سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، سیدقاسم یاحسینی، مورخ اجتماعی و نویسنده: مطالعات بوشهرپژوهی دچار یک کمبود شدید سندی است. با وجودی که صدها کتاب در چند دهۀ اخیر درباب موضوعات مختلف و متنوع بوشهرپژوهی، در اشل گسترده آن چاپ و منتشر شده است، شمار کتابهای اسنادی محض بسیار کم و محدود است و شاید از انگشتان یک دست نیز تجاوز نکند. در چنین چشماندازی است که ارزش کار محمد مذکوری، پژوهشگر، مورخ و کوشاگر اهل بندرریگ و کتاب «دبیرۀ بلوکات» او مشخص میشود. کتابی حاوی ۱۳۹ سند که غالب آنها از آرشیو وزارت امور خارجه استخراج، بازخوانی، تصحیح و چاپ شده است. مشخصات کتاب چنین است: محمد مذکوری، دبیرۀ بلوکات؛ اسنادی از بلوکهای لیراوی، حیاتداود، رود حله و انگالی ۱۲۵۵ تا ۱۳۳۹ قمری / ۱۲۱۸ تا ۱۳۰۰ شمسی، نشر هلیله، چاپ اول، بوشهر ۱۴۰۲.
آقای مذکوری در مقدمۀ کتاب، مطالب خوب و قابلقبولی درباب سندپژوهی و ارزش اسناد چاپ کرده و خواندنی است. من در این مجال بسیارکوتاه، حتی قصد معرفی اجمالی این کتاب و سندهای منتشر شده در آن ندارم. فقط میخواهم توجه محققان و مورخان محلی را به دو سند درباب زنان در بوشهر عصر قاجار جلب کنم که برای نخستینبار در این کتاب منتشر شده و یکی از آنها اهمیت فوق العادهای از منظر تاریخ اجتماعی، تاریخ از پایین، تاریخ هجوم قوای انگلیس به جزیرۀ خارک است.
سند اول، مربوط به قتل یک زن است، دختر احمد قصاب، به دست پسر شوهر آن زن.
اما سند دیگری که از نظر من بسیار ارزشمند و قابلتوجه است، سندی منحصربهفرد درباب دوران اشغال جزیرۀ خارک در سال ۱۲۷۳ هجری قمری ۱۸۵۶ میلادی است. آگاهی ما از عملکرد انگلیسیها در ماجرای اشغال جزیره خارک در خلال هجوم قوای نیروی دریایی انگلیس به جزیره خارک در عهد ناصری فوقالعاده کم و ناچیز است. البته خوشبختانه به تازگی به همت محقق و مورخ خارکی، بخشی از خاطرات شفاهی و مکتوب نشده همراه با اسناد و مطالب منابع انگلیسی در این باب برای نخستینبار روایت شده که در جای خود جالب و قابل اعتناست. (نگ: سیدحسن رضوی، تاریخ جزیره خارک، نشر هلیله، چاپ اول، بوشهر ۱۴۰۲.)
اما سند مندرج در کتاب دبیزۀ بلوکات از رنگ و لون دیگری است. در بخشی از این سند بودن تاریخ آمده است: «… فرستاده معاودت نموده و خبر آورده که حضرات انگلیسیها مداخله در امور داخلۀ [جزیره] خارک مینمایند، از خودشان کدخدا تعیین کرده، پلیس مُسطر و عملۀ پلیس چنانچه در بوشهر داشته. …» (ص ۶۵، تأکید از من است).
سند بعدی، تلگراف چند تن از علما و روحانیون بوشهر در واکنش به بازداشت و تبعید لیسترمان کنسول آلمان در بوشهر به همراه یک تاجر شرکت وانکهوس و همسر او در اواخر ماه مبارک رمضان ۱۳۳۳ قمری است. در بخشی از این تلگراف آمده است: «… دیشب هم سه ساعت از نصف شب گذشته، مأمورین کنسولگری انگلیس با عدهای سپاهی همراهشان کنسولگری شیراز [و] تاجر لمانی را احاطه، کنسول و تاجر و عیال او را در نهایت بیرحمی گرفته به کشتی فرستادند.» (ص ۲۹۵). یکی از امضاکنندگان این تلگراف، آیتالله سیدعبدالله مجتهد موسوی بلادی بوشهری بوده که مصحح گرامی آن را «الاحقر عبدالله الموسوی ملاری» خوانده و ثبت کرده است، حال آنکه این «ملاری» باید «بلادی» باشد. به همین خاطر نیز در بخش «رجالشناسی»، (صص ۳۷۴ ۳۵۳)، آخر کتاب که افزودۀ مصحح است، هیچ نام و نشانی از آیتالله بلادی نیست!
به هر حال برای دوست پژوهشگر محمد مذکوری آرزوی توفیق روزافزون دارم و امیدوارم شاهد انتشار «دبیره» های ارزشمند دیگری از وی باشیم.
نظر شما