قطعیت رسیده، نویسنده فرش را از زیر پایش می‌کشد؛ در واقع این رمان از آن دست آثاری است که در آن هیچ‌چیز را نمی‌شود مفروض پنداشت و باید بگویم که این داستان انگار تمامی ندارد و خواننده را شوکه می‌کند.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم: «گزینه بهتری از زندگی در بن‌بست هوپ بود. من جوان بودم و پر از تمایلات. برای عشق. برای ماجراجویی. برای زندگی. اما اینجا هیچ‌کدامشان منتظرم نبودند. جایی که مادرم با دارو خودش را بی‌هوش می‌کرد و خواهرم جوری رفتار می‌کرد که انگار هیچ مشکلی وجود نداشت. یعنی باید بقیه عمرم را این‌طور می‌گذراندم؟ اگر این‌طور بود، ترجیح می‌دادم الان تمامش کنم. و چه پایان درخوری، چون روز تولدم روز مرگم هم می‌شد.»

کتاب «تنها بازمانده» در ۴۵۲ صفحه، با شمارگان ۵۵۰ نسخه و قیمت ۳۶۸ هزار تومان از سوی نشر آموت راهی بازار کتاب شد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط