سرویس فرهنگ مقاومت خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): کودتای ناکام نقاب، توطئهای گسترده و چندمرحلهای برای سرنگونی حکومت نوپای اسلامی در ایران بود. این عملیات پیچیده که قرار بود بخش نظامی آن از پایگاه هوایی شهید نوژه در همدان شروع شود – و از اینرو گاهی از آن به کودتای نوژه یاد میشود – تابستان ۱۳۵۹ به اجرا گذاشته شد و به شکست انجامید. جبههای از مخالفان حکومت جدید ایران، از آخرین نخستوزیر دوره پهلوی گرفته تا شماری از نظامیان رژیم سابق در آن نقشآفرینی کردند و گویا چند دولت خارجی – از جمله دولت بعثی عراق – نیز با کمکهای مالی و تشکیلاتی در آن مشارکت داشتند.
درباره این کودتا و حوادث پیش و پس از آن گفتنی بسیار است و قطعاً با بررسی هرچه بیشتر، به ناگفتهها تازهتری هم میرسیم. اما انصافاً دربارهاش چند پژوهش ارزشمند داریم که ضمن ارائه اطاعات نسبتاً کافی، تصویری واضح از ماجرا را نشانمان میدهند. از جمله این پژوهشها، کتاب «قدر مطلق یک توطئه» از تولیدات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، به قلم شاداب عسگری و اسماعیل قمریان معمره است که در چهار فصل «کودتا در سالهای اول انقلاب»، «بازشناسی عناصر کودتای نقاب»، «بازخوانی کودتا»، و «رازها و رمزهای مغفول کودتا» به بررسی عملیات نقاب میپردازد. آنچه در سومین فصل از این کتاب عرضه و در چهارمین فصل تکمیل میشود، کوششی برای روشنکردن ابعاد مبهم این توطئه بزرگ است.
درباره اهمیت این کتاب، اشاره به این نکته نیز ضروری است که در «قدر مطلق یک توطئه» نقش بازیگران اصلی کودتا به دقت موشکافی میشود و برای اولینبار در این مجموعه اسامی ۳۵۹ نفر از کودتاچیان با ذکر رده سازمانیشان و نیز جزئیاتی از سوابق آنها منتشر شده است. همچنین اعترافات و مصاحبههای کودتاچیان با درنگ بر جزئیات سخنانشان در کتاب آورده شده، خواننده را در حال و هوای دادگاههای کودتاچیان قرار میدهد.
نجات ایران یا خدمت به دشمن بعثی؟
مارک گازیوروسکی مدرس علوم سیاسی دانشگاه تولن آمریکا و متخصص در سیاست خاورمیانه نیز در کتاب «کودتای ایرانی» به عملیات نقاب میپردازد و از لایههای پیدا و پنهان آن مینویسد. به نوشته او قرار بود این عملیات، که خود کودتاگران آن را نقاب یا «نجات قیام ایران بزرگ» میخواندند با چند شورش طایفهای در نقاطی از گوشه و کنار کشور شروع شود و ناآرامیهایی هم در مرز غربی ایران به وقوع بپیوندد. بعد با بمباران چند نقطه حساس ادامه یابد و با تسخیر مراکز اصلی و اعلام حکومت نظامی و خلع ید از جمهوری اسلامی یکسره شود. اما این توطئه پیچیده قبل از شروع، کشف و خنثی شد.
پاسداران همدان، گردان چتربازی را که قرار بود آغازگر عملیات باشند در جاده منتهی به پایگاه نوژه دستگیر کردند و این دستگیرشدگان هم شمار دیگری از اعضای شبکه کودتا را لو دادند. تا جایی که میدانیم چند صد نفر، در آن تابستان دستگیر شدند و حداقل چند صد نفر دیگر هم یا گریختند یا اصلاً شناسایی نشدند. اما آنچه قطعی به نظر میرسد، نقش حکومت بعث عراق در تدارک و طراحی این توطئه است. گازیوروسکی مینویسد: «عراق احتمالاً کمی بعد از ماجرای نوژه به ایران حمله میکرد، حتی اگر نقشه موفق شده بود. به علاوه، هر جور بیثباتی و هرجومرجی که ماجرای نوژه در پی میآورد احتمال حمله عراق را بیشتر میکرد، چه طرح نوژه نهایتاً شکست میخورد و چه پیروز میشد. بنابراین عراق کمابیش از هر حاصلی که ماجرای نوژه میداد، سود میبرد.»
از اینرو، هرچند بازیگران اصلی و فرعی کودتا مدعی وطندوستی بودند، در عمل به صدام و رژیم بعث خدمت کردند. به تعبیری، رژیم صدام حسین با حمایت از شاپور بختیار در جریان کودتای نوژه یک بازی برد- برد را آغاز کرد. اگر نوژه به نتیجه میرسید، عراق با کشوری از هم گسیخته و آشوبزده روبهرو بود که بسیار سادهتر میتوانست از آن با عنوان هدفی مناسب برای حمله بهره ببرد. اما شکست کودتا هم برای صدام شکستی در برنداشت زیرا چنان که گازیوروسکی مینویسد: «دستگیریها و اعدامها و تصفیههای متعاقب کودتا، توان و روحیه نیروهای مسلح ایران را در آستانه حمله شهریور ۱۳۵۹ عراق تحلیل برد… نیروی هوایی ایران و لشکر اهواز برای دفاع از ایران در برابر حمله عراق حیاتی بودند: اما در چند هفته نخست نبرد، تقریباً نقشی نداشتند و همین به عراق امکان داد در خاک ایران پیشروی کند. اگر اجبار حکومت به دستگیریها و اعدامها و تصفیه متعاقب نوژه نبود، ایران قطعاً میتوانست زودتر و موثرتر جلوی حمله عراق را بگیرد.»
نظر شما