سه‌شنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۳ - ۰۸:۲۹
موفقیت در نگارش پایان‌ باز در گرو سال‌ها تمرین و تکرار است

نسرین قربانی، نویسنده گفت: مهارت در نوشتن داستان‌هایی به طریق پایان‌بندی باز حاصل سال‌ها تمرین و تکرار است و داستان‌نویس در سال‌های نخستین نوشتن در آن به مهارت نمی‌رسد.

نسرین قربانی در گفت‌وگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا با بیان اینکه آنچه در طول نوشتن یک اثر، از آغاز تا پایان در ذهن نویسنده می‌گذرد، پایانی است که سرانجام تکه‌های پازل را به هم می‌چسباند، توضیح داد: در داستان‌نویسی نویسنده گاه یکی از قطعه‌های پازل را به‌عمد برمی‌دارد و یا جابه‌جا می‌کند تا خواننده را به تفکر وادارد. به نظر من وقتی داستانی هیچ نقطه‌ی ابهامی نداشته باشد، مثل این است که به خواننده اعلام کرده‌ایم شما نیازی به تفکر و کنکاش ذهن ندارید و ما تمام موارد را برایتان شرح و توضیح می‌دهیم و این دسته کتاب‌ها پس از مدتی به فراموشی سپرده می‌شوند. داستان باید با ذهن خواننده بازی کند و او را وادارد تا برخی پاراگراف‌ها را بازخوانی و تحلیل کند. برای مثال می‌توان از آثار زنده‌یاد عباس معروفی به عنوان نمونه بارز این نوع کتاب‌ها نام برد؛ آثاری که باید چندین بار خواند و در مورد فیلم هم به کارهای اصغر فرهادی می‌توان اشاره کرد، آثاری که هرگز نمی‌توان با تخمه شکستن خواند و یا دید چراکه نگاهی عمیق می‌طلبد.

وی تمام مسئولیت قابل فهم بودن پایان‌بندی را با نویسنده اثر دانست و گفت: نویسنده خلق اثر است و باید بداند آنچه می‌نویسد پس از چاپ دیگر به او تعلق ندارد و این خواننده است که باید داوری کند، پس باید نوع شروع و پایان به شکلی باشد که مطمئن باشد پس از خواندن کتاب به فراموشی سپرده نخواهد شد. اگر نویسنده کارش را تمام و کمال انجام دهد، هرگز مفهوم کلی کتاب از یاد نخواهد رفت.

نویسنده کتاب‌های «نیمه ناتمام» و «اگر نگویم» درباره شیوه روایت و لازمه‌های انتخاب آن توضیح داد: شیوه نوشتن به طریق پایان‌بندی باز حاصل سال‌ها تمرین و تکرار است و کاری نیست که داستان‌نویس در سال‌های نخستین نوشتن در آن به مهارت برسد. خواندن کتاب‌هایی در این زمینه و یا دیدن فیلم‌هایی به‌خصوص خارجی، کمک بسیار زیاد و موثری می‌کند اما این همه ماجرا نیست. برخی نویسندگان این روش را نمی‌پسندند و اعتقاد دارند هیچ نقطه مبهمی در داستان نباید باقی بماند. هنگام نوشتن رمان، گاه نقطه شروع و اوج و فرود و پایان‌بندی را می‌دانیم اما اغلب در طی نوشتن برخی اتفاقات تغییر می‌کند که می‌تواند در نوع پایان‌بندی هم تاثیرگذار باشد. نویسندگان گاه با یک حادثه داستان را به پایان می‌برند و گاهی اوقات ممکن است شخص درجه دوم داستان ناگهان یک مسیر پیش‌بینی نشده را طی کند تا به پایانی برسد که هیچ کسی در مخیله‌اش هم نمی‌گنجید.

قربانی با بیان اینکه «پایان‌بندی باز تنها به این معنا نیست که در انتها خواننده را گیج و سردرگم رها کند»، درباره شرایطی که در آن انتخاب پایان‌بندی باز موجه و قابل‌قبول است، گفت: این نوع انتخاب در نوشتن هم باید بر طبق اصول و مقررات خود پیش برود؛ نمی‌توان شخصیت‌ها و حوادث را در جایی نیمه کاره رها کرد به این معنا که پایان‌بندی باز است. خیر؛ باید داستان طوری پیش برده شود که حدس و گمان‌های خواننده یک جایی او را به ذهن نویسنده متصل کند.

وی در پاسخ به این پرسش که «آیا منطقی است که دریافت معنای داستان به این شکل، صرفاً بر عهده مخاطب باشد؟»، عنوان کرد: بله؛ اصلاً هدف از نوشتن داستان و یا رمان با پایانی باز به چالش کشیدن ذهن خواننده است و توضیح واضحات توهین به شعور خواننده است.

نویسنده کتاب‌های «مردی که دوست می‌داشتم» و «ویولا» درباره میزان موفقیت نویسنده‌هایی که امروزه در چنین فضایی می‌نویسند، بیان کرد: بستگی به تبحر آنها دارد و اینکه تا چه حد این نوع نوشتن را تجربه کرده باشند؛ هر نوشته‌ای که گذری از این موضوع داشته باشد، صرفاً پایان باز موفق نیست. این نوع نوشتن باید قابلیت این را داشته باشد که در پایان، ذهن خواننده را به چالش بکشد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها