سرویس دین و اندیشه خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): روز سهشنبه اول خرداد ماه سال ۱۴۰۳، نشست «رسمِ اندیشه؛ افکار مارک لیلا، با تمرکز بر کتاب خدای مردهزاد»، به همت گروه مطالعات متنهای اساسی پژوهشکدۀ مطالعات پیشرفتۀ خاورمیانه، با حضور زانیار ابراهیمی مترجم کتاب، احمد بستانی، عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی و شروین مقیمی عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، برگزار شد.
در ابتدای این نشست، شهاب دلیلی، مدیر گروه متنهای اساسی پژوهشکدۀ مطالعات استراتژیک خاورمیانه در معرفی و آغاز بحث از کتاب گفت: گروه متنهای اساسی و پایه یکی از گروههای پژوهشکده مطالعات خاورمیانه است. دکتر قدیر نصری ناظر علمی این گروه است و هدفمان در این سال این بود که کتابهایی که از مترجمها و نویسندههای معتبر چاپ شدهاند در این مرکز مورد بررسی قرار گیرند.
او ادامه داد: در رابطه با لیلا باید گفت که مخاطب ایرانی حدود ده سال است که با لیلا آشنا شده و اولین کاری که از او ترجمه شد، «روشنفکران و سیاست» بود و در اینسالها، سه کتاب از آثار او ترجمه شده است. مسئله لیلا بهصورت عمومی این است که بین امر دینی و سیاست چه ارتباطی است. وقتی به آثار او رجوع میکنیم، متوجه میشویم که این درهم آمیختگی عرصۀ امر دینی و سیاسی، مسئلۀ لیلا است. بهصورت کلی، در سه کتاب او یک مثلث اندیشه وجود دارد. ضلع الهیات او در کتاب «خدای مردهزاد»، ضلع بررسی افراطیگری در «روشنفکران و سیاست» و در «لیبرال جاودانه» هم چگونه مواجه شدن با دیگری را بحث میکند.
خدای مردهزاد، هیچ ارتباطی با مرگ خدای نیچه ندارد
پس از این طرح بحث مقدماتی، زانیار ابراهیمی، مترجم اثر، در رابطه با ایدۀ کلی لیلا در این کتاب و چرایی ترجمه این کار گفت: ابتدا بنا دارم به این نکته بپردازم که خدای مردهزاد یعنی چه؟ لیلا خیلی در متن کتاب در رابطه با این عنوان و منظورش از این عبارت کمی تحریکبرانگیز توضیح نمیدهد. خدای مردهزاد، هیچ ارتباطی با مرگ خدای نیچه ندارد و اصلاً جهان لیلا، جهان سنت انگلیسی- آمریکایی است و جهان سنت آلمانی نیچه نیست.
خدای مردهزاد ناظر به تنشی مهم در یهود و مسیحیت میان رستگاری و آفرینش است
او ادامه داد: من این عنوان را میتوانم اینطور توضیح دهم و بفهمم که خدای مردهزاد ناظر به تنشی مهم در یهود و مسیحیت است و آن تنش هم، تنش میان رستگاری و آفرینش است. این تنش، به این صورت بیان میشود که اگر خدا این جهان را خلق کرده است، چه نیازی به رستگاری آن دارد؟ در اسلام این سوال یا اصلاً پیش نمیآید، یا شدت آن بسیار کمتر از مسیحیت و یهود است، چون در اسلام، این دنیا مزرعۀ آخرت است. اما در مسیحیت مسئله اینجا است که ما آموزهای با نام «تقدیر» ازلی داریم. تقدیر ازلی یعنی در مسیحیت از ازل مشخص شده است که عدۀ معدودی رستگار و نجاتیافته و اکثریتی مورد لعن و طرد میشوند. از این این آموزهها، این تنش میان رستگاری و آفرینش بیرون میآید. پرسش تنش این میشود که چرا خدا جهانی را خلق میکند که درآن اقلیتی را رستگار و اکثریتی را لعن کند؟
تاثیرپذیری مارک لیلا از اریک فوگلین
ابراهیمی ادامه داد: لیلا این مفهوم را از فوگلین میگیرد. فوگلین به این تنش اشاره میکند و میگوید که کسی که مومن مسیحی است، تلاشی برای حل این تنش ندارد. فوگلین از نظر عقلانی این تنش را میپذیرد؛ اما میگوید که چون عقل نمیتواند به آن پاسخی دهد، مومن باید آن را تحمل کند. بهعبارتی بار ایمان بار سنگینی است و مومن باید بتواند آن را تاب بیاورد. بنابراین، کسی که تلاش میکند تا این تنش را حل کند، خدای مردهزاد را میآفریند. مسئلۀ لیلا این است که خدا چه زیاد به این جهان نزدیک شود شبیه هگل، چه اینقدر دور که از جهان غایب شود، مشکلساز است و نتیجۀ آن ظهور سیاست آخرالزمانی است. خدا نه باید خیلی نزدیک باشد نه دور و اگر تنش بین آفرینش و رستگاری حل نشود، فاجعه آفریده میشود.
