زهرا توکلی در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، درباره اهمیت عنوان در اثر هنری گفت: عنوان بسیار مسئله مهمی است. کتاب برای مخاطب از روی جلد شروع میشود. طرح جلد و عنوان کتاب میتواند قلاب بیندازد و مخاطب را به خود جلب کند. انتخاب عنوان خوب، هوشمندی نویسنده و ناشر را میخواهد که چه عنوانی را برای کتاب انتخاب کنند تا خواننده به سراغ آن بیاید. مثلاً برای بچههایی که مجموعههای ترسناک را دوست دارند و زیاد به سراغ ژانر وحشت میآیند، عناوینی مثل «مدرسه وحشت»، «مجموعه ترس و لرز» و… انتخاب میشود. این باعث میشود خوانندهای که به دنبال محتوای وحشت است وقتی کلمه ترس و لرز و... را میبیند با خود بگوید این احتمالاً از آن کتابهایی است که من از آن خوشم میآید و کتاب را بخرد بدون اینکه بداند داخل کتاب چه خبر است.
او افزود: بعضی از ناشران که جنبه تجاری ماجرا برایشان اهمیت بیشتری دارد، زرنگبازی درمیآورند و عناوینی برای کتابها و مجموعههای خود انتخاب میکنند که مخاطبجلبکن است؛ اما وقتی داخل مجموعه میشوی، میبینی خیلی هم چیز خاصی نیست و در این حد که عنوان را انتخاب کرده است و تبلیغ کتاب را میکند، در داخل داستان خبر خاصی نیست.
توکلی درخصوص وضعیت آثار تألیفی در ادبیات کودک و نوجوان توضیح داد: وضع ادبیات تألیفی خیلی ناراحتکننده است. چیزی که من در ۱۰ سال اخیر دیدهام و هرچه که پیش میرویم بیشتر هم میشود، این است که حجم کتابهای ترجمه که وارد بازار کتاب کودک و نوجوان میشود، اختلاف بسیار زیادی با حجم کتابهای تألیفی دارد. این مسئله برای ناشر خیلی بهصرفه است؛ به این صورت که ناشر میرود کتابهایی را که در خارج از کشور فروش خوبی داشته و توانستهاند مخاطب خوبی جذب کنند یا جایزه معتبری گرفتهاند و به صورت کلی یک بار امتحانشان را در بازار نشر پس دادهاند، انتخاب کرده و ترجمه و منتشر میکند و روی جلد هم میزند برنده جایزه فلان و بهمان و کتاب به راحتی فروش میرود. خطر این کار به مراتب کمتر است؛ زیرا اگر بخواهند کتاب تألیفی را وارد بازار نشر کنند، پول نویسنده، تصویرگر، طراح جلد و… را باید پرداخت کنند. به صورت کلی ناشر برای چاپ کتاب تألیفی باید خیلی بیشتر هزینه کند؛ بنابراین خیلی از ناشران ترجیح میدهند سرمایه خود را به خطر نیندازند و سراغ راههای امتحانشده بروند؛ حتی بعضیها به سراغ کتابهایی میروند که ترجمه شده و خوب فروخته و باز آن کتاب را مجدداً ترجمه میکنند و وارد بازار نشر میکنند. اینطور است که گاهی میبینی در بازار ترجمه چند ناشر یک کتاب را با مترجمان مختلف چاپ کردهاند. حجم کارهای ترجمه به همین دلایل بسیار زیاد شده است و معمولاً هم کارهای اینچنینی رنگ و لعاب خوبی هم دارند؛ طرح جلدهای پر زرق و برق و جذاب باعث میشود که این کتابها برای بچهها بسیار جذاب و گیرا باشند.
این مشاور و کارشناس کتاب کودک و نوجوان در تکمیل صحبتهای خود بیان کرد: این مسائل آدم را ناراحت میکند؛ وقتی انسان میبیند که آن بخشی از فرهنگ ما که قرار است با کتاب و ادبیات به بچهها منتقل شود، تحتالشعاع این موارد قرار گرفته است. الان میبینیم که خیلی از نوجوانان ما، رسم و رسومات و فرهنگهای غربی را خیلی بهتر از رسم و رسومات خودشان میشناسند. نمونهاش کریسمس و هالوین و… است که کامل برای بچهها جا افتاده و آنها میدانند به چه صورتی برگزار میشود. حالا اگر از آنها بپرسی مراسم قاشقزنی چیست، خیلی از بچهها نمیدانند. در کل، ادبیات تألیفی بسیار مغفول مانده است و یکی از دلایل این مسئله همین حجیمشدن بیرویه بازار ترجمه است. البته بسیاری از نویسندگان ایرانی و حتی ناشران، دغدغه ادبیات تألیفی را دارند و واقعاً هم تلاش میکنند که کتابهای تألیفی خوبی تولید و منتشر کنند؛ اما رقابت در این بازار بسیار سخت است.
نظر شما