سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - گلزار اسدی: بنفشه رسولیان از آن دسته نویسندگان عرصه کودک و نوجوان است که در کنار شعر، آثار داستانی نیز دارد. نوشتن برای کودکان بزرگترین دغدغه این هنرمند اصفهانی است که سالهاست در کسوت معلمی نیز در حال فعالیت است. او را پیشتر با کتاب «سفری که پرماجرا شد» میشناختیم. «مهراس و ماجراجویی در قصر» آخرین کتابی است که به قلم این نویسنده وارد بازار کتاب شده است. به گفته رسولیان، تاکنون نزدیک به ۴۰۰ جلد کتاب از او منتشر شده است. رسولیان که تحصیلکرده رشته ادبیات کودک و نوجوان است، از سال ۱۳۷۳ بهصورت حرفهای پا به عرصه شعر و داستان کودک و نوجوان گذاشته و در سال ۱۳۸۹ نیز برنده جایزه پروین اعتصامی شده است.
این گفتوگو فرصتی است تا به مناسبت ۱۸ تیر، روز ادبیات کودک و نوجوان، با این نویسنده و آثار و تجربههایش بیشتر آشنا شویم.
- دوران کودکیتان چطور پیش میرفت؟
من از کلاس دوم ابتدایی با کانون پرورش فکری آشنا شدم و بهواسطه شغل پدرم مجبور بودیم شهر به شهر جابهجا شویم. به هر شهری که میرفتیم، هنوز اسبابمان را نچیده بودیم که من شال و کلاه میکردم تا در کانون پرورشی آن شهر ثبتنام کنم. کانون پرورشی برای من محل امنی بود و ساعتهای زیادی را آنجا میگذراندم. همانجا کتاب میخواندم، مینوشتم، تئاتر عروسکی بازی میکردم.
دهه ۶۰ کتاب زیادی در بازار نبود و با چه عشقی پولهایم را جمع میکردم تا کتاب بخرم. جالب اینکه از ابتدا مشتاق بودم نویسنده شوم؛ بهطوری که دوره راهنمایی یکی از داستانهایم در یکی از مجلات چاپ شد و اینجا نقطه عطف زندگیام شد.
داستانم از طریق کانون پرورش برای مرکز بررسی داستان در تهران ارسال میشد. بزرگان ادبیات کودک مرا به خاطر دارند. حتی جواب تعدادی از نامههایم را میدادند و من تشویق میشدم دوباره برایشان کار بفرستم. یکی از استادان بزرگوار که کار من را در خاطر دارد، بیوک ملکی است. کلاس دوم بودم که برایشان مطلب میفرستادم. ایشان برایم نکته به نکته توضیح میگذاشت. همینطور آقای اسدالله شعبانی و آقای رحماندوست درباره کارهایم نظر میدادند. هنوز چند تا از آن یادداشتها را دارم. سال ۱۳۶۵ یکی از آثارم در مجموعه مشترکی با چند نفر از همسالان چاپ شد.
-چه شد که آثارتان به مرحله انتشار در قالب کتاب رسید؟
فعالیت ادبی من اینگونه جلو میرفت تا اینکه به دوره دانشجویی رسیدم و دانشجومعلم شدم. در این دوره علی مظاهری، استاد ادبیات کودک، کار من را دید و بسیار پسندید و تأکید کرد منتشرشان کنم.
سال ۱۳۷۳ کارم را برای انتشارات هشتبهشت فرستادم. آن موقع هیچ ناشری در اصفهان کار کودک انجام نمیداد. بعد از آن هم کارهایم را به انتشارات قائم دادم. اولین کتابم در زمینه شعر کودک با نام «ماه و من» در منقبت پدر و مادر بود. خوشبختانه کارها دیده شد. در این خصوص چهار عنوان جایزه فرهنگیان اهلقلم را دریافت کردهام.
-تا کنون با کدام ناشرهای شهر کار کردهاید؟
فعالیتم را با این دو ناشر ادامه دادم تا با انتشارات «فرهنگ مردم» آشنا شدم و چهارجلدی «قصههای نیما» و «چهارجلدی قصههای سوفی» را با این انتشارات به چاپ رساندم. سپس وارد فضای طنز شدم و در کنار آن، با نشر آمیس شش عنوان کتاب شعر خردسال کار کردم که موفق به دریافت جایزه دوسالانه پروین اعتصامی شد. با نشر نوشته نیز کار کردهام. ۱۰ عنوان شعر خردسال در زمینه آداب اجتماعی حاصل این همکاری بود و منجر به چاپ کتابهای بعدی هم شد و کتابهایی در زمینه احترام به پدربزرگها و مادربزرگها بود.
- درباره مجموعه رمان نوجوان «ماجراهای من و بقیه» بگویید. بازخورد نوجوانان درباره این مجموعه طنز چگونه بوده؟
سال ۱۳۹۶ با نشر «مهرستان» آشنا شدم. نشر مهرستان تصمیم به چاپ مجموعهای شبیه «قصههای نیما» داشت. از چاپ «قصههای نیما» چند سالی گذشته بود و من قول دادم مجموعهای جذابتر و بهروزتر از آن ارائه کنم که در سال ۱۳۹۷ با تصویرگری نگین نقیه و با عنوان مجموعه «ماجراهای من و بقیه» به چاپ رسید. این چهار جلد در حال حاضر به چاپ بیستم رسیده و جوایز خوبی هم دریافت کرده است. یکی از این جوایز، جایزه کتاب سال اصفهان بود.
تلفنهای ناشناسی داشتم که پیگیر ادامه داستان من بودند. همان درخواستها بود که انتشارات مهرستان را تشویق به ادامه کرد و ناشر از من خواست چهار جلد سوم «ماجراهای من و بقیه» را از زبان باران کوچولو بنویسم. البته این رمان دخترانه است. چون خیلی از سمت دختران شکایت داشتم که چرا فقط شخصیتهای پسر توی داستانهایتان هست؟ برای دختران هم بنویسید! من هم معلم دختران بودم و هم پسران. این بار دخترها را در چهار جلد دوم خیلی پررنگ کردم. به بچهها قول میدهم اینها را خیلی بیشتر دوست خواهند داشت. این کار با تصویرگریهای نگین نقیه کامل شده است. چهار جلد اول کتاب «ماجراهای من و بقیه» الان در اردن حال ترجمه به زبان عربی است. امیدوارم چهار جلد دوم هم به چند زبان ترجمه شود.
- «سفری که پرماجرا شد» چطور به این جایگاه رسید؟
اما اوج کار من، کتاب «سفری که پرماجرا شد» است که در روحیه من تأثیر بسزایی داشت. موضوع کتاب، داستان غدیر خم است. به من گفتند درباره غدیر خم بارها و به شکلهای مختلف داستان نوشته شده است. در کتاب «هدیههای آسمانی» هم این واقعه گفته شده است؛ اما میخواهیم آن را با مدل جدیدی بنویسیم. گفتم من از خود آقا امیرالمؤمنین کمک میگیرم و انشاءالله مینویسم. من این حرف را زدم و واقعاً هم آقا کمک کردند. چیزی شبیه معجزه اتفاق افتاد که شاید برای کسی باورکردنی نباشد.
- این کتاب چطور شکل گرفت؟
برای نوشتن داستانم، کتاب «الغدیر» را مطالعه و منابع لازم را حتی سه بار دوره کردم. با توجه به اینکه تندخوان هستم، این کار برای من راحتتر انجام شد. با لحظهلحظه سفر حجةالوداع سفر کردم. تمام آن مسیرهایی که آنها رفته بودند، گذراندم. همه اتفاقها را برای خودم ثبت میکردم: ساعتی که کاروان رسیده بودند، محلی که غذا خوردند، مدتی که گذرانده بودند و…. مطالعه من سه ماه طول کشید. این کتاب به فضل خدا و توجه امیرالمؤمنین (ع) نوشته شد و الحمدلله در حال حاضر ۶۳۰۰۰ نسخه از آن منتشر شده است. میتوانم بگویم این بزرگترین دستاورد زندگی نویسندگی من است! از آن به بعد، کتابهای دیگری هم در همین فضا باب شد که محتوای مذهبیتاریخی را با زبان طنز بیان کنند. در اینجا لازم میدانم از همراهی خوب مرضیه قائدی، تصویرگر خوب کتاب که شبانهروزی وقت گذاشت و یکماهه آن را به پایان رساند، تشکر کنم. برای این کتاب چند پویش کشوری هم برگزار شد که تأثیر زیادی در دیده شدن کتاب داشت.
-برای مستندات کتاب «سفری که پرماجرا شد» آیا نظر صاحبنظران را هم گرفتید؟
بله. در این کتاب، سفر حجةالوداع را از مدینه به مکه لحظهبهلحظه داریم. لازم بود از منابع استفاده شود. اینکه چطوری اطلاعیه سفر را دادند، چه افرادی در مدینه و در شهرهای دیگر قصد داشتند همراه پیامبر باشند، نحوه حرکتشان، زمان و مسیر حرکت، مکانی که سفره انداختند و غذا خوردند و احرام بستند، شرایط روز محاصره، تعداد روزها و اتفاقات کاخ عثمان و… تمام اینها را از منابع استخراج کردم و به زبان کودکان درآوردم. طی داستان، حتی یک مسافر ایرانی وارد کردم که نمونه تاریخی دارد. این کتاب را قبل از چاپ اساتید حوزه علمیه قم بررسی و همه جزییات کتاب را تایید کردند.
-بازخوردها چطور بود؟
یک پویش کشوری برای این کتاب تشکیل شد که موجب دیده شدن بیشتر آن شد و سههزار دانشآموز در آن شرکت کردند. یکی از بازخوردهای خوبی که دریافت کردم، از نشر مهرستان بود. نشر مهرستان برنامه ارسال کتاب به مناطق محروم را هم اجرا میکند. دانشآموزی از سیستان و بلوچستان پیام داده بود که من چند کیلومتر مسیر را پیاده آمدهام تا به جایی برسم که تلفن همراه خطدهی داشته باشد، فقط برای اینکه به ناشر زنگ بزنم و بگویم از نویسنده کتاب بابت این اثر تشکر کنید. وقتی این پیام به من رسید که یک بچه در مرز ایران، با چه سختی آمده تا این پیام را بدهد، خیلی خوشحال شدم. برای یک نویسنده چه هدیهای بالاتر از این میتواند باشد؟!
بعد از این اتفاق خوب، احساس کردم تکلیفی روی دوشم دارم. با مهرستان مطرح کردم که در کتابهای «هدیههای آسمانی» دبستان، بچهها محتوای دینی را بهصورت جذاب که مناسب این نسل باشد، دریافت نمیکنند. من چون معلم هستم، بیشتر با این موضوع سروکار دارم. پیشنهاد دادم کاری کنیم تا بچههایمان با زبان متفاوت، با مفاهیم دینی آشنا شوند. لااقل با ابزاری که در دست داریم، بچهها را با تاریخ اسلام آشنا کنیم. وقتی این طرح را دادم، مدیر مهرستان طرح را پذیرفت.
داستان بعدیام را در بازه زمانی انتهای خلافت عثمان ابن عفان تا زمان بیعت با حضرت علی (ع) در نظر گرفتم. دوره خیلی عجیب، دور از چشم و غریبی است. آقای بیگدلی، از تصویرگران مجرب، مسئولیت تصویرگری آن را به عهده گرفت. ایشان فقط دو ماه فرصت داشت و باید داستان را سریع تحویل میدادم. برای این کار نیت کردم و الحمدلله توانستم بهموقع کار را ارائه دهم. در ۱۵ شبانهروز، بیش از یازده منبع خواندم. منابع خوب و کاملی بودند که بهترین آنها، کتاب «فاطمه چه گفت؟ مدینه چه کرد؟» بود. کتاب در قالب طنز نوشته و ویراستاری شد. انشاءالله در جشن غدیر ۱۴۰۳ از آن رونمایی خواهد شد. امیدوارم که برای بچهها جذاب باشد و بتوانند ارتباط خوبی با آن بگیرند. پیشنهاد بسیار خوبی که مهرستان داده بود، این بود که مهراس، شخصیت اصلی این داستان، را در جلدهای بعدی هم همراه کنیم. بر این اساس، به یاری خدا و توجه آقا امیرالمؤمنین (ع)، مهراس را به دشت کربلا رساندم.
- آیا ادبیات نوجوان و ادبیات کودک در کشورمان، از هم تفکیک میشود یا نه؟ در جهان چطور است؟
در جهان بله. کتابهای صفر تا ۳ سال و زیر دبستان تا ۶ سال داریم و بعد از آن کتابهای ۶ تا ۹ سال. همه جداسازی شده است. در حال حاضر، در ایران نیز در حال حاضر، بچههای کلاس چهارم و حتی کلاس سوم، از لحاظ هوش انتزاعی خیلی پیشرفت کردهاند و میتوانند کتابهایی را که برای گروه سنی «ج» نوشتهشده بخوانند. مخصوصاً اگر قلم نویسنده روان و ساده و بدون تکلف باشد، با آنها خیلی راحت ارتباط برقرار میکنند.
- شما در ژانرهای مختلفی مانند طنز و مذهبی و فانتزی مینویسید. این را مزیت میدانید؟
نویسنده کودک باید فضای ذهنی شبیه رنگینکمان داشته باشد. اگر بخواهد فقط در یک موضوع کار کند، درست است که تخصص پیدا میکند، اما مخاطبش کم میشود. من یک کار مذهبی به این شکل دارم و در کنار آن یک کار دیگر به نام «پولولو» دارم که متفاوت با آن فضاست و در ژانر فانتزی نوشته شده. پولولو موجود عجیبی است؛ نه آدم است و نه غول. در شهری زندگی میکند که معلوم نیست کجاست. پولولو خطایی میکند که بر اساس قوانین آن شهر، از آنجا بیرونش میکنند. از این نقطه، سفرش شروع میشود. میرود و تجربه کسب میکند، بزرگ میشود، یاد میگیرد و برمیگردد. این کتاب در مرحله تصویرسازی است. یکی از بهترین تصویرگرهای کشور، غزاله باروتیان، روی آن کار میکند. من احساس تعهد میکنم اسم این هنرمندان را بیاورم. خوشبختانه با تمام تصویرگرهای کتابم در ارتباط هستم؛ بهطوریکه قبل از ارسال تصویر برای گروه تولید، کار را برای من میفرستند تا نظرم را بدهم.
-برویم سراغ کتاب «کرمیلوها». ایده این کتاب از کجا آمد؟
مدیر مهرستان از من خواست در جلسهای حضور داشته باشم. موضوع صحبت رژیم مصرف رسانه در کودک بود. گفتند بچهها وقت زیادی را با گوشی و تبلت میگذرانند. میخواهیم قصههایی بنویسیم که نصیحتی نباشد. بچهها را اذیت نکنیم، اما پیام بدهیم. به هر حال رسانه را نمیتوانیم حذف کنیم. باید نحوه استفاده صحیح آن را به بچهها ارائه دهیم. فکر کنید ببینید چه کار باید بکنیم. موضوع را بررسی کردم. دیدم برای پیدا کردن شخصیت، یا باید بروم آسمان یا زیر زمین! ترجیح دادم بروم زیر زمین. کمی جستوجو کردم و رسیدم به کرمهای خاکی. شخصیت «کرمیلو» از آنجا ایجاد شد. احساس کردم کرمیلو میتواند یک بچهکرم گیمر قهار باشد. تماس گرفتم با مرضیه قائدی، تصویرگر کتاب، و گفتم من یک متن کوتاه برای شما میفرستم، شما برایم یک شخصیت طراحی کنید. ایشان هم در مدت کمی، طرح را برایم فرستاد.
-یعنی شما خصوصیات شخصیتی کرمیلو را فرستادید و ایشان برایتان کشید؟
دقیقاً. روز جلسه که طرحم را بردم، تصویر کرمیلو را هم بردم. مدیر نشر مهرستان تا تصویر را دید، کار را پذیرفت. برای نوشتن این کار فقط شخصیتپردازی کردم. اما برای تحقیقات آن از نظرات حاجآقا جواد جلوانی استفاده کردم که مهرستان ایشان را معرفی کرد. ایشان در بحث رسانه خیلی قوی است. هم اهل تحقیق است و هم تدریس میکند. بیش از ۳۰ ساعت جلسه خدمت ایشان داشتیم و درباره رسانه، مزایا و آسیبهای آن در جامعه ایران و غرب صحبت کردیم. بیش از ۲۰ انیمیشن دیدم. اینها منجر به نوشتن ۱۰ جلد کتاب «کرمیلو» شد که بچهها هم الحمدالله خیلی دوست داشتند و استقبال کردند. طراحی صفحات آن هم برایشان جالب بود.
کتاب دیگری دارم به نام «پتوی پرنده» که ترکیب فانتزی و رئال است که بر اساس شعار سال که «تولید ملی» نام داشت، نوشته شد. این موضوع هم پیشنهاد ناشر بود و طرح آن از شخصیتهای هندی گرفته شد. به این پرداختم که بسیاری از تولیدات ما به دلیل واردات محصولات خارجی، نادیده گرفته میشوند. من خواستم بچهها این را دریافت کنند. در حاضر جلد دوم «پتوی پرنده» هم زیر نظر حاجآقا جلوانی نوشته شده است.
- پس کارهای زیر چاپ زیادی دارید.
بله، الحمدلله چند تا از کارها در روند کار هستند؛ همچون «پولولو» و ادامه داستان «ماجراهای من و بقیه». دو جلد با انتشارات مدرسه و نیز چهار جلد با نشر نوشته قرارداد دارم. همینطور کتاب خردسال در خصوص شکرگزاری با یکی از ناشران قم در برنامه کاری آیندهام هست.
نظر شما