نمیخواهم با ترجمه، موضعگیری کنم
ابراهیمی در رابطه با چرایی ترجمۀ این اثر گفت: میخواهم به این پرسش پاسخ دهم که چرا این کتاب را ترجمه کردم؟ این کتاب در سنت آمریکایی و انگلیسی است؛ اما رویکرد من در ترجمه، به آلمانی نزدیک است. دلیل ترجمۀ آن هم این است که این کتاب از منابع پر ارجاع در باقی متون است و همه به آن ارجاع میدهند. باتوجه به این اهمیت، همه مجبورند که یکبار آن را بخوانند. یکی دیگر از هدفهای من هم معرفی این بحث است و لزوماً نمیخواهم که با ترجمه، موضعگیری کنم و ترجمهام به معنای تایید آن نیست. بههر روی، این کتاب جزو متنهای مهم ادبیات تحقیق است. خدای مردهزاد، گرچه متن انگلیسی سختی ندارد، اما حس کردم تا ترجمه نشود، وارد میدان اثر گذاری نمیشود.
میان محصولات جهان مدرن شکاف است
او در توضیح دوگانۀ ضرورت و آزادی در غرب اضافه کرد: بحث دیگری که برای خدای مردهزاد باید به آن اشاره کنم، بحث دوگانه ضرورت و آزادی است. مولف کتاب «ریشههای الهیاتی مدرنیته»، با ارجاع به کانت میگوید که بین ضرورت و آزادی شکاف است. به عبارت بهتر، ضرورت science و آزادی هرچیزی است که مربوط به اخلاق میشود؛ یا آزادی، علوم انسانی و ضرورت، علوم طبیعی است. نتیجهای که من هم در رسالهام به آن رسیدم این بود که گویی یک شکاف میان محصولات جهان مدرن است و محصولات علوم انسانی با علوم طبیعی فرق دارد. به همین روی هم ممکن است ما کسانی در علوم طبیعی داشته باشیم که در علوم طبیعی اعجوبه ولی در علوم انسانی عقبافتادهاند.
شرق نباید بر اساس مصالح الهیاتی غرب عمل کند
مترجم کتاب خدایمردهزاد گفت: لیلا در این بحث، حرف مهمی میزند و در یک استثناگرایی معتقد است که غرب براساس مصالح الهیاتی خودش عمل کرده که به این نقطه رسیده. وقتی لیلا از جدایی بزرگ حرف میزند، میگوید که غرب براساس مصالح الهیاتی و طبیعی خودش این کار را کرده و شرق لزوماً نباید این کار را کند. لیلا میگوید فقط مسیحیت این کار را کرده و حتی یهودیت هم باید با مصالح خودش پیش رود، چه رسد به اسلام. ما هم اگر میخواهیم که تحولاتی رخ دهد باید با مواد و مصالح خودمان در شرق کاری کنیم. معنای این حرف تایید وضع موجود نیست. ما باید امکاناتی که در سنت کشف نشده را پیدا کنیم. باز هم معنای این حرف این نیست که سنت را مثل آلاحمد ایدئولوژیک کنیم، بلکه معنایش رجوع مداوم بازاندیشانه به سنت است. سنت، مواد تاریخی و خاطرۀ تاریخی ما است.
نظر شما